نویسندهی عزیزی که قصد تایپ رمانت رو داری، کافیه که روی فرستادن موضوع کلیک کنی و اسم اثر، نویسنده و خلاصه رمانت رو به همراه ژانرش بنویسی و منتظر تایید توسط مدیر مربوطه باشی. لازم به ارسال مجدد تاپیک اثرت نیست.
سلام یه رمان بود درباره دختری که برای عمل جراحی مادرش برده....یه فرد پولدار و مشهور شد بعد که مامان دختره مرد، پسره عاشق دختره شده بود در آخر هم دختره حامله بود. اسمشو اگه میدونید بهم بگید لطفاً
سلام
یک رمان بود اسمش شخصیت اصلیش نفس بود و شخصیت پسر اصلی امیرحسین دختر خانواده ای به شدت مذهبی داشت ولی خودش فقط جلوی خانوادش خودش رو معتقد نشون میداد اما با پسری به اسم حامد رابطه داشت و امیرحسین همسایه ی بچگیشون بود ولی رفته بودن و حالا بعد چند سال دوباره داشتن همدیگه رو میدیدن و همچنین معلوم شد مادر دختره کسی بوده به اسم طلا
سلام خسته نباشید همگی چندوقت پیش یه رمان خوندم درباره یه پسره به اسم محراب که خلافکار بود و برای فرار از دست پلیس یه پرستار بیمارستان رو میدزده فکرکنم اسمش تمنا بود لطفاً هرکس اسم این رمان رو میدونه بهم بگه ممنونم
سلام خسته نباشید همگی چندوقت پیش یه رمان خوندم درباره یه پسره به اسم محراب که خلافکار بود و برای فرار از دست پلیس یه پرستار بیمارستان رو میدزده فکرکنم اسمش تمنا بود لطفاً هرکس اسم این رمان رو میدونه بهم بگه ممنونم
بچه ها دوباره میگم شابد یه فرجی شد
یه رمانی بود فکر کنم اسم دختره نیاز بود دقیق یادم نیست وقتی 15 سالش بود با یه پسره دوست بود بعد پسره فکر میکنه دختره بهش خ**ی**ا**ن**ت کرده اونو ترکش می کنه و میره خارج خانواده ی دختره هم طردش میکنن دختره میمونه کلفتی میکنه تا بعد از سه سال پسره از خارج بر میگرده این در حالیه که دختره داره خونه ی کسی کار میکنه که صاحب اون خونه میخواد از دختره انتقام بگیره .... اسمشو اگه میدونید لطفا بگید.
بگین دیگه توروخدااا توروخدااااااا دارم دیوانه میشم
سلام خسته نباشید همگی چندوقت پیش یه رمان خوندم درباره یه پسره به اسم محراب که خلافکار بود و برای فرار از دست پلیس یه پرستار بیمارستان رو میدزده فکرکنم اسمش تمنا بود لطفاً هرکس اسم این رمان رو میدونه بهم بگه ممنونم
سلام
یه رمان هست دختره اسمش گوهر هست وپسرعموش امیر یه نفرو میکشه که گوهر مجبور میشه خونبس بشه و با برادر مقتول که اسمش محمود خان هست ازدواج کنه...اگه اسم این رمان رو کسی می دونه بگه مرسییی
سلام
یه رمان هست دختره اسمش گوهر هست وپسرعموش امیر یه نفرو میکشه که گوهر مجبور میشه خونبس بشه و با برادر مقتول که اسمش محمود خان هست ازدواج کنه...اگه اسم این رمان رو کسی می دونه بگه مرسییی
سلام من دنبال یه رمانی هستم که دختره و پسره یاهم همسایه بودن خانواده ها رابطه خوبی با هم دارن پسره پلیسه اسم دختره سما یا اسما اسم پسره هم سپهره لطفا اگه کسی میدونه بگه
سلام دنبال یه رمان میگردم که دختره تو بچگی خانوادشو از دست داده و پیش خانواده پدریش زندگی میکنه که اذیتش میکنن . یکی از عموهاش میخواسته بهش تعرض کنه و عموی دیگشم هم میخواسته به خاطر پول بزاره اون بایه پیرمرد ازدواج کنه فرار میکنه میره پیشش دوستش و بعد از یه مدت که اونجا میمونه میره تهران خونه عمه اش اونجاهم اذیتش میکنن و فرار میکنه تا اینکه سر از محله خلافکار ها در میارا و بایه پسر آشنا میشه که بهش پناه میده و کمکش میکنه و ازش میخواد در ازای انجام کارای خونش اونجا بمونه.
کسی اسم رمانو میدونه بهم بگا لطفا
سلام وقت بخیر یه رمان بود که دختر پسره پولدار بودن عاشق هم شدن ازدواج کردند بعد صبح عروسی خانواده پسره دختره رو بردن پزشک زنان برای برداشتن یسری چیزا بعد دختره غش میکنه بعدشم تصمیم به جدایی میگیره