. . .

قصه های شب

  1. Alex

    متن قصه کفش‌های سوت سوتی رامین کوچولو

    مامان و باباش خوشحال بودند که بچه شان بزرگ شده و می تواند روی پاهای خودش بایستد. یک روز بابای رامین کفش های سوت سوتی کوچولو که عکس خرگوش روی آنها بود و طوری ساخته شده بودند که موقع حرکت صدایی شبیه صدای سوت از آنها بلند می شد، برای رامین خرید. کفشهارا پای رامین کردند و رامین هم شروع کرد به راه...
بالا پایین