انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
آموزش
آموزش نویسندگی
مطالب آموزش نویسندگی
چطور ساده بنویسیم؟
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="Telma _&lt;" data-source="post: 117" data-attributes="member: 2"><p><u><strong>چطور ساده بنویسیم؟ (۸)</strong></u></p><p></p><p>نوشتن از نگاه اول شخص، اولین گزینهی هر نویسنده است. کشف زاویههای جدید از زندگی و رویدادهایش و خلق شخصیتهای تازه، هر کاری را غنا میبخشد؛ ولی برای سادهنویس شدن و ماندن، نگاه اول شخص، دوربین اصلی است. نوشتن با نگاه اول شخص، نه تنها آسانتر است که به صمیمیت کلام هم کمک فراوان میکند. مثالهای پایین را با هم بخوانیم. </p><p></p><p>۱. “گاهى زندگى صرفاً به قهوه بند است و به همانقدر نزديکى که در يک فنجان قهوه مىگنجد. يک وقتى من يک چيزى دربارهی قهوه خواندم. مىگفت قهوه براى آدم خوب است؛ همهی اندامها را تحريک مىکند </p><p></p><p>.</p><p></p><p>مىدانستم يک سال طول میکشد تا آب جوش بيايد. ماه اکتبر بود و آب توى ظرف هم خيلى زياد. مشکل اين بود. نصف آب را خالى کردم توى لگن ظرفشويی... “</p><p></p><p>قهوه، ریچارد براتیگان</p><p></p><p>۲. “به فروشگاهی که لوازم آشپزخانه میفروخت رفتم و یک تایمر آشپزخانه گرفتم با یک قابلمهی آلومینیومی، قابلمه آنقدر بزرگ بود که میشد یک سگ گله را داخل آن حمام کرد...”</p><p></p><p>سال اسپاگتی، هاروکی موراکامی</p><p></p><p>۳. “کارآگاه خصوصی بودن هم مصیبتی است . آدم از صبح تا شب باید با هزار جور جانور سروکله بزند. به همین دلیل، وقتی آن مردک حیفنان ورد بابکوک سرش را انداخت پایین و به دفترم آمد تنم مورمور شد.</p><p></p><p>گفت : ” کایزر؟ کایزر لوپوویتس؟ ”</p><p></p><p>کارگاه افادهایها، وودی آلن</p><p></p><p>در همهی این خطوط، بهروشنی نویسنده را در جایجای ماجرا میبینیم. حتی اگر شک داشته باشیم که شخصیت اصلی دقیقاً چه کسیست یا نامش چیست، باز هم میتوانیم بهآسانی تصور کنیم که خود براتیگان دارد از لذت نوشیدن قهوه میگوید. موراکامی را تصور میکنیم که روزی در آشپزخانهی خانهاش، مشغول پختن اسپاگتی بوده، یا وودی آلن است که روبهرویمان نشسته و دارد از یک جور گرفتاری کاری حرف میزند. </p><p></p><p>در روایت اول شخص، شما، قهرمان داستان میشوید. و خواننده مجاب میشود تا دنیا را از دریچهی چشمان شما رویت کند. اگر به هر دلیلی راحت نیستید، یا ترجیح میدهید، میتوانید نام و لقب و سن و قد و وزن و ملیت و جنسیتی متفاوت از خودتان بیافرینید. میتوانید نقاب بزنید. دروغ بگویید. ایرادی ندارد. این دروغیست برای بیان گویاتر حقیقت. این کار همهی نویسندههاست. اگر چه زاویهی اول شخص، مثل دوربین دانای کل، مسلط به تمامی اتفاقات دنیا نیست، ولی برای سادهنویسی کافیست. دنیا را به همان اندازهای نشان میدهد که باید، و این “همه چیز را نداستن”، قسمتی از صداقت کلام است.</p><p>سادهنویسی یک تیغ دولبه است! یک لبهاش زرد نویسیست و لبهی دیگرش، سهلِ ممتنع نوشتن، که همان هدف نهایی ماست. ممکن است تیرمان بارها و بارها به خطا برود. ممکن است متهم شویم به گل درشت و توخالی و دلنوشتهنویسی! ولی ناامید نمیشویم. اگر از ابتدای راه، این سطور و ستون را دنبال کردهاید به این دلیل است که علاقهای کم و بیش به سادهنویسی در شما وجود دارد. مثالهای بالا را به خاطر بیاورید. نویسندههای بزرگش را. فرموله کردن و ایجاد دستورالعمل برای هر نوع نوشتاری، تنها بعد از خلق آن ممکن است. فقط میشود بعد از نگارش یک رمان یا داستان کوتاه یا شعر زیبا، تحلیل و نقدش کرد و چراییاش را به بحث گذاشت. پس شجاعت داشته باشیم. بیشتر بخوانیم، بیشتر بنویسیم و عشقبازی کنیم.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Telma _<, post: 117, member: 2"] [U][B]چطور ساده بنویسیم؟ (۸)[/B][/U] نوشتن از نگاه اول شخص، اولین گزینهی هر نویسنده است. کشف زاویههای جدید از زندگی و رویدادهایش و خلق شخصیتهای تازه، هر کاری را غنا میبخشد؛ ولی برای سادهنویس شدن و ماندن، نگاه اول شخص، دوربین اصلی است. نوشتن با نگاه اول شخص، نه تنها آسانتر است که به صمیمیت کلام هم کمک فراوان میکند. مثالهای پایین را با هم بخوانیم. ۱. “گاهى زندگى صرفاً به قهوه بند است و به همانقدر نزديکى که در يک فنجان قهوه مىگنجد. يک وقتى من يک چيزى دربارهی قهوه خواندم. مىگفت قهوه براى آدم خوب است؛ همهی اندامها را تحريک مىکند . مىدانستم يک سال طول میکشد تا آب جوش بيايد. ماه اکتبر بود و آب توى ظرف هم خيلى زياد. مشکل اين بود. نصف آب را خالى کردم توى لگن ظرفشويی... “ قهوه، ریچارد براتیگان ۲. “به فروشگاهی که لوازم آشپزخانه میفروخت رفتم و یک تایمر آشپزخانه گرفتم با یک قابلمهی آلومینیومی، قابلمه آنقدر بزرگ بود که میشد یک سگ گله را داخل آن حمام کرد...” سال اسپاگتی، هاروکی موراکامی ۳. “کارآگاه خصوصی بودن هم مصیبتی است . آدم از صبح تا شب باید با هزار جور جانور سروکله بزند. به همین دلیل، وقتی آن مردک حیفنان ورد بابکوک سرش را انداخت پایین و به دفترم آمد تنم مورمور شد. گفت : ” کایزر؟ کایزر لوپوویتس؟ ” کارگاه افادهایها، وودی آلن در همهی این خطوط، بهروشنی نویسنده را در جایجای ماجرا میبینیم. حتی اگر شک داشته باشیم که شخصیت اصلی دقیقاً چه کسیست یا نامش چیست، باز هم میتوانیم بهآسانی تصور کنیم که خود براتیگان دارد از لذت نوشیدن قهوه میگوید. موراکامی را تصور میکنیم که روزی در آشپزخانهی خانهاش، مشغول پختن اسپاگتی بوده، یا وودی آلن است که روبهرویمان نشسته و دارد از یک جور گرفتاری کاری حرف میزند. در روایت اول شخص، شما، قهرمان داستان میشوید. و خواننده مجاب میشود تا دنیا را از دریچهی چشمان شما رویت کند. اگر به هر دلیلی راحت نیستید، یا ترجیح میدهید، میتوانید نام و لقب و سن و قد و وزن و ملیت و جنسیتی متفاوت از خودتان بیافرینید. میتوانید نقاب بزنید. دروغ بگویید. ایرادی ندارد. این دروغیست برای بیان گویاتر حقیقت. این کار همهی نویسندههاست. اگر چه زاویهی اول شخص، مثل دوربین دانای کل، مسلط به تمامی اتفاقات دنیا نیست، ولی برای سادهنویسی کافیست. دنیا را به همان اندازهای نشان میدهد که باید، و این “همه چیز را نداستن”، قسمتی از صداقت کلام است. سادهنویسی یک تیغ دولبه است! یک لبهاش زرد نویسیست و لبهی دیگرش، سهلِ ممتنع نوشتن، که همان هدف نهایی ماست. ممکن است تیرمان بارها و بارها به خطا برود. ممکن است متهم شویم به گل درشت و توخالی و دلنوشتهنویسی! ولی ناامید نمیشویم. اگر از ابتدای راه، این سطور و ستون را دنبال کردهاید به این دلیل است که علاقهای کم و بیش به سادهنویسی در شما وجود دارد. مثالهای بالا را به خاطر بیاورید. نویسندههای بزرگش را. فرموله کردن و ایجاد دستورالعمل برای هر نوع نوشتاری، تنها بعد از خلق آن ممکن است. فقط میشود بعد از نگارش یک رمان یا داستان کوتاه یا شعر زیبا، تحلیل و نقدش کرد و چراییاش را به بحث گذاشت. پس شجاعت داشته باشیم. بیشتر بخوانیم، بیشتر بنویسیم و عشقبازی کنیم. [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
آموزش
آموزش نویسندگی
مطالب آموزش نویسندگی
چطور ساده بنویسیم؟
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین