. . .

حسن کچل

  1. Alex

    متن قصه حسن کچل

    سلاممم قصه‌ی جدیدمونو شروع میکنیم.⁦❤️⁩ القصه خانمی بود که یک پسر کچل داشت به اسم حسن. این حسن کچل ما که از تنبلی شهره عام و خاص بود از صبح تا شب کنار تنور دراز می کشید و می خورد و می خوابید. ننه اش دیگه از دستش خسته شده بود با خودش فکر کرد چیکار کنه که پسرش دست از تنبلی برداره و یه تکونی به...
بالا پایین