. . .

آموزش آموزش برخی اصطلاحات زبان انگلیسی

تالار زبان انگلیسی

BAD_GRIL

رفیق رمانیکی
مقام‌دار آزمایشی
بازرس
ناظر
منتقد
طراح
نام هنری
Kameliya
آزمایشی
منتقد+بازرس چت
شناسه کاربر
1062
تاریخ ثبت‌نام
2021-10-16
آخرین بازدید
موضوعات
164
نوشته‌ها
886
راه‌حل‌ها
18
پسندها
4,523
امتیازها
421
سن
20
محل سکونت
لاس‌ و‌ گاس
وب سایت
romanik.ir

  • #1
برخی از اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی:

اصطلاحات و ضرب المثل ها بخش مهمی از انگلیسی روزمره هستند. آن ها پیوسته در هر دو صورت انگلیسی گفتاری و نوشتاری به کار میروند. از آنجایی که ضرب المثل ها همواره به معنای لغوی شان نزدیک نیستند، بایستی با معنا و کاربرد هر یک از آن ها آشنا شوید. شاید به نظر کار فراوانی بیاید؛ اما، یادگیری اصطلاحات سرگرم کننده است، به ویژه هنگامی که اصطلاحات انگلیسی را با اصطلاحات زبان خود مقایسه میکنید.
یادگیری چگونگی استفاده از اصطلاحات و ضرب المثل های پرکابرد، موجب میشود انگلیسی شما اصیل تر به نظر برسد؛ بنابراین، فکر خوبیست که در برخی از این ضرب المثل ها ماهر شوید. جداول زیر بر اساس پرکاربرد بودن ضرب المثل ها در زبان انگلیسی با لهجه ی آمریکایی مرتب شده اند. می توانید با یادگیری اصطلاحات بسیار پرکاربرد انگلیسی شروع کنید، چرا که این اصطلاحات، همان هایی هستند که هنگام تماشای فیلم های یا برنامه های تلویزیونی آمریکایی و سیاحت ایالات متحده با آن ها روبرو خواهید شد. هنگامی که به آن ها تسلط پیدا کردید، به ادامه بروید. هیچ یک از اصطلاحات این صفحه، غیر معمول و یا از مد افتاده نیستند؛ بنابراین، شما میتوانید با اطمینان از آن ها برابر انگلیسی زبانان بومی ساکن تمامی کشور های انگلیسی زبان، استفاده کنید.

پرکاربرد ترین اصطلاحات زبان انگلیسی​

این اصطلاحات انگلیسی، در مکالمات روزانه ی در ایالات متحده بسیار پرکاربرد هستند. آن ها را در فیلم ها و برنامه های تلویزیونی خواهید دید و میتوانید جهت تشابه بیشتر حرف های تان با انگلیسی زبان بومی استفاده کنید.​

اصطلاحمعنانحوه کاربرد
A blessing in disguise
نعمتی نهانی
چیز خوبی که در ابتدا بد به نظر میرسیدبه عنوان بخشی از جمله
A dime a dozen
صدتا یه غاز
چیزی شایعبه عنوان بخشی از جمله
Beat around the bush
طفره رفتن
نگفتن منظور تان، معمولا چون موذب کننده است.به عنوان بخشی از جمله
Better late than never
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است
دیرتر رسیدن بهتر از این است که هرگز نیاییدبه تنهایی
Bite the bullet
دندان روی جگر گذاشتن
کنار آمدن با چیزی چون اجتناب ناپذیر استبه عنوان بخشی از جمله
Break a legموفق باشیدبه تنهایی
Call it a dayمتوقف کردن کار کردن روی چیزیبه عنوان بخشی از جمله
Cut somebody some slack
امان دادن و سهل گرفتن
بیش از حد انتقاد نکنبه عنوان بخشی از جمله
Cutting cornersانجام کاری با کاستی به منظور ذخیره زمان یا پولبه عنوان بخشی از جمله
Easy does itآرام باشبه تنهایی
Get out of hand
از دستمون در رفته!
از کنترل خارج شدنبه عنوان بخشی از جمله
Get something out of your systemانجام کاری که قصد آن را داشتید تا بتوانید عبور کنیدبه عنوان بخشی از جمله
Get your act together
خودت رو جمع و جور کن
بهتر کار کن یا رها کنبه تنهایی
Give someone the benefit of the doubtبه حرفی که فردی میزند اعتماد کنبه عنوان بخشی از جمله
Go back to the drawing board
برگرد سر خونه ی اول
دوباره شروع کنبه عنوان بخشی از جمله
Hang in there
تحمل کن
رها نکن ]بی خیال نشو[به تنهایی
Hit the sackبخواببه عنوان بخشی از جمله
It’s not rocket science
آپولو نمیخوای هوا کنی
پیچیده نیستبه تنهایی
Let someone off the hookکسی را برای چیزی مسئول ندانستنبه عنوان بخشی از جمله
Make a long story shortمختصر گفتن چیزیبه عنوان بخشی از جمله
Miss the boatبسیار دیر استبه عنوان بخشی از جمله
No pain, no gain
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
بایستی برای چیزی که میخواهی، کار کنیبه تنهایی
On the ballموفق بودن در کاریبه عنوان بخشی از جمله
Pull someone’s leg
سر به سر کسی گذاشتن
شوخی کردن با کسیبه عنوان بخشی از جمله
Pull yourself together
خودت رو جمع و جور کن!
آرام باشبه تنهایی
So far so goodتا به اینجا همه چیز خوب پیش رفته استبه تنهایی
Speak of the devil
چه حلال زاده!
فردی که الان در مورد حرف میزدیم ظاهر میشودبه تنهایی
That’s the last straw
دیگه طاقتم تاخت شده
صبر من تمام شده استبه تنهایی
The best of both worldsیک موقعیت ایده آلبه عنوان بخشی از جمله
Time flies when you’re having funهنگامی که خوش میگذرد متوجه گذر زمان نخواهید شدبه تنهایی
To get bent out of shape
لب و لوچش آویزون شده!
ناراحت شدنبه عنوان بخشی از جمله
To make matters worse
قوز بالا قوز
تشدید یک مشکلبه عنوان بخشی از جمله
Under the weatherبیماربه عنوان بخشی از جمله
We’ll cross that bridge when we come to itالان در مورد آن مشکل صحبت نکنیمبه تنهایی
Wrap your head around somethingدرک موضوعی پیچیدهبه عنوان بخشی از جمله
You can say that again
دهنتو طلا بگیرن
درست است، موافقمبه تنهایی
Your guess is as good as mineهیچ نظری ندارمبه تنهایی

اصطلاحات و ضرب المثل های رایج زبان انگلیسی​

این اصطلاحات انگلیسی به طرز معمولی در ایالات متحده استفاده میشوند. شاید هر روزه آن ها را نشنوید؛ اما، برای هر انگلیسی زبان بومی بسیار آشنا خواهند بود. در صورتی که شرایط مناسب بود، میتوانید با اطمینان خاطر از هریک از آن ها استفاده کنید.
اصطلاحمعنانحوه کاربرد
A bird in the hand is worth two in the bush
سیلی نقد امروز به از حلوای نسیه فردا
ارزش چیزی که اکنون داری بیشتر از چیزی است که ممکن است در آینده داشته باشیبه تنهایی
A penny for your thoughtsبه من بگو به چه فکر میکنیبه تنهایی
A penny saved is a penny earnedپولی که امروز پس انداز میکنی را میتوانی بعدا خرج کنیبه تنهایی
A perfect stormبدترین شرایط ممکنبه عنوان بخشی از جمله
A picture is worth 1000 words
شنیدن کی بود مانند دیدن (یک تصویر گویای هزاران واژه است)
بهتر است ببینیم تا تعریف کنیمبه تنهایی
Actions speak louder than words
دوصد گفته چون نیم کردار نیست
آنچه مردم عمل میکنند را باور کن نه حرفی که میزنندبه تنهایی
Add insult to injury
عذر بدتر از گناه
تشدید یک شرایط بدبه عنوان بخشی از جمله
Barking up the wrong treeاشتباه گرفتن، در جایی اشتباه به دنبال راه حل گشتنبه عنوان بخشی از جمله
Birds of a feather flock together
کبوتر با کبوتر باز با باز
افرادی که شبیه به هم هستند، دوست یکدیگرند (معمولا به صورت منفی به کار میرود)به تنهایی
Bite off more than you can chew
لقمه بزرگتر از دهن خود برداشتن
قبول پروژه ای که توانایی به اتمام رساندش را نداریدبه عنوان بخشی از جمله
Break the ice
یخ کسی آب شدن
احساس راحتی به دیگران دادنبه عنوان بخشی از جمله
By the skin of your teeth
با چنگ و دندون
تنها به سختیبه عنوان بخشی از جمله
Comparing apples to oranges
قیاس مع الفارغ
مقایسه دو چیز غیر قابل مقایسهبه عنوان بخشی از جمله
Costs an arm and a leg
قیمت سرگردنه
بسیار گرانبه عنوان بخشی از جمله
Do something at the drop of a hatانجام کاری بدون برنامه ریزی قبلیبه عنوان بخشی از جمله
Do unto others as you would have them do unto you
آن چه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند
منصفانه با مردم برخورد کردن. هم چنین به عنوان “قانون طلایی[۲]” از آن یاد میشود.به تنهایی
Don’t count your chickens before they hatch
حساب پیشکی شیشکی
جوجه رو آخر پاییز میشمرن
روی یک اتفاق خوب، پیش از افتادنش حساب نکنبه تنهایی
Don’t cry over spilt milk
آب رفته باز نمیاید به جوی
گله کردن از چیزی که قابل اصلاح نیست، دلیلی نداردبه تنهایی
Don’t give up your day jobدر این کار مهارتی نداریبه تنهایی
Don’t put all your eggs in one basket
همه پولاتو توی جیب نذار
همه داراییتو روی یک چیز سرمایه گذاری نکن. کاری که انجام میدهی بسیار پرخطر استبه تنهایی
Every cloud has a silver lining
در نامیدی بسی امید است
چیز های خوب بعد از چیز های بد میانبه تنهایی
Get a taste of your own medicineبه گونه ای که با دیگران رفتار کرده ای با خودت رفتار شود (منفی)به عنوان بخشی از جمله
Give someone the cold shoulder
بی محلی کردن
نادیده گرفتن کسیبه عنوان بخشی از جمله
Go on a wild goose chaseانجام کاری بدون هدفبه عنوان بخشی از جمله
Good things come to those who wait
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی
صبور باشبه تنهایی
He has bigger fish to fryاو مسائل مهم تری برای پرداختن دارد تا مسئله ای که الان در مورد آن صحبت میکنیمبه عنوان بخشی از جمله
He’s a chip off the old blockفرزند پسر شبیه پدرش استبه تنهایی
Hit the nail on the head
زدی تو خال
درست و دقیق به انجام رساندن کاریبه تنهایی
Ignorance is bliss
بی خبری خوش خبری
بهتر هست ندانیبه تنهایی
It ain’t over till the fat lady singsهنوز تمام نشده استبه تنهایی
It takes one to know one
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
درست به اندازه ی من بد هستیبه تنهایی
It’s a piece of cake
مثل آب خوردن!
آسان استبه تنهایی
It’s raining cats and dogsبه شدت باران میباردبه تنهایی
Kill two birds with one stone
با یک تیر دو نشان زدن!
با یک کنش، دو عمل را به انجام رساندنبه تنهایی
Let the cat out of the bagفاش کردن یک رازبه عنوان بخشی از جمله
Live and learn
انسان جایز الخطاست
من اشتباه کردمبه تنهایی
Look before you leap
بیگذار به آب نزن
ریسک های حساب شده کنبه تنهایی
On thin ice
لبه ی تیغ
تحت مراقبت. اگر یک اشتباه دیگر کنی، مشکل ایجاد خواهد شد.به عنوان بخشی از جمله
Once in a blue moon
وقت گل نی
به ندرتبه عنوان بخشی از جمله
Play devil’s advocateبحث در جهت مخالف، صرفا برای پیش برد بحث و جدلبه عنوان بخشی از جمله
Put something on ice
زیر سر گذاشتن چیزی
متوقف کردن یک پروژهبه عنوان بخشی از جمله
Rain on someone’s paradeخراب کردن چیزیبه عنوان بخشی از جمله
Saving for a rainy day
ذخیره برای روز مبادا
پس انداز پول برای بعدابه عنوان بخشی از جمله
Slow and steady wins the race
آهسته و پیوسته پیش رفتن
قابل اطمینان بودن از سرعت مهم تر استبه تنهایی
Spill the beansبرملا کردن یک رازبه عنوان بخشی از جمله
Take a rain check
باشه برای یه وقت دیگه
به تعویق انداختن یک برنامهبه عنوان بخشی از جمله
Take it with a grain of saltزیاد آن را جدی نگیربه عنوان بخشی از جمله
The ball is in your court
توپ در زمین توست
تصمیم توستبه تنهایی
The best thing since sliced breadیک اختراع بسیار خوببه عنوان بخشی از جمله
The devil is in the details
آوار دهل شنیدن از دور خوش است
از دور زیبا به نظر میرسد، اما وقتی از نزدیک تر نگاه میکنی، مشکلاتی وجود دارندبه تنهایی
The early bird gets the worm
سحرخیز باش تا کامروا باشی
اولین نفراتی که وارد میشوند بهترین چیز ها را خواهند گرفتبه تنهایی
The elephant in the roomمعضل اصلی، مشکلی که مردم از آن دوری میکنندبه عنوان بخشی از جمله
The whole nine yardsهر چیزی، هر روشیبه عنوان بخشی از جمله
There are other fish in the seaاز دست دادن این فرصت اشکالی ندارد؛ فرصت های دیگری پدید خواهند آمدبه تنهایی
There’s a method to his madnessدیوانه به نظر میرسد اما زیرک استبه تنهایی
There’s no such thing as a free lunchهیچ چیز تماما رایگان نیستبه تنهایی
Throw caution to the windریسک کردنبه عنوان بخشی از جمله
You can’t have your cake and eat it too
هم خر را میخواهد، هم خرما را!
نمیتوانی صاحب همه چیز باشیبه تنهایی
You can’t judge a book by its cover
نمیتوانی کتابی را از روی جلدش قضاوت کنی
شاید این فرد یا شی ظاهر بدی داشته باشد؛ اما، باطن آن خوب باشدبه تنهایی

اصطلاحات و ضرب المثل های آشنای زبان انگلیسی​

این ضرب المثل ها و اصطلاحات انگلیسی برای یک انگلیسی زبان بومی آشنا بوده و به سادگی قابل فهم است؛ اما، معمولا در مکالمات روزمره به کار نمیروند. اگر هنوز بر اصطلاحات روان تر مسلط نشده اید، آن ها نقطه ی بهتری برای شروع هستند؛ اما، اگر با آنها آشنایی دارید، اصطلاحات زیر باعث گسترش زبان انگلیسی شما خواهند شد.
اصطلاحمعنانحوه کاربرد
A little learning is a dangerous thing
یادگیری سطحی خطرناک است.
افرادی که کاملا متوجه یک مطلب نمیشوند، خطرناک هستندبه تنهایی
A snowball effect
اثر گلوله برفی
وقایع تکانه ای دارند و برای یکدیگر زمینه سازی میکنندبه عنوان بخشی از جمله
A snowball’s chance in hell
شانس یک گلوله ی برفی در جهنم
هیچ شانسی نداردبه عنوان بخشی از جمله
A stitch in time saves nineمشکل را الان برطرف کن، چرا که بعدا بدتر میشودبه تنهایی
A storm in a teacupسر و صدای زیاد برای مشکلی کوچکبه عنوان بخشی از جمله
An apple a day keeps the doctor away
روزی یک سیب، پزشک را دور نگه میدارد.
سیب برای تو خوب استبه تنهایی
An ounce of prevention is worth a pound of cureبا تلاش اندکی میتوانی جلوی ]بروز[ یک مشکل را بگیری. حل کردن آن بعدها دشوارتر است.به تنهایی
As right as rainعالیبه عنوان بخشی از جمله
Bolt from the blueاتفاقی که بدون هشدار و آگاهی افتادبه عنوان بخشی از جمله
Burn bridges
پلهای پشت ر رو خراب کردن
از بین بردن روابطبه عنوان بخشی از جمله
Calm before the storm
آرامش قبل از طوفان
اتفاق بدی در شرف وقوع است؛ اما، در حال حاضر شرایط آرام استبه عنوان بخشی از جمله
Come rain or shineچیزی اهمیت نداردبه عنوان بخشی از جمله
Curiosity killed the cat
زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد
از سوال پرسیدن دست برداربه تنهایی
Cut the mustardبه خوبی انجام دادن کاریبه عنوان بخشی از جمله
Don’t beat a dead horseگذر کن، این موضوع تمام شده استبه تنهایی
Every dog has his dayهر کسی حداقل یک بار فرصتش را پیدا میکندبه تنهایی
Familiarity breeds contempt
دوری و دوستی
هر چه بیشتر کسی را بشناسی، کمتر دوستش خواهی داشتبه تنهایی
Fit as a fiddleدر صحت و سلامت کاملبه عنوان بخشی از جمله
Fortune favors the boldریسک کردنبه تنهایی
Get a second windپس از خستگی فراوان، انرژی زیادی داشتنبه عنوان بخشی از جمله
Get wind of something
کلاغه خبر آورده
اخباری از یک راز شنیدنبه عنوان بخشی از جمله
Go down in flames
خاموشی گرفتن، افول کردن
چشمگیری نافرجامبه عنوان بخشی از جمله
Haste makes waste
عجله کار شیطونه
در صورت عجله برای چیزی اشتباه خواهی کردبه تنهایی
Have your head in the clouds
تو آسمونا سیر میکنی
عدم توانایی تمرکز کردنبه عنوان بخشی از جمله
He who laughs last laughs loudestبه خاطر کاری که کردی ازت انتقام میگیرمبه تنهایی
Hear something straight from the horse’s mouth
از منبع موثق شنیدم
از کسی که درگیر ماجراست چیزی بشنوبه عنوان بخشی از جمله
He’s not playing with a full deckاو احمق استبه تنهایی
He’s off his rockerاو دیوانه استبه تنهایی
He’s sitting on the fenceنمیتواند ذهن خود را مرتب کندبه تنهایی
It is a poor workman who blames his tools
عروس بلد نیست برقصه میگه زمین کجه
اگر خودت از پس کاری بر نمی آیی، دیگران را سرزنش نکنبه تنهایی
It is always darkest before the dawn
پایان شب سیه سفید است
اوضاع رو به راه خواهد شدبه تنهایی
It takes two to tango
برای رقص تانگو به دو نفر نیاز هست
یک نفر به تنهایی مسئول نیست؛ هر دو نفر درگیرند.به تنهایی
Jump on the bandwagon
سوار بر جریان بودن
پیروی از یک جریان، انجام کاری که دیگران میکنندبه عنوان بخشی از جمله
Know which way the wind is blowing
حزب باد بودن
درک شرایط (معمولا منفی)به عنوان بخشی از جمله
Leave no stone unturned
همه جارو زیر و کردن
به همه جا نگاه کنبه عنوان بخشی از جمله
Let sleeping dogs lie
نذار من دهنمو باز کنم
متوقف کردن بحث در باب موضوعیبه عنوان بخشی از جمله
Like riding a bicycle
مثل نفس کشیدن
چیزی که نحوه ی انجام آن را هیچ وقت فراموش نخواهی کردبه عنوان بخشی از جمله
Like two peas in a podآن ها همواره با هم هستندبه عنوان بخشی از جمله
Make hay while the sun shines
قدر لحظه رو بدون
فرصت طلبی در موقعیت مناسببه عنوان بخشی از جمله
On cloud nine
روی ابر هاست!
بسیار شادبه عنوان بخشی از جمله
Once bitten, twice shy
مار گزیده از ریسمان سیاه سفید میترسه
بیشتر از اینکه پیش تر آسیب دیده ای هشیار هستیبه تنهایی
Out of the frying pan and into the fire
از چاله به چاه افتادن
اوضاع داره از بد، بدتر میشهبه تنهایی
Run like the windسریع دویدنبه عنوان بخشی از جمله
Shape up or ship out
گر تو بهتر میزنی بستان بزن
بهتر کار انجام بده یا رها کنبه تنهایی
Snowed underپر مشغلهبه عنوان بخشی از جمله
That ship has sailedبسیار دیر استبه تنهایی
The pot calling the kettle black
دیگ به دیگچه میگه روت سیاه
کسی که دیگری را نقد میکند در حالی که به همان اندازه بد استبه عنوان بخشی از جمله
There are clouds on the horizonمشکلات در راه استبه تنهایی
Those who live in glass houses shouldn’t throw stonesافرادی که سوال برانگیز هستند، نباید دیگران را نقد کنندبه تنهایی
Through thick and thin
در فراز و نشیب
در اوقات خوشی و ناخوشیبه عنوان بخشی از جمله
Time is money
وقت طلاست
سریع کار کنبه تنهایی
Waste not, want notچیزی را حرام نکن تا همواره به قدر کافی داشته باشیبه تنهایی
We see eye to eyeما موافقیمبه تنهایی
Weather the stormعبور از میان مسئله ای دشواربه عنوان بخشی از جمله
Well begun is half doneیک شروع خوب حائز اهمیت استبه تنهایی
When it rains it poursهمه چیز در جایی دچار مشکل استبه تنهایی
You can catch more flies with honey than you can with vinegarبه خوش برخوردی به چیزی که میخواهی میرسیبه تنهایی
You can lead a horse to water, but you can’t make him drink
کسی که خودش رو به خواب زده نمیتوان بیدارش کرد
نمیتوانی کسی را به گرفتن تصمیم درست مجبور کنیبه تنهایی
You can’t make an omelet without breaking some eggsانجام هر چیزی هزینه ای دارد.به تنهایی
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین