. . .

قصص القران

  1. مذهبی داستان جالب فرعون و شیطان

    فرعون، که ادعای خدایی می کرد و مردم را بنده خویش می دانست، روزی به استراحت مشغول بود. برای او،ظرفی از انگور آورده بودند.فرعون،خوشه ای از انگور برداشته و حبّه های سبز و شفاف آن را به دهان می گذاشت. در آن هنگام مردی در مقابل او ظاهر شد، کسی که فرعون او را ندیده بود و نمی دانست چگونه توانسته است...
بالا پایین