. . .

داستان کودکانه

  1. H A D I S

    متن داستان بره خوابالود

    بره کوچولو به همراه گله گوسفندان، برای گردش و چرا، راهی دشت و صحرا شد. چوپان مهربان می‌دانست که بره‌ها بازیگوش و سر به هوا هستند به خاطر همین بیش از بقیه گوسفندان، حواسش به بره بود. اما بره انقدر از گله دور می‌شد و این طرف و آن طرف می‌رفت که چوپان را خسته می‌کرد. ظهر که شد چوپان زیر یک درخت به...
  2. H A D I S

    متن قصه نی نی سنجاب ها

    چند روز پیش، نی نی سنجابها به دنیا آمد و سنجاب کوچولو صاحب یک برادر شد. نی نی سنجاب ها خیلی ریزه میزه و با نمک بود. سنجاب کوچولو از دیدن برادر کوچولوی خودش خیلی خوشحال شده بود. می خواست بغلش کند و با او بازی کند اما مامان سنجابه اجازه نمی داد و می گفت نی نی هنوز خیلیکوچک است. باید صبر کنی تا...
  3. Alex

    متن قصه زیر قارچ

    روزی مورچه ای برای خودش گردش می کرد که ناگهان باران آمد، چه بارانی تند و تند. مورچه با خودش گفت: “کجا بروم تا باران خیسم نکند؟ ” او در میان چمنزار قارچ کوچکی دید. به طرف قارچ دوید و زیر کلاهک آن پنهان شد. مورچه زیر کلاهک قارچ نشسته بود تا باران بند بیاید، اما باران شدیدتر می شد. پروانه ای که او...
  4. Alex

    متن قصه گیاه کوچولو

    سلام! بریم سراغ قصه ای کودکانه و آموزنده درباره دوستی🤩 قصه شب “گیاه کوچولو”: صبح یکی از روزهای بهاری آفتاب مثل همیشه از پشت کوه بالا آمد و هوا را روشن کرد. آفتاب نگاه به زمین کرد و با خودش گفت:”آه! میان آن باغچه در زیر زمین، گیاه کوچکی وجود دارد که توی دانه خود خوابیده و پوستش دورتادور او را...
بالا پایین