مهم ★پیدا کردن رمان‌های بی‌نام★

[Wwwwjana]

سلام
یه رمانی بود پلیسی بود
پسره با دختره که سردسته خلافکارا بود وارد رابطه عشق و عاشقی شد ولی در اثر یه حادثه صورتش سوخت و بعد میرفت از دور خانوادش تماشا میکرد حتی بهش نذری دادن چون فکر میکردن گداست پسره
اسم دختره هم شعله یا آتش یا همچنین چیزایی بود
توروخدا اگه کسی میدونه بگه

 

[بی نام]

دنبال یه رمانیم که دختره اسمش تانیاس فک کنم بعد اینو برادرش پلیسن که مجبور میشن برای محافظت از یه پسر و دختری که اونا هم خواهر برادر هستن به دانشگاه برن

 

[Leylaa]

یه رمان بود که دختره به خاطر اینکهبه خدش نمیرسید شوهرش ازش جدا میشه بعد دوست شوهر سابقش میاد باهاش دوست میشه کلی توش انگیزه به .وجود میاره ازش باردار میشه اخرم پسره میاد میگیرتش
اسمشو میدونید فکر کنم اسم پسره کاوه بود یا کامران

رابطه

 

[nava]

سلام
یه رمانی سال ها پیش خوندم در مورد دختری هست که از خارج میاد پیش اقوام پدریش و با یکی از آشناهای فامیل ازدواج می کنه و شب نامزدیش بهش تو خواب *** میشه و حامله میشه. اسم دخترش رو هم میشا میذاره
لطف اگر کسی اسمش رو میدونه راهنمایی کنه ممنون

 

[nava]

سلام.اسم این رمان یادم نمیاد....یه دختری بود که فک میکنم افسرده بود یا به دلیل این که یه صحنه *** دیده بود روحیه ضعیفی داشت...بعد کسی که پدرش بود عاشقش بود..پدر اصلیش نبود و عاشق دختره بود وقتی اینو فهمید از خونه فرار کرد رفت پیش پسری که فک میکنم با خواهرش یا یکی از فامیل های نزدیکش میخواست ازدواج کنه پسره هم به خاطر این که باباش پیداش نکنه برد به یه منطقه سرد کمکم عاشق هم شدن

رمان ناگفته ها

 

[nava]

سلام یه رمان که دختره بهش *** میشه بعد حامله میشه چند سال بعد برمیگرده بعد میفهمه اونیکه بهش *** کرده نامزد سابقش بوده که می خواسته از پدربزرگش انتقام بگیره اسمش میشه بگین

منم دنبالشم اسم دختره فکر کنم مهشید بود اسم دخترش رو هم میشا گذاشته بود.

 

[lerox]

رمان درباره یه دختری بود که با یه پسر به یه ماموریت میرم و توی این ماموریت خودشون رو زن و شوهر جلوه میدن.

و بعد دختره رو یه سری قاچاقچی گرفتن و میخواستم بفروشنش که پسره میاد و نجاتش میده

 

[janan]

سلام
داستان درمورد یه دختره به اسم نفسه که یه خواهر دوقلو به اسم نیلو داره و پسره هم اسمش شهابه، علاوه براینا داستان عاشقی دوستای دختره رو هن تعریف میکنه که یکیشون شادی بود و اون یکی هم فکر کنم شیوا بود. دختره همسایه پسره بود و با مامان بزرگش زندگی میکردن. اخرش هم دختره مجبور میشه پسره رو ول کنه بره دبی ولی اخرش ازدواج میکنن

 

[Ferferi]

سلام
من دنبال اسم یه رمانیم که اسم دختره یمنا بود بخاطره تهمت به علی نجار عذاب وجدان میگیره و دنبالش میگرده تا بهش کار بده و اونو راننده خودش میکنه

 

[asal1234]

سلام
یه رمانی سال ها پیش خوندم در مورد دختری هست که از خارج میاد پیش اقوام پدریش و با یکی از آشناهای فامیل ازدواج می کنه و شب نامزدیش بهش تو خواب تجـ**ـا**وز میشه و حامله میشه. اسم دخترش رو هم میشا میذاره
لطف اگر کسی اسمش رو میدونه راهنمایی کنه ممنون

رمان بن بست