. . .

آموزش کاریکلماتور و آرایه های ادبی

تالار مطالب آموزش نویسندگی

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,061
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #1
بازی هوشمندانه با كلمات و ايهام

با دقيق شدن در معانی كلمات می‌توان با ظرافت به گونه‌ای آنها را معماری كرد و كنار هم قرار داد تا از معانی گوناگون يک كلمه يا عبارت برای ساختن تصاویری با چند معنی استفاده كرد و يا با ايجاد معانی دور و نزديک زيبایی خاصی آفريد. ايهام مهم‌ترين مبحث بديع است که تمام سخنوران برجسته به انواع مختلف آن توجه داشته‌اند .

– در خشكسالی آب از آب تكان نمی‌خورد. (شاپور)

– شير باغ‌وحش چكه می‌كرد. (شاپور)



متاسفانه برخی از کسانی که به پیروی از شاپور به نوشتن کاریکلماتور روی آورده‌اند با تکیه به این نکته فکر می‌کنند تنها ویژگی کاریکلماتور بازی با کلمات و ایهام بوده و گاه در اینگونه آن‌چنان افراط می‌کنند که تنها عباراتی بی‌معنی و صرفاً شکل‌گرا ارائه می‌شود. البته در مواردی هم با چنین جملاتی در آثار شاپور روبرو می‌شویم.

– چشم اقیانوس آب آورد. (شاپور)



بازی هوشمندانه با کلمات از ویژگی‌های بارز سبک هندی و کاریکلماتور است. به‌طور مشخص ایهام و استفاده از معانی گوناگون یک کلمه از ویژگی‌های عمومی سبک هندی و کاریکلماتور نیست، اما کاربرد فراوانی دارد. ایهام در شعر سبک هندی بیشتر بر اساس دو معنایی بودن فعل‌ها و ترکیباتِ فعلی است.



اهل دانش جمله مضمون‌های رنگین بسته‌اند هست مضمون نبسته بند تمبان شما (صائب)

هر نفس باید عبث رسوای خودبینی شدن تا نمی‌پوشیم چشم از خویش عریانیم ما (بیدل)





تشخيص يا انسان‌گونگی

هرگاه به آنچه انسان نيست، شخصيت انسانی بدهند آن را انسان‌گونگی گويند. اين آرایه در کاريکلماتور بسيار مورد استفاده قرار گرفته است. شاپور در کاريکلماتورهايش با طبيعتی انسانی به سراغ همه چيز مخصوصاً طبيعت می‌رود. واقعيت اين است که او دنيایی متفاوت و مخصوص به خود دارد. اگر در موضوعاتی که شاپور به آنها پرداخته دقيق شويم متوجه خواهيم شد که بيشتر موضوعاتی را که شاپور به سراغ آنها می‌رود طبيعت و عناصر آن تشکيل می‌دهد.



– پرگاري كه اختلال حواس پيدا كرده بود بيضی ترسيم می‌كرد. (شاپور)

– دود سرگرم بالا رفتن از سقوط است. (شاپور)

– سلام متواضع‌ترين واژه‌هاست. (شاپور)

– غرور سيل اجازه نمی‌دهد از زير پل بگذرد. (شاپور)

– وقتی با پیراهن گلدار از درخت عریان پاییزی بالا می‌روم پرستوی مهاجر فرارسیدن اختلال حواس را بشارت می‌دهد. (شاپور)

– به عقیده گیوتین سر آدم زیادی است. (شاپور)

– پرنده نغمه‌سرا، روی سکوت گلدوزی صوتی می‌کند. (شاپور)



دکتر غلام فاروق فلاح وصف طبیعت و توجه به آن را از ویژگی‌های سبک هندی می‌داند. دکتر سیروس شمیسا می‌گوید شعر سبک هندی شعر مضمون است نه موضوع. مضامینی که از هر چیزی که در عالم طبیعت است، استخراج شده‌اند. انسان‌گونگی در شعرهای این سبک به وفور دیده می‌شود. تشخیص از دیگر وجوه مشترک سبک هندی و کاریکلماتور است و از این نکته نباید غافل بود که پیچیدگی عناصر تشخیص در سبک هندی به مراتب بیشتر است.

دیدی که خون ناحق پروانه شمع را چندان امان نداد که شب را سحر کند (شفایی)

زنـدگی بی‌المی نیست بهار طربش زخم تا خنده‌فروش است نمکدانی هست (بیدل)

از دور نیفتد قـدح بـزم مکـافـات زهری که کشیدن نتوانی نچشانی (صائب)

بی‌گناه است آسمان در تیره‌بختی‌های ما اختر ما را فروغ شعله‌ی ادراک سوخت (صائب)



تعلیل و توجیه فانتزی (حسن تعليل و دليل عکس)

در استفاده از آرايه‌ی حسن تعليل گوينده دليل و علتی را برای گفته‌هايش می‌آورد که دارای ظرافت‌ها و لطايف ادبی و هنری باشد. در اين روش می‌تواند علتی که ذکر می‌شود واقعی و حقيقی باشد اما ربط آن به معلول با ظرافت و لطافت صورت گيرد يا اينکه علتی که برای معلول ذکر شده حقيقت نداشته باشد بلکه علتی ادعایی باشد که معمولاً زيباتر است. در استفاده از آرايه‌ی دليل عکس برای مطلبی دليل و توجيهی آورده می‌شود که کاملاً بر خلاف انتظار و مخالف عرف و عادت است. تعلیل و توجیه فانتزی در کاریکلماتور کاربرد دارد و برای آن نمونه‌های زیادی می‌توان آورد.



– برای آن‌که پشه‌ها کاملاً نااميد نشوند دستم را از پشه‌بند بيرون می‌گذارم. (شاپور)

– دليل اين‌که پشه اعضای داخلی آدم را نيش نمی‌زند اين است که می‌داند آدم نمی‌تواند اعضای داخلی‌اش را بخاراند. (شاپور)

– عاشق خربزه‌ام زيرا مثل هندوانه تخمه‌هايش را در سلول انفرادی محبوس نمی‌کند. (شاپور)

– گلی که بر قله روييده بود حکايت از کوهنوردی بهار می‌کند. (شاپور)

– تا ضِدِيخ در کاسه‌ی سرم نريزم به قطب شمال فکر نمی‌کنم. (شاپور)

– وجود جسم برای آن است که مگس روی سر و کله روح آدم ننشیند. (شاپور)

– قاعدتا با دودی که اتوبوس‌ها می‌کنند، نباید موی کسی سپید باشد. (شاپور)



تعلیل و توجیهِ مبتنی بر تشبیه هنری‌تر بوده و از ویژگی‌های اختصاصی یک سبک و شیوه‌ی خاص ادبی نیست اما در سبک هندی بسامد بالایی داشته و به سبب مضمون‌آفرینی بدیع و خلق معانی شگفت متفاوت شده است و همین موضوع در تقویت جنبه‌ی ارسال‌المثلی در سبک هندی تاثیر زیادی گذارده است که در ادامه بیشتر آن را بررسی خواهیم کرد. اینگونه تعلیل و توجیه در بستر مضامین و معانی نو از وجوه مشترک سبک هندی و کاریکلماتور است اما در سبک هندی کاربرد بیشتری داشته و حضور پررنگ‌تر و متفاوتی دارد.



امان خواه از گزند خلق در گرم اختلاطی‌ها
که عقرب بیشتر در فصل تابستان شود پیدا (بیدل)

ظالـم به ظلـم خـویش گرفتـار می‌شـود
از پیـچ و تاب نیـست رهایی کمـند را (صائب)

تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آن‌کس که یک دل شاد کرد (صائب)



تشبيه و استعاره‌های اغراق‌آمیز

همانند کردن دو يا چند امر را تشبيه می‌گويند و بيشتر برای بيان مبالغه و افراط استفاده می‌شود که دارای انواع مختلفی است. استعاره نيز تشبيهی است که از دو طرف تشبيه يعنی مشبّه و يا مشبّه‌به يک طرف حذف شود. تمثیل یا ارسال‌المثل، تجسم، تجاهل‌العارف، اسلوب معادله، مبالغه و اغراق از انواع شیوه‌های تشبیه هستند. انواع تشبیه در کاریکلماتور کاربرد دارد. مبالغه و اغراق هم یکی از شگردهای پرکاربرد در تولید محتوای طنز است. تمثیل را به صورت مجزا بررسی خواهیم کرد.



– شنبه در ورودی هفته است. (شاپور)

– سراب کاريکاتور آب است. (شاپور)

– قلبم پرجمعیت‌ترین شهر دنیاست. (شاپور)

– ابر پلک مشترک ستارگان است. (شاپور)

– هر برگ زرد، پاييز کوچکی است. (شاپور)

– سوزن، قافله‌سالار نخ است. (شاپور)



تشبیه‌های مرکب و استعاره‌های اغراق‌آمیز همان‌گونه که پیشتر به آن اشاره شد از مختصات سبک هندی است و از دیدگاه ارزش ترجمه‌پذیری شاید مهم‌ترین ویژگی باشد که یکی دیگر از وجوه نزدیکی کاریکلماتور به سبک هندی می‌باشد. البته پیچیدگی تشبیه‌ها و استعاره‌ها و بسامد بالای اسلوب معادله در سبک هندی آن را متفاوت می‌کند. شاید توجه نویسندگان کاریکلماتور در آینده به اسلوب معادله بتواند زیبایی‌های بیشتری را در این گونه‌ی ادبی ایجاد کند.



ما ز آغـاز و ز انجـام جهـان بی‌خبریـم اول و آخر این کهنه کتاب افتاده است (کلیم)

مشت سوزن بدنم زان مژه تا ریخته‌اند گرنه از پاره‌ی دل دوخته، پیراهن چشم (عرفی)

کم طالعی نگر که من و یار چون دو چشم همسایه‌ایم و خانه‌ی هم را ندیده‌ایم (میر صیدی)

علاج زخم دل از گریه کی ممکن بود بیدل
به شبنم بخیه نتوان کرد چاک دامن گل را (بیدل)

اظهار عجز پیش ستم‌پیشه ابلهی است
اشک کباب باعث طغیان آتش است (صائب)



تمثيل

در تمثيل کلام حاوی ضرب‌المثلی است يا جنبه‌ی ضرب‌المثل دارد که یکی از شیوه‌های تشبیه است. استفاده از ضرب‌المثل در کاریکلماتورهای شاپور خیلی پرکاربرد نیست. اما مواردی را می‌توان در این خصوص پیدا کرد. البته در کاریکلماتورهای برخی نویسندگان دیگر استفاده از ضرب‌المثل به یک ویژگی تبدیل شده است.

– برای بادکنک ميسر نيست «يک سوزن به خودش بزند يک جوالدوز به‌ديگری.» (شاپور)

– عاشق پاییزی هستم که نان دختر گل‌فروش را آجر نکند. (شاپور)

– پشت سر اغلب خواننده‌ها صفحه می‌گذارند. (شاپور)



آنچه در سبک هندی وجه غالب داشته و دکتر سیروس شمیسا به عنوان مهم‌ترین عنصر ادبی این دوره به آن اشاره می‌کند جنبه‌ی ارسال‌المثلی تک‌بیتها است. به سبب همین جنبه، بیت دهان به دهان می‌گردد و اسم شاعر فراموش می‌شود. به‌طوری که میتوان گفت معروف بودن بیت و مجهول بودن اسم شاعر یکی از مختصات سبک هندی است. البته همانگونه که در سبک هندی مصرع‌ها قابلیت تبدیل شدن به ضرب‌المثل را دارند این پتانسیل در کاریکلماتور نیز نهفته است که بستگی مستقیم به ساخت و موضوع جمله، داشتن قابلیت وجه کنایی و میزان استقبال و استفاده عمومی مردم دارد، که در این ماجرا فاصله‌ی زیادی میان کاریکلماتور و سبک هندی وجود دارد.



خواب را بر کوهکن تصویر شیرین تلخ کرد
کار چون دلچسب شد خود کارفرما می‌شود (صائب)

فکر شـنبـه تـلـخ دارد جمـعه‌ی اطفـال را
عشرت امروز بی اندیشه‌ی فردا خوش است (صائب)

شعر اگر اعجاز باشد بی‌بلند و پست نیست
در ید بیضا همه انگشت‌ها یک دست نیست (غنی کشمیری)

گر نخـل وفـا بر ندهـد چشـم تری هسـت
تا ریشه در آب است امید ثمری هست (عرفی شیرازی)

چشم طمـع مدوزیـد بر کیسه‌ی خسیسان
باور نمی‌توان داشت سگ نان دهد گدا را (بیدل)



تضاد و پارادوکس

در تضاد بين دو يا چند واژه تناسب منفی وجود دارد. يعنی کلمات از نظر معنی، عکس و ضد هم هستند. مهم‌ترین نوع تضاد پارادوکس است و وقتی رخ می‌دهد که تضاد منجر به معنای دور و به ظاهر متناقضی است که به کمک مجاز و استعاره قابل‌توجيه است. از این شیوه‌ی تناسب‌آفرینی می‌توان نمونه‌هایی در سبک هندی و مواردی در کاریکلماتور پیدا کرد.

– دود سرگرم بالا رفتن از سقوط است. (شاپور)

– عمر کوتاه، مرگ طولانی‌تری را در پی دارد. (شاپور)

– پرنده‌ی کوتاه‌پرواز نمی‌تواند بلندپروازی کند، اما پرنده‌ی بلندپرواز مي‌تواند کوتاه‌پروازی کند. (شاپور)



نه همین ما می‌گدازیم از غم بخت سیاه
هر کجا روشندلی دیدیم شمع این شب است (کلیم)

بر نقش پای مور به آهستگی خرام
زنجیر فیلِ م×س×تِ مکافات پاره است (صائب)
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین