شد خزان گلشن آشنایی بازم آتش به جان زد جدایی عمر من ای گل طی شد بهر تو وز تو ندیدم جز بد عهدی و بی وفایی با تو وفا کردم تا به تنم جان بود عشق و وفاداری با تو چه دارد سود؟ آفت خرمن مهر و وفایی نو گل گلشن جور و جفایی از دل سنگت آاااااااه دلم از غم خونین است روش بختم این است از جام...