. . .

قصه خرداد ماه

  1. Alex

    متن قصه خرداد ماه

    خورشید خانم توی آسمان به این سو و آن سو نگاه کرد. خیلی ها هنوز خواب بودند. چشمش به پسرش خرداد ماه افتاد. او آماده بود تا بتواند جای خواهرش اردیبهشت را که شب قبل به آسمان برگشته بود، بگیرد. خرداد ماه با لبخند از خورشید خانم جدا شد و به زمین رفت. خردادماه به جاده ای که راه را به او نشان می داد،...
بالا پایین