. . .

آموزش کوتاه نویسی و کاریکلماتور

تالار مطالب آموزش نویسندگی

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,076
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #1
تولد واژه کاریکلماتور

پرويز شاپور
همکاری با مطبوعات را با چند نشریه‌ی محلی در اهواز آغاز کرد. وقتی به تهران آمد این همکاری را با نشریات سپید و سیاه، خوشه، توفیق و گل‌آقا ادامه داد. در تاریخ بیست‌و‌یکم خرداد سال ۱۳۴۶ وقتی شاملو نوشته‌های شاپور را در خوشه منتشر می‌کرد، نام کاریکلماتور را روی آن گذاشت و چنین نوشت:

«کاریکلماتور و یا فی‌الواقع، چند کاریکاتور علمی، ادبی، سیاسی و خبری با کلمات.» شاملو گفته بود: «يه چيزي خودمون سَر هم كرديم جا اُفتاده ديگه.» يک لغت من‌درآوردی که از ترکيب كاريكاتور و كلمات به دست آمده است. ابوالفضل زرویی نصرآباد اين واژه را بدساخت و بدآهنگ می‌داند. ناصر فیض می‌گوید «کاریکلماتور یعنی کاری بکنیم که کلمات به تور بیفتند.» عمران صلاحی گفته بود: «کاریکلماتور کاریکاتوری است که با کلمات نوشته می‌شود.»

هر چند نوشته‌های شاپور از زمانی که با عنوان کاریکلماتور نام‌گذاری شد تا زمانی که اولین کتابش منتشر شد و پس از آن، تغییراتی را به خود دید اما این نام بر آثار شاپور ماند. در ادامه به ویژگی‌های کاریکلماتورهای اولیه شاپور اشاره می‌کنیم و تغییراتی که پس از آن از نظر محتوایی و ظاهری پیدا کرد را خواهیم گفت.

شاپور در این راه به دنبال فتح قله‌ی خود بوده و هشت عنوان کتاب چاپ کرده است. دکتر سیروس شمیسا در کتاب انواع ادبی، کاریکلماتور را نوعی تازه معرفی کرده و آن را سخنان کوتاه، حکیمانه و طنزداری می‌داند که گاهی به جملات قصار نزدیک می‌شود.



کاریکلماتور چیست؟

قبل از پرداختن به پاسخ این سوال باید درباره‌ی ضرورت این بررسی بگویم که هدف ما صرفا بررسی نوشته‌های شاپور صرفاً برای فهمیدن ابعاد و ویژگی‌های آثار او نیست. امروز کاریکلماتور متعلق به ادبیات است. به قول منوچهر احترامی «شاپور از زمان خودش عبور کرده است.» کاریکلماتور در لغت‌نامه وارد شده است. در کتاب‌هایی که با عنوان انواع ادبی منتشر می‌شود به آن اشاره شده و صدها نفر کاریکلماتور می‌نویسند. به همین خاطر است که باید تعریف دقیق‌تری از کاریکلماتور ارائه شود. برای شناخت کاریکلماتور و ارائه تعریف دقیق‌تر، باید همه‌ی آثار شاپور را بررسی کرد، ویژگی‌های غالب را تعمیم داد و انواع این سبک را دسته‌بندی کرد.

کاریکلماتور در روزهای آغازین خود خویشاوندی بسیار نزدیکی با لطیفه داشت. در واقع آثاری که پرویز شاپور در مجله خوشه منتشر می‌کرد و شاملو عنوان کاریکلماتور را روی آن‌ها گذاشت لطیفه‌هایی متفاوت و چندخطی بودند که در طول حیات پرویز شاپور دستخوش تغییراتی ژنتیکی شدند و در سیر تکامل خود به نوشته‌هایی کوتاه‌تر و خطی تبدیل شدند. هر چند پس از آن هم در میان آثارش می‌توان لطیفه‌های بسیار کوتاهی را یافت و گروهی از کاریکلماتورها را همین لطیفه‌های فشرده شده تشکیل می‌دهند.

