. . .

آموزش چگونه نویسنده شویم!؟ برنامه ده هفته‌ای برای نویسنده شدن

تالار مطالب آموزش نویسندگی

Telma _<

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
2
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-25
موضوعات
72
نوشته‌ها
519
پسندها
3,231
امتیازها
143
محل سکونت
Shz

  • #1
نوشتن درمان د*ر*د بیهودگی است.

-شاهرخ مسکوب

اول باید بد بنویسی، تا بعداً بتوانی بهتر بنویسی.

-ویلیام فاکنر

هر کس هرطور که می‌خواهد و در توانش هست، می‌نویسد.

-آنتون چخوف



مقدمه: می‌خواهیم طی یک برنامۀ ۱۰ هفته‌ای، روش‌های تازه‌ای را برای نویسندگی مطرح کنیم که نگرش شما را نسبت به نوشتن و نویسندگی تغییر بدهند.

در برنامه ۱۰ هفته‌ای نوشتن، با همه چیز دربارۀ مراحل نویسندگی آشنا می‌شوید.

تمرین‌های ساده و کاربردی برنامۀ ۱۰ هفته‌ای نویسندگی تا حدی رمز و رازهای نویسندگی را برای شما آشکار می‌کنند و باعث می‌شوند بعد از دو ماه و ده روز برخی افسانه‌هایی را که دربارۀ استعداد نویسندگی وجود دارد فراموش کنید.



دستاورد شما در پایان این دورۀ رایگان:

اگر خوب و منظم تمرین کنید، احتمالاً در پایان این برنامۀ ۱۰ هفته‌ای اولین کتاب کوچک خودتان را می‌نویسید. البته برای انتشار کاغذی نوشته‌هایتان هیچ‌وقت عجله نکنید. در آغاز راه، اینترنت بستر خوبی برای انتشار نوشته‌ها و دریافت بازخورد است.


ll.jpg





هفته اول


نویسندگی چیست؟ نویسنده کیست؟

مثل هر کار دیگری در هفتۀ اول باید بفهمیم که اصلاً نویسندگی چیست؟ نویسنده کیست؟ مراحل نویسنده شدن سخت است یا آسان؟ برای نویسنده شدن چه میزان ع×ر×ق جبین و کد یمین لازم است؟

نویسنده کسی است که می‌نویسد! همین.

شاید تعریف رضا بابایی از نویسندگی یکی از زیباترین و راهگشاترین تعاریف باشد:

نویسنده کیست؟
«نویسنده کسی است که نوشتن برای او آسان است؛ اگر چه محصول کارش متوسط باشد.» پس نویسنده، کسی است که از نوشتن نمی‌هراسد؛ بلکه آن را دوست دارد و از آن ل*ذت می‌برد. کسی که نوشتن برای او، به آسانی و شیرینی گشت و گذار در طبیعت باشد، نویسنده است؛ حتی اگر آنچه می‌نویسد، چشم‌ها را خیره نکند. این گمان که نویسنده، باید با هر نوشتۀ خود، خواننده‌اش را شگفت‌زده کند و به تحسین و اعجاب وا دارد، دور از آبادی است. اگر کسی، به همان راحتی که می‌گوید، بنویسد، نویسنده است؛ اگر چه دیگران، به سختی و با رنج فراوان، بهتر از او بنویسند. (نقل از کتاب خارج از نوبت)
قانون طلایی نویسندگی به این شرح است:
راحت‌نوشتن + بسیارنوشتن = زیبایی و سنجیدگی
تصور می‌کنیم تاکنون جسته‌گریخته دست به قلم برده‌اید، اما هنوز حرفه‌ای نشده‌اید. حالا در هفتۀ اول آغاز نویسندگی حرفه‌ای چه باید بکنید؟

اصلاً بیایید با تعریف نویسندگیِ حرفه‌ای آغاز کنیم:

یک تعریف نویسندگی حرفه‌ای می‌گوید:

نویسندۀ حرفه‌ای فردی است که جز نوشتن کار دیگری انجام نمی‌دهد.

تعریف دیگر می‌گوید:

نویسندۀ حرفه‌ای کسی است که شغل او نویسندگی است و از راه دیگری امرار معاش نمی‌کند.

اما بیایید فعلاً تعریف زیر را به عنوان یک قرارداد مشترک بپذیریم:

نویسندۀ حرفه‌ای کسی است که هر روز می‌نویسد.

این تعریف به ما کمک می‌کند که در ابتدای کار بهتر و منظم‌تر بنویسیم؛ و در این رهگذر عضلات نویسندگی خودمان را تقویت کنیم.

در هفتۀ اول ممکن است این سؤال برای شما پیش بیاید که آیا نویسندگی آب و نان می‌شود یا نه؟




مسخ





بر خلاف تصور عامه و کلیشه‌های جاافتاده که نویسندگی را تحمل فقر و بدبختی و بیچارگی می‌دانند، مدرسه نویسندگی نظر متفاوتی دارد؛ با توجه به روندهای موجود در دنیای فعلی دنیا و توسعۀ تکنولوژی و رسانه‌های دیجیتال، نویسندگی جایگاه کاملاً متفاوتی یافته است.

قبل از راه‌اندازی اینترنت هیچ بعید نبود که نویسندۀ بینوا از فقر و تنگدستی به هزار کار عجیب و غریب دیگر روی بیاورد یا از سر استیصال خودکشی کند.
 

Telma _<

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
2
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-25
موضوعات
72
نوشته‌ها
519
پسندها
3,231
امتیازها
143
محل سکونت
Shz

  • #2
بحث انحرافی:
در کلاس‌ها و همینطور کامنت‌ها خیلی از اوقات این سوال مطرح می‌شود که چرا نویسنده‌ها خودکشی می‌کنند؟
صادق هدایت، غزاله علیزاده و کورش اسدی
هم احتمالاٌ معروف‌ترین مثال‌های مطرح شده ایرانی باشند؛ یا ارنست همینگوی، ویرجینیا ولف و رومن گاری که از مطرح‌ترین نویسنده‌های خودکشی‌کردۀ جهان‌اند. اما این نمونه‌های مشهور، به خاطر تلخ و تراژیک بودن و هالۀ رازی که دور مرگشان را گرفته، دلیل محکمی برای این نیستند که بپذیریم هر نویسندۀ خوبی، به احتمال قریب به یقین خودکشی می‌کند! چه بسا که آمار خودکشی در میان دیگر رشته‌های هنری و غیرهنری بیشتر از نویسندگی باشد. در این حالت ما دچار خطای شناختی همبستگی می‌شویم؛ یعنی از ر*اب*طه برقرار کردن بین دو موضوع به‌ظاهر مرتبط، بدون نمونه‌ها و شواهد کافی، نتیجه‌ای می‌گیریم که لزوماً درست نیست. پس نگران نباشید و فعلاً فقط به خودکشی با زیاد نوشتن فکر کنید!

 خودکشی-نویسنده-همینگوی
برگردیم به مسائل اقتصادی نویسندگی:

اما چرا به یک‌باره فضای نویسندگی در سال‌های اخیر متحول شد؟

نویسندگی و نوشتن کتاب‌های الکترونیکی در سال‌های اخیر رونق عجیب و غریبی پیدا کرده‌.

یک لحظه از خودتان سؤال کنید، شما از چه طریقی به این صفحه رسیدید؟ به احتمال زیاد، جستجو در گوگل.

نویسندگی در این سال‌ها به موضوع جذاب و مهمی به نام استراتژی محتوا گره خورده.

لینک کمکی:

تعریف ساده محتوا و تولید محتوا

تعریف‌های مختلفی برای استراتژی محتوا وجود دارد. ولی در هر صورت تعریف سادۀ استراتژی محتوا از نظر ما «تولید هوشمندانۀ محتوا برای دیده شدن و ارتباط گرفتن با مخاطبان» است.

بسیارخب؛ توی دنیای شلوغ اشباع‌شده از تبلیغات و میلیون‌ها تبلیغ و بنر که از هر طرف روی سر ما ریخته، راه رقابت و متمایز شدن چیست؟

یک کلام: تولید محتوا.

چرا با شنیدن اسم تولید محتوا ذهن ما به سمت نوشتن می‌رود؟ به این دلیل که نوشتن مهارتی مثل «دو» در ورزش است، نوشتن، مهارت مادر است.

فارغ از زمینه‌ای که در آن فعال هستید؛ برای توسعۀ برند شخصی و تجاری‌تان نیاز دارید که بنویسید.

نوشتن و نویسندگی، یعنی ر*اب*طه

به همین سادگی، ما می‌نویسیم تا ارتباط برقرار کنیم. بدون اغراق مهم‌ترین یا بخشی از مهم‌ترین دستاوردهای زندگی ما در اثر روابطی بوده که برقرار کرده‌ایم.

پس اگر به دنبال رشد و توسعۀ فردی هستیم چاره‌ای نداریم جز اینکه روابط خودمان را گسترش بدهیم و شبکۀ وسیعی از دوستان مؤثر ایجاد کنیم.

نوشتن و تولید محتوا این فرصت را به ما می‌دهد تا با خلق ارزش و انجام کارهای مفید در ذهن و قلب دیگران نفوذ کنیم و روابط بلندمدتی بسازیم.

برگردیم به ابتدای بحث؛ پس تا حدی فهمیدیم که با توجه به روندهای موجود و توسعۀ اینترنت، نویسندگی هم نان می‌شود و هم آب.

تصور کنید می‌خواهید در رشتۀ خودتان به یک کارشناس شاخص تبدیل شوید. چاره‌ای ندارید جز اینکه خوب بنویسید و رسانه‌ای داشته باشید که افراد مرتبط با حوزۀ تخصصی شما نوشته‌هایتان را دنبال کنند و شما را به عنوان یکی از افراد تاثیرگذار حوزۀ تخصصی‌تان قبول داشته باشند.

یا اگر کسب‌وکاری داشته باشید، برای اینکه در صفحۀ اول گوگل دیده شوید فقط و فقط باید محتوای اصیل و دست اول تولید کنید.

هیچ جادوی دیگری به کمک شما نمی‌آید، دوران تکنیک‌های بازاری سیاه گذشته، الگوریتم‌های گوگل روزبه‌روز هوشمندتر می‌شوند و روی محتوا حساسیت بیشتری نشان می‌دهند. بنابراین افسانه‌های مربوط به سئو را کنار بگذاریم و به تولید محتوای اصیل فکر کنیم. قلم شما عامل اصلی تمایز شماست.

تا به حال چیزی دربارۀ روند اطلاعات فوری شنیده‌اید؟

روندهای موجود نشان‌دهندۀ این است که ما برای دستیابی به اطلاعات مورد نظرمان بیش از پیش به جای پرسیدن سؤال از هر کس دیگری به موتورهای جستجو مراجعه می‌کنیم.

بنابراین قدرت و بازار در دست کسانی است که در صفحات اول گوگل حضور داشته باشند.

مثلاً شما با جستجوی یکی از کلیدواژه‌های مرتبط با نویسندگی به این صفحه رسیدید؟ درست است؟ این قدرت محتوای متنی و نویسندگی آنلاین است که باعث شده ما و شما با هم ر*اب*طه برقرار کنیم.




aa.jpg





شاید بگویید درست، ولی آیا نویسندگی در فضای ایران هم بازار پر رونقی دارد؟

دربارۀ تأثیر شگفت‌انگیز نوشتن روی برند شخصی و کسب‌وکارها که هیچ شکی نیست، فقط کافی است نگاهی به استارت‌آپ‌ها و کارشناس‌های موفق بیندزاید.

اما حتی اگر بخواهید کارمند جایی شوید وقتی‌ نویسنده و تولیدکنندۀ محتوا باشید در کمتر از یک روز می‌توانید در یک شرکت مشغول به کار شوید یا به عنوان فریلنسر کلی سفارش آزاد بگیرید.

مثلاً در سایت‌هایی مثل «جابینجا» هر روز چندین و چند آگهی استخدام استراتژیست محتوا و نویسندۀ آنلاین منتشر می‌شود.

پیشنهاد ما این است که برای برندسازی به عنوان یک نویسنده راه‌اندازی وب‌سایت شخصی خودتان را جدی بگیرید.
 

Telma _<

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
2
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-25
موضوعات
72
نوشته‌ها
519
پسندها
3,231
امتیازها
143
محل سکونت
Shz

  • #3
چگونه نویسنده شویم؟




تمرین هفتۀ اول:
کلمۀ مورد علاقۀ شما چیست؟ محبوب‌ترین واژه‌ای را که دوست دارید قاب کنید و بزنید روی دیوار اتاقتان. این واژه ممکن است اسم عزیزترین فرد زندگی شما باشد. این کلمه را در گوگل سرچ کنید. سعی کنید تمام لینک‌های صفحۀ اول را باز کنید و نگاهی به آن‌ها بیندازید.

گزارشی ۵۰۰ کلمه‌ای از جستجوی این واژه و مطالعۀ نتایجی که به آن‌ها برخوردید بنویسید. چقدر با تصور شما متفاوت بود؟ آیا به ایدۀ جالبی برخورد کردید؟ آیا فکر نمی‌کنید فضای محتوای فارسی در گوگل فقیر است و جای زیادی برای رشد و دیده شدن دارید؟

با این تمرین علاوه بر دقت بیشتر روی فرایندهای گوگل، هوش کلامی خودتان را افزایش می‌دهید.

این تمرین به شما کمک می‌کند تا:

روی کلمه‌ها و اهمیت آن‌ها حساس‌تر شوید.

با روندهای جاری تولید محتوا در اینترنت آشنا شوید.

به کشف علایق اصلی و موضوعات مورد علاقۀ خودتان نزدیک‌تر شوید.

گزارش‌نویسی را تمرین کنید. گزارش‌نویس یکی از مهم‎ترین شاخه‌های نویسندگی است
 

Telma _<

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
2
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-25
موضوعات
72
نوشته‌ها
519
پسندها
3,231
امتیازها
143
محل سکونت
Shz

  • #4
هفته دوم
هر داستانی صدای خودش را دارد، درست همان‌طور که هر شخصی صدای خودش را دارد.
-کیت گرویل

داستان‌نویس برای یافتن موضوع، از خودش تغذیه می‌کند.

-ماریو بارگاس یوسا

نوشتن برای نویسنده این امکان را به وجود می‌آورد تا در بیداری، رویا یا کابوس ببیند و بنویسد، بی‌آن‌که اغلب تعبیر نوشته‌هایش را بداند.

-ابوتراب خسروی



نویسندگی داستانی یا غیر داستانی؟



با خواندن مطالب هفتۀ اول ممکن است این سؤال برای شما پیش بیاید که من می‌خواهم رمان بنویسم. این‌ها که شما گفتید دربارۀ نویسندگی در دنیای اینترنت است. پس آماده باشید که یک بار برای همیشه تکلیف انواع مختلف نویسندگی را روشن کنیم.

فرقی نمی‌کند بخواهید مقاله بنویسید، شعر و ترانه بگویید، در نگارش فیلمنامه‌ای مشارکت کنید یا گزارشی برای روزنامه تهیه کنید در هر صورت ما به عنوان نویسنده باید داستان‌گویی را بلد باشیم.

اصلاً داستان چیست؟

به قول گوستاو فلوبر نویسندۀ فرانسوی، داستان همان چیزی است که شما سر میز کافه برای دوستتان تعریف می‌کنید. اگر دوستتان به حرف شما گوش می‌دهد یعنی مهارت ‌داستان‌گویی دارید، اگر نه که باید تمرین کنید. چون همۀ ما آدم‌ها ذاتاٌ قصه‌گو هستیم.

باربارا شوپ و مارگارت لاودنمن در کتاب اندیشه‌های نو در رمان‌نویسی می‌گویند:

داستان‌گویی، چیزی بیش از تعریف زنجیرۀ رویدادهاست. باید طوری بنویسی که خوانندگان احساس کنند انگار همه چیز درست جلو چشمشان اتفاق می‌افتد. خواننده باید کردار شخصیت‌ها را ببیند، گفتارشان را بشنود و محیط آن‌ها را مشاهده کند تا از چندوچون قضایا سر درآورد و نه‌تنها به عاقبت کار علاقه‌مند شود، بلکه بکوشد آن را پیش‌‌بینی کند.
انواع نویسندگی

نویسندگی داستانی (تخیلی) و نویسندگی غیرداستانی (غیر تخیلی) دو نوع نویسندگی هستند. بازار نشر هم کتاب‌ها را به همین صورت تقسیم‌بندی می‌کند.

شاید عبارت نویسندگی خلاق را شنیده باشید و کنجکاو باشید بدانید نویسندگی خلاق چیست؟ نویسندگی خلاق در اصل همان نویسندگی داستانی و تخیلی است.




hhh.jpg





آیا لازم است که حتماً فعالیت در یکی از این دو گروه را انتخاب کنیم؟

به طور حتم خیر، انتخاب نویسندگی داستانی یا غیرداستانی بسته به سلیقه و توانمند‌های شماست. بسیاری از کتاب‌های غیرداستانی خوب توسط داستان‌نویس‌ها خلق شده‌اند.

بین نمونه‌های ایرانی می‌توان به تعدادی از کتاب‌های غیرداستانی جلال آل‌احمد اشاره کرد. هر چند آل‌احمد داستان‌نویس موفق‌تری است. هوشنگ گلشیری، ابوتراب خسروی، شهریار مندنی‌پور از جمله شاخص‌ترین داستان‌نویس‌هایی هستند که دستی هم در مقاله‌نویسی داشته‌اند.

بین نمونه‌های خارجی هم مثال‌های موفق بسیاری وجود دارد. معمولاً نویسنده‌های درجه یک جهان، در کنار آثار داستانی حداقل یکی دو تا کتاب غیرداستانی هم دارند که البته بخش اعظم این کتاب‌ها دربارۀ آموزش
نویسندگی و داستان‌گویی است.

به طور نمونه می‌شود به میلان کوندرا و کتاب هنر رمان یا جولیا کامرون اشاره کرد که ما او را به کتاب‌های غیرداستانی‌اش از جمله کتاب معروف راه هنرمند می‌شناسیم.
 

Telma _<

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
2
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-25
موضوعات
72
نوشته‌ها
519
پسندها
3,231
امتیازها
143
محل سکونت
Shz

  • #5
یک لیست کمکی
فهرستی از مهم‌ترین نویسندگان غیرداستانی ایران
مجتبی مینوی
شاهرخ مسکوب
محمد قائد
قاسم هاشمی‌نژاد
مصطفی رحیمی
مسعود خیام
از مطالعۀ آثار این نویسندگان درس‌های ارزشمندی را دربارۀ فارسی‌نویسی می‌آموزید.
حالا تصور می‌کنیم شما می‌خواهید نویسندۀ غیرداستانی بشوید و به نوشتن کتاب در حوزه‌های مدیریت، کسب‌وکار و توسعه فردی علاقه‌مندید.

نباید فراموش کنیم که نویسندۀ غیرداستانی بودن به این معنا نیست که داستان‌گویی بلد نباشیم. معمولاً نویسنده‌های موفق غیرداستانی اشاره می‌کنند که چند رمان چاپ نشده توی کشوی میزشان دارند.

یکی از نمونه‌های موفق نویسنده‌های غیرداستانی مالکول گلدول است که بعضی کتاب‌های او از جمله نقطۀ عطف و آدم‌های استثنایی با نام‌ها و ترجمه‌های مختلف در ایران چاپ شده‌اند. تمام جذابیت کتاب‌های غیرداستانی گلدول فقط به خاطر مهارت او در داستان‌گویی است. او نتیجۀ پژوهش‌ها و آزمایش‌های علمی را جوری روایت می‌کند که انگار در حال شنیدن داستانی تخیلی هستیم. اگر به این ژانر علاقه دارید کتاب‌های نویسندگانی مانند مارک منسون، اریک بارکر، چارلز داهیک و دنیل پینک را مطالعه کنید که ترجمه‌های خوبی از آثار آن‌ها در ایران منتشر شده است.

لینک کمکی:

کتابخانه مدرسه نویسندگی
معرفی کتاب


خب چطوری می‌توانیم به لحن خوبی در داستان‌گویی برسیم. آن توصیۀ کلیشه‌ای که همچنان پابرجاست: باید تا جایی که می‌توانیم داستان بخوانیم. اما تمرین این هفتۀ ما ربطی به داستان خواندن ندارد.
 

Telma _<

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
2
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-25
موضوعات
72
نوشته‌ها
519
پسندها
3,231
امتیازها
143
محل سکونت
Shz

  • #6
تمرین هفتهٔ دوم:



شاید فکر کنید تمرین نویسندگی باید نوشتن باشد، ولی این بار به جای نوشتن فقط می‌خواهیم حرف بزنیم. به قول ژول سالزمن:

اگر می‌توانید حرف بزنید، پس حتماً می‌توانید بنویسید.
یک برنامۀ ضبط صدا روی گوشی یا کامپیوتر خودتان نصب کنید و طی ۳ روز، در ۳ نوبت و هر بار ۲۵ دقیقه صدای خودتان را ضبط کنید. سعی کنید روایت کنید، خاطره بگویید، از اتفاق‌هایی که طی روز برایتان افتاده حرف بزنید یا دربارۀ آینده با صدای بلند رؤیاپردازی کنید. فرض کنید مخاطب شما در کافه نشسته و بی‌حوصله است و شما می‌خواهید با حرف‌هایتان او را سرگرم کنید
 

Telma _<

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
2
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-25
موضوعات
72
نوشته‌ها
519
پسندها
3,231
امتیازها
143
محل سکونت
Shz

  • #7
برای داشتن زندگی خلاق به مجوز هیچ‌کس احتیاج ندارید.

-الیزابت گیلبرت

برای نوشتن پا لازم است. پایی که برود و برود و برود.

-بهمن فرسی

برای موفق شدن در نویسندگی باید توانایی‌های شخصی، استعداد و قریحه، در کنار تلاش برای رسیدن به هدف، اعتقاد به خود و اشتهای سیرنشدنی برای پیشرفت قرار بگیرند.

-ویلیام پدن



اگر استعداد ندارید…

برای نویسنده شدن بهترین موهبت همین است که استعداد نداشته باشید و به طور کلی قید وجود ذره‌ای استعداد را بزنید!

نگرانی دربارۀ میزان استعدادتان ممکن است به کلی شما را از مسیر نویسندگی منحرف کند. پس چه بهتر که کلاً این موضوع را نادیده بگیرد. به نظر می‌رسد همین که اشتیاق نویسنده شدن دارید کافی است. بقیه ماجرا به کار سخت و مداومت شما در مسیر نوشتن بستگی دارد.

نکته مهم دیگر این است که دنیای نویسندگی آنقدر متنوع و بزرگ است که شما با هر ویژگی و استعدادی می‌توانید راه و روش و گونۀ مناسب خودتان را کشف کنید. مثلاً ممکن است داستان‌نویس چندان مستعدی نباشید؛ اما به نویسندۀ غیرداستانی خوبی تبدیل شوید یا برعکس.

پشنهاد دیوانه‌وار!

می‌توانید روی یک کاغذ بزرگ بنویسید: «من بی‌استعدادترین نویسندۀ جهانم» و آن را بچسبانید جلوی میز کارتان که یکباره خیالتان از این بابت راحت شود! و بعد بدون استرس استعداد مشغول نوشتن شوید.

ما چه مشکلی با استعداد داریم؟

حتی اگر با استعدادترین نویسندۀ جهان هم باشید بالاخره قریحۀ شما یک جایی ته می‌کشد. نویسندگی کار گِل است. نویسنده یکی از سمج‌ترین آدم‌های روی زمین است. نویسندۀ واقعی پاسدار کمیت است. او می‌داند که کیفیت فقط و فقط در اثر سخت‌کوشی و فراهم آوردن کمیت بالا فراهم می‌شود.

کار نیکو کردن از پر کردن است؛ تمام اسم‌های ماندگار ادبیات به قول ارهان پاموک نویسنده نوبلیست ترک، کارگرانی سختکوش بوده‌اند.

اگر روی کاغذ می‌نویسید باید کیلو کیلو تولید کنید و برای خریدن کاغذ و قلم پول کم بیاورید.

اگر هم تایپ می‌کنید باید آن‌قدر افراطی بنویسید که رنگ دکمه‌های کیبوردتان برود یا دکمه‌هایش بشکند!

می‌دانید چه زمانی به نویسنده‌ای پرکار تبدیل می‌شوید؟

زمانی که تولید زباله را وظیفۀ خودتان بدانید.






nn.jpg





آنی سکستون می‌گوید: «گاهی ده‌ها صفحه چرندیات محض می‌نویسم تا به یک جملۀ درست برسم.»
تصور کنید فایل ورد را باز کرده‌اید و می‌خواهید یک مقالۀ مهم بنویسید.

تقریباً محال است که در همان سطرهای اول بتوانید به افکارتان جریان منظمی بدهید و جملات درستی بنویسید.

پس شروع کنید به نوشتن چیزهای بیهوده، از سرو صداهای اطراف بنویسید (ظرف شستش مادرتان در آشپزخانه)، از بوهایی که به مشامتان می‌رسد (بوی غذایی که روی گ*از است.)، از چیزهایی که ل*مس می‌کنید (دکمه‌های کیبورد، حسی که انگشت‌های شما هنگام ل*مس آن‌ها دارند.)، از چیزهایی که دور برتان می‌‌بینید (کتاب‌هایی که روی میزتان گذاشته‌اید) و از مزه‌هایی که حس می‌کنید (طعم آدامسی که در حال جویدنش هستید).

تا جایی که می‌توانید جزییات ظاهراً اضافه را توصیف کنید. تأثیر شگفت‌انگیز آن را وقتی نویسندۀ حرفه‌ای شدید می‌فهمید.

نویسندۀ تازه‌کار غالباً ممکن است که مدام نگران استعداد خودش بشود. بخشی از مشکلاتی که قبل از حرفه‌ای شدن ما در نویسندگی به وجود می‌آیند از این قرارند:

-نوشتن هر چیزی را که آغاز می‌کنیم نمی‌توانیم به پایان برسانیم، پس چندین داستان نیمه‌کاره داریم.

-بیش از اندازه دربارۀ چاپ آثارمان رؤیاپردازی می‌کنیم و نگرانیم.

-حس می‌کنیم نمی‌توانیم حرف دلمان و آن چیزی را که توی سرمان می‌گذرد به‌وضوح روی کاغذ بیاوریم.

-از نوشته‌های خودمان متنفریم، درست مثل پول قلابی از آن‌ها ناامید می‌شویم.

-هر وقت که ذوقش را داشته باشیم سراغ نوشتن می‌رویم.

این‌ها فقط بخشی از بهانه‌ها و مشکلات یک نویسندۀ غیرحرفه‌ای است.

ولی نویسنده شدن یک قاعدۀ ساده دارد، که البته هر کسی اراده و شجاعت انجام آن را ندارد.
 

Telma _<

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
2
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-25
موضوعات
72
نوشته‌ها
519
پسندها
3,231
امتیازها
143
محل سکونت
Shz

  • #8
قاعدۀ ۱۰ برابر

قاعدۀ ۱۰ برابر ایده‌ای است که گرانت کاردون مطرح کرده.

کاردون در کتاب قاعده ده برابر می‌نویسد:

قاعده ۱۰ برابر ربطی به آموزش، استعداد، ارتباطات، فرصت‌های خوب، پول، فناوری، در صنعت درست قرار گرفتن یا حتی در زمان و مکان درست قرار گرفتن ندارد. در هر موردی که شخصی در آن به سطوح عظیمی از موفقیت دست یافته است -فرقی نمی‌کند چه کسی باشد، نویسنده، کارآفرآفرین یا سیاستمدار- تضمین می‌دهم او در زمان ترقی و کسب موفقیتش از قاعده ۱۰ برابر استفاده کرده است.
قاعدۀ ۱۰ برابر یعنی ۱۰ برابر بیش از چیزی که افراد آماتور انجام می‌دهند برای مهارتی که قصد حرفه‌ای شدن در آن را دارید وقت بگذارید. اگر نویسنده‌های آماتور به صورت تفننی روزی ۱۰۰ کلمه می‌نویسند، شما ۱۰ برابر بیشتر یعنی هر روز ۱۰۰۰ کلمه بنویسید. قاعدۀ ۱۰ برابر تنها راه موفقیت و تمایز در دنیای نویسندگی است
 

Telma _<

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
2
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-25
موضوعات
72
نوشته‌ها
519
پسندها
3,231
امتیازها
143
محل سکونت
Shz

  • #9
تمرین هفتهٔ سوم:


تصور کنید اگر ۱۰ برابر بیشتر از چیزی که در حال حاضر انجام می‌دهید و ۱۰ برابر بیشتر از حد معمول بنویسید چه اتقاقی می‌افتد و چه میزان از رشد و موفقیت را تجربه می‌کنید. به هر ضرب و زوری شده هزار کلمه دربارۀ نویسندگیِ ۱۰ برابر بنویسید. شاید لازم باشد به نسبت بقیه تمرین‌ها ۱۰ برابر بیشتر ع×ر×ق بریزید.

پیشنهاد: یک بسته کاغذ ۲۰۰ صفحه‌ای بگیرید و طی یک هفته هر طور شده، آن را با آزادنویسی پر کنید.





هفته چهارم


چه گفتن یا چگونه گفتن؟




آن‌قدر نوشته و کتاب خوب هست که اگر تا آخر عمر از صبح تا شب در حال مطالعه باشیم، کم نمی‌آوریم. پس چرا باید به جمع کثیر نویسنده‌ها اضافه شویم؟

برای اینکه فکر می‌کنیم تجربیاتی داریم و حرف‌هایی در سرمان هست که ارزش اشتراک‌گذرای با دیگران را دارد.

اما مسئله اینجاست، داستان‌ها تکراری‌اند. اصولاً همۀ قصه‌های جهان تکراری‌اند. تا به حال بیش از هفده بار از روی قصۀ دیو و دلبر فیلم ساخته‌اند. به نظر شما جنون دارند که چنین کاری می‌کنند یا از ذوق و خلاقیت کافی برخوردار نیستند؟

موضوع این نیست که چه می‌گوییم، موضوع چگونه گفتن است. یک لحظه قصۀ عاشقی خودتان را تصور کنید. همان الگوی قصۀ لیلی و مجنون است.

غیر از این است که خط اصلی آن یک ماجرای کلیشه‌ای است؟ یک نفر دیوانه‌وار شیفتۀ یک نفر دیگر می‌شود و به رغم تمام تلاش‌ها و مصائب موجود در نهایت به معشوقه‌اش یا می‌رسد یا نمی‌رسد.

از فاخرترین داستان‌ها تا داستان‌های عامه‌پسندتر، طرح نو یا آن‌چنان عجیب‌وغریبی ندارند. پلات و طرح‌های داستانی بیش از چند تا نیستند. بلکه آن‌چه یک داستان را از تمام داستان‌های دیگر متمایز می‌کند چگونه گفتن آن است.

پس اینجا با اصل جذابیت روبه‌رو می‌شویم. در میان انبوه قصه‌ها این نگاه و قصۀ شخصی شماست، که حرف تازه‌ای را به جهان اضافه می‌کند.

پس شرط رسیدن به نگاهی تازه، خودشناسی است. برای خودشناسی هم راهی نیست جز نوشتن و نوشتن و نوشتن. تجربه‌های شخصی گران‌بهاترین دارایی‌های یک نویسنده هستند.




چگونه نویسنده شویم؟




تمرین هفتهٔ چهارم:


یکی از جذاب‌ترین انواع نوشتن، نوشتن از مشکلات است که در روش‌های نوشتاردرمانی هم توصیه می‌شود. پژوهشگران ادعا می‌کنند نوشتن باعث می‌شود بسیاری از مشکلات روحی و جسمی ما با سرعت بسیار بیشتری درمان شوند.

در پاسخ سؤال‌های زیر حداقل ۱۰۰ کلمه بنویسید، حتی اگر سؤالات زیر دربارۀ شما صدق نمی‌کند سعی کنید خودتان را جای شخصی خیالی قرار بدهید و به این س؟ال‌ها پاسخ بدهید:

  1. چرا از عصبانی بودن ل*ذت می‌برم؟
  2. چرا احساس می‌کنم هیچ‌کس مرا واقعاً نمی‌شناسد و درکم نمی‌کند؟
  3. چرا افکار منفی را رها نمی‌کنم؟
  4. چرا احساس می‌کنم اگر چیز باارزشی را به دست آورم آن را از دست خواهم داد؟
  5. چرا شنیدن رازها و اعتراف‌های دیگران برایم ل*ذت‌بخش است؟
  6. چرا در دل امیدوارم دیگران شکست بخورند؟
  7. چرا احساس می‌کنم باید دیگران را هدایت کنم؟
  8. چرا به راحتی حواسم پرت می‌شود؟
  9. چرا وقتی در جمع هستم باز هم احساس تنهایی می‌کنم؟
  10. چرا در مورد داشتن قدرت‌های خاصی مثل حس ششم یا تله‌پاتی خیال‌پردازی می‌کنم؟
 

Telma _<

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
2
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-25
موضوعات
72
نوشته‌ها
519
پسندها
3,231
امتیازها
143
محل سکونت
Shz

  • #10
هفته پنجم


پیاده‌روی؛ گامی مهم در مسیر نویسندگی




خب به هفتۀ پنجم رسیدیم، تا اینجا احتمالاً اگر شیفتۀ نوشتن باشید همۀ تمرین‌ها را انجام داده‌اید و قلمتان راه افتاده.

نویسندگی و پیاده‌روی به هم گره خورده‌اند. پیاده‌روی فقط یک توصیۀ ساده نیست که بتوانید به راحتی از آن بگذرید.

قصه‌های زیادی دربارۀ علاقۀ نویسندگان به پیاده‌روی وجود دارد، نیچه که اغلب با داشتن مداد و دفتر یادداشتی چرمی در دره‌ها قدم‌ می‌زد می‌گوید:

فقط افکاری که در هنگام قدم زدن به ذهن خطور می‌کنند با ارزش هستند.

چاندرا موریلا بیل
در مقاله‌ای با عنوان بهتر نوشتن بدون نوشتن یک کلمه دربارۀ اهمیت قدم زدن می‌گوید:

«در حین کار، گاهی حس می‌کنید به بن‌بست رسیده‌اید یا نیروی کافی برای ادامۀ نوشتن ندارید. ورزش باعث می‌شود اکسیژن لازم جذب مغز شود و کارکرد آن بیشتر شود. گاهی فکر کردن زیاد باعث سرکوب خلاقیت می‌شود. در حالی که مغز نیاز به انرژی و استراحت دارد. وقتی قدم می‌زنید، رنگ خانه‌ها، گل‌ها و شکل ابرها را می‌بینید. در خیابان علائم و چیزهایی را می‌بینید که در حالت عادی به آن‌ها‌ هیچ توجهی نمی‌کرده‌اید. حتی پنجره‌ها و پر*ده‌ها هم می‌توانند الهام‌بخش باشند.»

یک دلیل ساده و روشن برای پیاده‌روی این است که ذهن، در اثر کم‌تحرکی کند می‌شود.

غالباً ممکن است از باشگاه رفتن و هزینه کردن برای هر نوع ورزشی احساس ناخوشایندی داشته باشیم.

در این میان پیاده‌روی چارۀ کار است. نه وسیلۀ خاصی می‌خواهد و نه مهارتی که نیاز به یادگیری داشته باشد. دوست دارید مهارت پیاده‌وری را یاد بگیرید؟

اینگونه است:

-از درب خانه یا محل کارتان بیرون می‌زنید.

-شروع می‌کنید به راه رفتن.

-بعد از حداقل ۲۵ دقیقه برمی‌گردید یا هر کاری دلتان خواست می‌کنید.

تمام.




tt.jpg





دلیل علمی دقیق‌تر می‌خواهید:

قلب انسان بالغ عادی، سالانه حدوداً ۴۰ میلیون بار می‌تپد و در هر روز، ۱۵۰۰۰ لیتر خ*ون به سراسر ب*دن می‌فرستد. قلب یک ماهیچه است و برای تقویت آن باید ورزش‌اش دهید، مثل ماهیچه‌های دیگر ب*دن.

بنابراین از آنجایی که قلب نویسنده‌ها چندبرابر بیشتر از بقیه می‌تپد لازم است فکری به حال عضلات قلبشان بکنند.

طی پیاده‌روی ضمن تقویت عضلات قلب؛ عضلات نویسندگی‌تان را هم پرورش می‌دهید.

جولیا کامرون از بهترین نویسنده‌هایی است که در کتاب‌های متعددی به ارتباط خلاقیت و پیاده‌روی پرداخته است، از جمله در کتاب رگۀ طلا:

-گام برداشتن و پیاده‌روی قدرتمندترین ابزاری است که می‌شناسم.

-زندگی خلاق، فرایند است و این فرایند شبیه عمل هضم غذاست. از غذا برای فکر کردن سخن می‌گوییم ولی به ندرت تشخیص می‌دهیم که به عنوان هنرمند به فکر، برای غذا نیاز داریم. پیاده‌روی با جریان دائم تصاویر جدید، افکار جدیدی به ما می‌دهد که تغذیه‌مان می‌کنند.

-پیاده‌روی چاه خالی خلاقیتمان را پر می‌کند و احساس پر بودن به ما می‌بخشد. و این حالمان را خوب می‌کند.

-پیاده‌روی چشممان را باز می‌کند. به ما غذا می‌دهد. قاشق قاشق -تصویر تصویر- از سوپ غذای روح به ما می‌دهد؛ غذایی که به ما قوت می‌بخشد تا کار ضروری شکل بخشیدن و دگرگون ساختن زندگی‌مان را انجام دهیم. به عبارت دیگر، ما با پیاده‌روی کردن از مشکل خارج می‌شویم و راه حل پیدا می‌کنیم.

-هر وقت در نوشتن قصه‌ای گیر کردم، می‌روم بیرون و قدم می‌زنم. هر وقت نمی‌دانستم کار بعدی‌ام چه باشد آن‌قدر قدم می‌زدم تا معلوم بشود. وقتی روی سطری از داستانم یا قسمتی از زندگی‌ام گیر می‌کنم، پیاده‌روی می‌کنم و می‌گذارم گام‌هایم راه‌حل را نشان بدهند.

-پیاده‌روی باعث موزون شدن تنفسمان می‌شود. وقتی تنفسمان منظم و موزون و عمیق‌تر می‌شود، افکارمان نیز چنین می‌شوند.

-برای پیاده‌روی کردن لازم نیست شاعر باشید! راه رفتن با طبیعت موزون، خودش همۀ ما را شاعر می‌کند.

جان میور زمانی نوشت:

«من فقط برای قدم زدن بیرون رفتم ولی در پایان به این نتیجه رسیدم که تا طلوع خورشید بیرون بمانم، زیرا بیرون رفتن در واقع به درون رفته بود.»
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین