مهم ★پیدا کردن رمان‌های بی‌نام★

[Wonshower]

اسمشووومیدونید؟

 

[Wonshower]

اسم رمان میدونید؟

 

[خانم میم]

سلام یه رمان بود اسم دختره دلیار بود و خانواده پولداری داشت رفته بود وسط جنگل زندگی میکرد که از همه دور باشه یه پیانیست خوب بود که متوجه کلبه ای نزدیک خونش تو جنگل میشه که پسره روانی و.....

رمان کاژه

 

[نگار۹۷]

سلام ی رمان بود عروس شب عروسیش فرار میکنه میره خونه باباش قایم میشه داماد میاد دنبالش اما درو واسش باز نمیکنه دیگه مراسم عروسی بهم میخوره اما خانواده دو طرف دوبار باهاشون صحبت میکنن ی فرصت دیگه بهم بدن مجدد دختر پسره باهام رفت و امد میکنن این سری ازهم خوشش میاد و ازدواج میکنن .اگه اسم رمان رو می دونید لطفا بگید.

 

[طلوع]

سلام یه رمان بود اسم دختره دلیار بود و خانواده پولداری داشت رفته بود وسط جنگل زندگی میکرد که از همه دور باشه یه پیانیست خوب بود که متوجه کلبه ای نزدیک خونش تو جنگل میشه که پسره روانی و.....

رمان کاژه که البته توی روبیکا درحال پارت گذاری هست

 

[طلوع]

سلام
رمان درمورد یک دختری بود که توی خانواده تقزیبا پولدار زندگی می کنه تو این خانواده هم هیچکس به دختره توجه نشون نمی ده حتی با خانواده ی خودشم زندگی نمی کنه و با پدربزرگش زندگی میکنه وقتی خواهرش با شخصی به اسم بنامین ازدواج میکنه تازه داستان زندگیش شروع میشه وتازه میفهمه مادر واقعیشو پدر و نامادریش به کشتن دادن و سعی داشتن ارثیکه مادر دختره داشت رو بالا بکشن بقیه اشو یادم نیست متاسفانه

سلام رمان غم و عشق که اسم شخصیتاش اوید و رادا بود

 

[Sahely]

سلام. یه رمانی بود. دختره پدرش مادرش رو میکشه، وعموی دختره و پسرعمویش اجبار میکنن که باپسرعموعه ازدواج کنه و توی خونه حبسش میکنن، فرداش روز برگزاری اسامی کنکور بود و اون دندون پزشکی قبول میشه و مادره دوست صمیمیش اون رو از اون خونه که حبس بود نجات میده، و....... تا جایی که یادمه استادش سره کلاس آزرده خاطرش میکنه، استاده میاد ازش عذر خواهی میکنه و دعوتش میکنه به روضه خوانی خانه مادرش و اونجا با برادر استادش آشنا میشه....... لطفا اسم رمان رو بهم بگین.

 

[raha402]

سلام یه رمان بود دختره چادری میره تو ی شرکت طراح لباس میشه بعد عاشق رئیس اش میشه با رئیس شرکت میره دبی بعد تو طراح اش جایزه میگیره
اسمش چیه

 

[nil_nik]

سلام
ببخشید یه زمانی من خوندم
یک بازیگر معروف و جذابی بود که توی حالت ** به یک دختر *** کرد و ولش کرد و اون دختر حامله شد بچه اش رو به دنیا آورد و بزرگ کرد و بعد از چند سال که بچشون یک دختربچه شیطون شده بود این بازیگر از تمام کاراش توبه کرد و اومد تا یه زندگی خوب با این دختر بسازه
ممنون میشم اگر اسم رمان رو برام پیدا کنید

 

[Ahoooooo]

سلام
یه رمان خوندم دختره توسط دوستش وارد کانال تلگرامی میشه و عکس یه پسر خوشتیپ را می بینه روز بعد که داره میره دانشگاه یه ماشین از بقلش رد میشه آب می ریزه روش و بعد پیاده میشه و دختره را می بره براش لباس می گیره. بعد دختره متوجه میشه این همون پسری بود که عکسش را دیده . میره بهش پیام میده و با هم دوست میشن ولی یک روز مادر دختره میگه واسه خواهر دو قلوت داره خواستگار میاد و بعد میبینن همون پسره اومده خواستگاری خواهر دوست دخترش و از اون به بعد پسره به خواهر مادرش و ارث پدرش با خواهر دختره ازدواج میکنه و دختره هم با پسر خاله پسره که فکر کنم اسمش عرشیا هست دست به یکی می کنند که انتقام بگیرن