از همان بچگی، شايد پنج يا شش سالگی، میدانستم كه وقتی بزرگ شدم بايد نويسنده شوم. از هفده تا بيستوچهار سالگی سعی كردم اين فكر را كنار بگذارم ولی با علم به اين كه دارم به فطرت واقعی خودم بیحرمتی میكنم و دير يا زود بايد بنشينم و كتاب بنويسم، نويسنده شدم. من بچه وسطی بودم، بين ما سه نفر هر كدام...