. . .

قصه رگین کمان من

  1. Alex

    متن قصه رنگین کمان من

    سال‌ها پیش, وقتی که من هم کودک بودم روزی وقتی که از مهدکودک به خانه آمدم. مادرم در خانه نبود. از مادر بزرگم پرسیدم : ” مامانم کجاست؟ ” مادربزرگم جواب داد : ” یادت رفت؟ مگر امروز صبح مادرت به تو نگفت که می‌خواهد به یک سفر کوتاه برود؟ ” یادم آمد که صبح با مادرم خداحافظی کرده بودم. ولی از همان...
بالا پایین