. . .

گریه

  1. _MAH_

    در دست اقدام داستان کوتاه ماهی‌ها می‌گریستند | معصومه فخیری

    عنوان: ماهی‌‌ها می‌گریستند ژانر: تراژدی خلاصه: زجر می‌‌کشید و می‌گریست؛ ولی کسی به او توجه نمی‌کرد. کسی برایش مهم نبود که او حالش بد یا خوب است.‌ شنیده‌ بود که می‌گویند مردم تنها ظاهر را می‌بینند. خب باشد، دیدند! چرا کاری نکردند؟ چرا وقتی اشکانش را دیدند تنها سکوت کردند و چیزی نگفتند؟ اصلاً...
  2. آرامـش

    متروکه دلنوشته کسی صدایم را می شنود؟ |شبنم بهرامی فرد

    موضوع:دلنوشته سال نشر: 1403 منتشر شده در: انجمن رمانیک نام اثر: نام نویسنده:شبنم بهرامی فرد ژانر /سبک: اجتماعی_تراژدی چکیده: به هر سو می نگرم جز درد و غم و خون چیزی نمی بینم، گوش هایم از صدای وحشت برانگیز بمباران صوت می کشند و استخوان هایم از درد جیغ میزنند، ناله هایم در میان ناقوس مرگ بار آتش...
  3. هاویر

    متروکه دلنوشته هاویر | شادی

    نام دلنوشته: هاویر نام نویسنده:شادی قنواتی محمدی ژانر: اجتماعی مقدمه: دلخوشی خواهد پیمود کوچه ها را سرتاسر ما ترانه می خوانیم باز هم با یکدیگر بغض ها با یکرنگی مشت ها با همراهی ماه بیرون می آید آخرش از هر چاهی تیرگی زخم دیروز نور، پیغام فرداست باید عاشق شد باید وقت دلبستن حالاست ◾شاعر: سیامک...
بالا پایین