🐥🐥🐥🐥🐥
جوجه جوجه طلائي
نوكت سرخ و حنائي
🐣🐣🐣🐣🐣🐣🐣🐣🐣🐣
تخم خود را شكستي
چگونه بيرون جستي
💥⭐️💥🌟💥⭐️💥🌟💥
گفتا جايم تنگ بود
ديوارش از سنگ بود
🐓🐤🐔🐓🐤🐔🐓🐤🐔
نه پنجره ، نه در داشت
نه كسي ز من خبر داشت
⚡️✨⚡️
دادم به خود يك تکان
مثل رستم پهلوان
💪🐤🐥🐣🐥🐤💪
تخم خود را شكستم
اينگونه بيرون جستم
➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿
🌹🌹🌹🌹🌻🌻🌻🌹🌹🌹🌹
یه روز یه گنجشک سیاه
اومد رو بوم خونه ام
اول نشست رو پنجره
بعدش نشست رو شونه ام
گفتم گنجشک کجا بودی؟
که انقدر سیاه شدی؟
تو رنگ مشکی اُفتادی
یا که تو قیر سیاه شدی
به من نگاهی کرد و بعد
به آسمون...
دکتر چه مهربونه👨⚕👩⚕
درد منو میدونه
زخم منو میبنده 😷🤒
با شوخی و با خنده😊☺️
میگه مریض کوچولو🤒🤧
کوچولو و کوچولو🌷💐
برو بخواب تو خونه🏡
دوای تو همینه🍵☕️
تا که بشی سلامت 💪🤸♂⛹♀
خوشحال و شاد و راحت😍😇
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🦋کاشکی پروانه بودم🦋
➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿
زیبا و رنگین 🦋🦋خوشحال و آزاد
در باغ می گشت🦋🦋 پروانه ای شاد
هر جای بالش🦋🦋 رنگی دکر داشت
دو شاخک ناز 🦋🦋بالای سر داشت
یا قصه می گفت🦋🦋 در گوش گل ها
یا تاب می خورد 🦋🦋بر دوش گلها
ای کاش من هم 🦋🦋 پروانه بودم
در باغ و صحرا 🦋🦋پر می گشودم
می رفتم این سو🦋🦋 می رفتم آن سو...
شعر فصل زمستان:
زمستان
الســـون و ولســون باز اومده زمستون
سه ماهه فصل پاییز تمومه بچه ها جون
فصل پاییز سراسر مـــهر و آبــان و آذر
حالا ما این سه ماه رو گذاشتیمش پشت سر
چرخ چرخ ، عباسی با همدیگه همــــبازی
آدم برفی می سازیم آدم برفی می سازیم
???????
پیش از طلوع خورشید
وقتی سپیده سر زد
وقتی پرندهی شب
از بام خانه پر زد
بر خاستم من از خواب
رفتم وضو گرفتم
دست دعا گشودم
یاری از او گرفتم
از پشت بام مسجد
آمد ندای توحید
بار دگر به دلها
نور نشاط بخشید
من جانماز خود را
آهسته باز کردم
آنگاه با خدایم
راز و نیاز کردم
???????