سلام
داستان در مورد دختریه که با مردی که چند سال از خودش بزرگتره و سرهنگ هم هست ازدواج میکنه. بعد بهش
خبر میدن که شوهرش شهید شده ولی اون باور نمیکنه و در حالیکه حاملس از خونه مادرشوهرش میره تا تنها زندگی بکنه. اسم شوهرش امیر بود و خودش هم دو تا خواهر داشت به اسم پروانه و فرزانه.ممنون میشم کمکم کنیدکه اسمش رو پیدا کنم