کاریکلماتور انواع مختلفی دارد. گروهی از کاریکلماتورها فکاهی و طنزآمیز هستند که نوع این گروه طنز و شوخ‌طبعی است. گروهی دیگر عاشقانه‌هایی کوتاهند که در ادب غنایی قرار می‌گیرند. برخی از آن‌ها به حکمت و فلسفه نزدیک می‌شوند. گروهی از کاریکلماتورها شعرند. تعریف کاریکلماتور بدون در نظر گرفتن انواع خود این نوع کوتاه‌نویسی درست نیست. می‌توان ویژگی‌های عمومی و اصلی را تعریف کرد و پس از آن به معرفی انواع زیرشاخه‌های آن پرداخت.

درباره‌ی نوشته‌های شاپور سوالات متعددی مطرح است:

کاریکلماتور چیست؟

آیا کاریکلماتور از دستاوردهای ادبیات غرب است؟ چه نمونه‌های مشابهی در ادبیات سایر ملل دارد؟

آیا این نگاه در ادبیات ما تازگی دارد؟ نظیر این شیوه‌ی خیال‌انگیز و نوشتن در گذشته نیز بوده است؟

آیا یک نوع جدید ادبی است؟

نوع، سبک و شکل کاریکلماتور چیست؟

آیا کاریکلماتور شعر مینیمال فانتزی یا داستانک است؟

آیا کاریکلماتورنویسی به عنوان یک سبک و شیوه در طنزپردازی مورد توجه نویسندگان می‌باشد؟

آیا کاریکلماتور نوعی لطیفه است؟

چگونه می‌توان کاریکلماتور را از انواع دیگر کوتاه‌نویسی تمیز داد؟

و خیلی سوال‌های دیگر…

در پاسخ به این سوالات و به دنبال درک چیستی کاریکلماتور ابتدا به سراغ کتاب «بیدل، سپهری و سبک هندی» می‌رویم.

دکتر سیدحسن حسینی در کتاب چنین می‌گوید:

« … بازی با اضلاع گوناگون یک لفظ و استخراج شیطنت‌آمیز و گاه دلنشین یک مضمون از این بازی، در ده بیست سال اخیر در نثر، موجب نوعی قالب ادبی طنزآلود شده است که پیشینیان به آن نام «کاریکلماتور» داده‌اند که همین نام التقاطی که به هر حال جا هم افتاده است، برای آن‌ها که اطلاع چندانی از ادبیات فارسی ندارند، این توهم را به وجود آورده که کاریکلماتور نیز از دستاوردهای ادبیات غرب است که به اقتضای روزگار غرب‌باوری پایش به سرزمین ادبیات ما باز شده است. حال اگر بخواهیم برای کاریکلماتور شناسنامه ژنتیک بگیریم ناگزیریم سری به اداره سجل احوال سبک هندی بزنیم و بعد از مراجعه به این اداره _که برعکس ادارات امروزی به‌هیچ‌وجه مایه‌ی کسالت و دلتنگی نیست_ در می‌یابیم آنچه اصل و اساس کاریکلماتور را تشکیل می‌دهد یکی از اضلاع منشور چندپهلوی سبک هندی است که از شعر به دیار نثر سفر کرده است.»
دربررسی نظر دکتر سید حسن حسینی باید به سراغ تعریف و ویژگی‌های سبک هندی رفت و در کنار آن ویژگی‌های کاریکلماتور را نیز مورد ارزیابی قرار داد تا ببینیم چقدر کاریکلماتور و سبک هندی به هم نزدیک یا از هم دور هستند.



کاریکلماتور و سبک هندی

مختصات و ویژگی‌های سبک هندی یا صفوی


سبک هندی یا اصفهانی یا صفوی در پیروی از مکتبی به نام «وقوع» یا واقعه‌گویی که در حقیقت خرج کردن اندوخته‌های تجربی زندگی روزانه در شعر می‌باشد با استفاده از مبالغه و در پی ایجاد معانی و مضامین تازه‌ی دور از ذهن و نازک‌خیالیِ فانتزی به وجود آمده است. هر چند شاید بهتر باشد این سبک را صفوی بخوانیم چرا که تمام شاعران آن را از اصفهانی تا هندی در برمی‌گیرد ولی ما از همان عنوان هندی که بیشتر مرسوم است استفاده می‌کنیم. هدف ما این نیست که خصوصیات سبک هندی را به طور کامل و مفصل مورد بررسی قرار دهیم. آنچه در این‌جا می‌خواهیم مطرح کنیم این است که آیا کاریکلماتور به قول دکتر سیدحسن حسینی یکی از اضلاع منشور چند پهلوی سبک هندی است که از شعر به دیار نثر سفر کرده؟

دکتر پرویز ناتل خانلری معتقد است که در شیوه‌ی هندی، حالات درونی شاعر شکل دیگری دارد و در کتاب «صائب و سبک هندی» می‌گوید:

« برون‌نگری جای خود را به درون‌نگری می‌دهد، دیگر شاعر در طبیعت نیست بلکه طبیعت در شاعر است. آنچه مهم است اموری نیست که در عالم خارج واقع می‌شود، بلکه حالاتی است که این امور خارجی در ذهن شاعر به وجود می‌آورند.»

پروفسور ریکاردو زیپولی استاد ادبیات دانشگاه ونیز در خصوص این سبک می‌گوید:

«شاعران این سبک آنچه را که مربوط به دوره‌های ادبی گذشته است کنار نگذاشته بلکه با تغذیه و برخورداری از میراث گران‌بهای گذشتگان و دادن تغییرات در بعضی قضایا توانسته‌اند تحولاتی را در این زمینه به وجود آورند. در واقع شعر فارسی به خود پیچید و سبک هندی از آن به وجود آمد. شعرای این مکتب سعی می‌کنند که خوانندگان شعرشان از آنچه که بدان دست یافته‌اند مات و مبهوت و حیرت‌زده گردند.»
دکتر غلام فاروق فلاح استاد زبان و ادبیات دانشگاه کابل در کتاب «موج اجتماعی سبک هندی» ابهام و پیچیدگی، خیال‌بندی و مضمون‌آفرینی، وحدت تشبیهات و نزاکت استعاره، ایجاز بسیار دقیق، معامله‌بندی، ایهام، تمثیل، طبیعت‌گرایی را از ویژگی‌های سبک هندی می‌داند. و در همین رابطه دکتر سیروش شمیسا در کتاب سبک‌شناسی شعر به ترسیم مختصات سبک هندی می‌پردازد. او زبان شعر سبک هندی را، زبان جدید فارسی می‌داند. در این دوران زبان کوچه و بازار به شعر راه پیدا می‌کند. شعر هندی شعری معنی‌گراست نه صورت‌گرا و شاعران به معنی بیشتر توجه دارند تا زبان. شعر، شعرِ مضامین اعجاب‌انگیز و ایجاد رابطه‌های غریب است. تلمیح، لف و نشر متناظر، تشبیه مرکب و تمثیل را از دیگر ویژگی‌های سبک هندی می‌شمرد. شمیسا قالب شعر را در سبک هندی تک‌بیت یا تک‌مصرع می‌داند نه غزل.

همیشه بر سر چشم جهان بود جایـش
تواند آن که چو ابرو به هم دو مصرع بست(صائب)

از پیچ و تاب اهل سخن صائب آگه است
چون سرو هر که مصرعی ایجاد می‌کند (صائب)



با توجه به نکات یاد شده می‌توان ابهام و پیچیدگی، خیال‌بندی و مضمون‌آفرینی، تشبیه، ایجاز، ایهام، تمثیل، طبیعت‌گرایی، تشخیص، حس‌آمیزی، حسن تعلیل، آشنایی‌زدایی، تلمیح و اسلوب معادله را از برجسته‌ترین ویژگی‌های سبک هندی دانست. سبکی که در آن خیال با شوخ‌طبعی و نگاهی طنز‌آمیز مضامینی تازه می‌سازند. کلیم کاشانی یا همدانی، میرزا صائب تبریزی یا اصفهانی، عبدالقادر بیدل دهلوی شناخته شده‌ترین شاعران سبک هندی هستند.

ما ز آغاز و ز انجام جهان بی‌خبریم
اول و آخر این کهنه کتاب افتاده است (کلیـم)

من از بی‌قدری خار سر دیوار دانستم
که ناکس کس نمی‌گردد از ایـن بالا نشینی‌ها (صائب)

بیا تا دی کنیم امروز فردای قیامت را
که چشم خیره‌بینان تنگ دید آغوشِ رحمت را (بیدل)
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین