انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
آموزش
آموزش نویسندگی
مطالب آموزش نویسندگی
چطور ساده بنویسیم؟
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="Telma _&lt;" data-source="post: 107" data-attributes="member: 2"><p><u><strong>چطور ساده بنویسیم؟ (۲)</strong></u></p><p></p><p>جلسهی پیش، از قدم اول در سادهنویسی حرف زدیم که همان صداقت است. گفتیم نوشتهای که صداقت دارد، دقیقاً شبیه حرفهاییست که به یک دوست میزنیم. بی پرده و تا حد امکان بدون سانسور!</p><p></p><p>قدم دوم در سادهنویسی، قصهگوییست. خوانندهی امروزی، دیگر نه وقت دارد و نه حوصله تا به حرفهای کلیشهای و درد دل و نصیحتهای یک نویسنده گوش کند. به همین دلیل قصه گفتن میتواند چارهی کار باشد. قصهگویی اغلب هر مخاطبی را سر ذوق میآورد. باعث میشود برای چند دقیقه هم که شده، خودش را دعوت کند به خواندن و گوش دادن به یک ماجرا، حادثه یا قصهی کوتاه. شاید دلیلش این است که قصههای شخصی هیجانانگیزترند، یا شاید هم چون ما آدمها ذاتاً کنجکاو و ماجواجوییم یا این که چنین قصههایی، حسی از همدردی را در ما زنده میکنند. یک نوشتهی شخصی می.تواند با جملههایی شبیه اینها شروع شود:</p><p></p><p>- هزار سال پیش دختری را دوست داشتم که دماغ گندهای داشت. آن زمانها مثل الان نبود که فرت و فرت آدمها بروند و شاقول بگذارند و همه جایشان را کوچک و بزرگ کنند...</p><p></p><p>- از بزرگترین مواهب زندگی در ایران، خواب شیرین بعدازظهر است. بعد از ده سال زندگی در خارج، مطمئن بودم که عادتش از سرم پریده...</p><p></p><p>- چند وقتیست که یک مزاحم تلفنی دارم. اتفاقاً صدای دلبرانه و جذابی هم دارد... </p><p></p><p>- دختری که توی کافه دیده بودم، از من پرسید “تا حالا عاشق شدی؟”، و جوری ع و ا و ش و ق را کشدار و طعنهدار گفت که یاد یک بازی بچگانه بیفتم...</p><p></p><p>..</p><p></p><p>قصههای شخصی جالباند. آدم دوست دارد تا آخرشان را بخواند. ولی یک نویسندهی خوب، کار را به قصهگویی خلاصه نمیکند. یعنی اجازه نمیدهد که نوشتهاش تنها برای سرگرمی و تفریح خوانده شود. معنا، چیزیست که نوشتهی عامیانه و پرمغز را از هم جدا میکند. همان طور که گفتیم، یک نوشتهی ساده، این توانایی را دارد که همزمان سرگرمکننده و پرمغز باشد. </p><p></p><p>جُستارها و ناداستانها (non-fiction) از همین شیوه استفاده میکنند. آنها معنا را در ظرف سادهی قصهگویی میریزند. جستارهای خوب انقدر زیرکانه و قوی پیریزی میشوند که من و شمای مخاطب را بدون آن که بدانیم و بفهمیم به داخل میکشانند. باعث میشوند برویم توی داستان شخصی یک آدم و با او و شادی و غم و هیجانش همذاتپنداری کنیم. </p><p></p><p>پس تا این جای کار میتوان گفت که صادقانه قصه گفتن، قدمهای ابتدایی سادهنویسیست. بیایید “معنا” و این را که چطور مخاطب میتواند با نوشتهی ما ارتباط برقرار کند بگذاریم برای بعد. به عنوان تمرین بیایید ماجرایی را که توی همین هفتهی گذاشته، جایی توی مسیر خانه، کار، مهمانی، وقت ناهار یا در زمان آشپزی و رانندگی و غیره تحت تاثیر قرارمان داده بازگو کنیم. ممکن است امانتداری، یا کمک به نیازمندان یا مثلاً دور شدن مردم از هم و غرق شدن در تکنولوژی و اینها مدنظر نوشته شما باشد. اما فعلا زمان قصهگوییست. بعدا راجع به معنا بیشتر صحبت خواهیم کرد. و دیگر این که نگران این نباشید که ممکن است قصهتان یک موضوع تکراری یا نخنما باشد. همین که قصهای میگویید مربوط به خودتان، آن را از دیگر قصههای مردم جهان متمایز میکند. </p><p></p><p>*یادمان باشد که به کار بردن اسامی اشخاص (حتی اگر مستعار باشد)، یا نامهای خیابانها و غذاها و اینها، نوشته را شخصیتر، صمیمیتر و صادقانهتر میکند.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Telma _<, post: 107, member: 2"] [U][B]چطور ساده بنویسیم؟ (۲)[/B][/U] جلسهی پیش، از قدم اول در سادهنویسی حرف زدیم که همان صداقت است. گفتیم نوشتهای که صداقت دارد، دقیقاً شبیه حرفهاییست که به یک دوست میزنیم. بی پرده و تا حد امکان بدون سانسور! قدم دوم در سادهنویسی، قصهگوییست. خوانندهی امروزی، دیگر نه وقت دارد و نه حوصله تا به حرفهای کلیشهای و درد دل و نصیحتهای یک نویسنده گوش کند. به همین دلیل قصه گفتن میتواند چارهی کار باشد. قصهگویی اغلب هر مخاطبی را سر ذوق میآورد. باعث میشود برای چند دقیقه هم که شده، خودش را دعوت کند به خواندن و گوش دادن به یک ماجرا، حادثه یا قصهی کوتاه. شاید دلیلش این است که قصههای شخصی هیجانانگیزترند، یا شاید هم چون ما آدمها ذاتاً کنجکاو و ماجواجوییم یا این که چنین قصههایی، حسی از همدردی را در ما زنده میکنند. یک نوشتهی شخصی می.تواند با جملههایی شبیه اینها شروع شود: - هزار سال پیش دختری را دوست داشتم که دماغ گندهای داشت. آن زمانها مثل الان نبود که فرت و فرت آدمها بروند و شاقول بگذارند و همه جایشان را کوچک و بزرگ کنند... - از بزرگترین مواهب زندگی در ایران، خواب شیرین بعدازظهر است. بعد از ده سال زندگی در خارج، مطمئن بودم که عادتش از سرم پریده... - چند وقتیست که یک مزاحم تلفنی دارم. اتفاقاً صدای دلبرانه و جذابی هم دارد... - دختری که توی کافه دیده بودم، از من پرسید “تا حالا عاشق شدی؟”، و جوری ع و ا و ش و ق را کشدار و طعنهدار گفت که یاد یک بازی بچگانه بیفتم... .. قصههای شخصی جالباند. آدم دوست دارد تا آخرشان را بخواند. ولی یک نویسندهی خوب، کار را به قصهگویی خلاصه نمیکند. یعنی اجازه نمیدهد که نوشتهاش تنها برای سرگرمی و تفریح خوانده شود. معنا، چیزیست که نوشتهی عامیانه و پرمغز را از هم جدا میکند. همان طور که گفتیم، یک نوشتهی ساده، این توانایی را دارد که همزمان سرگرمکننده و پرمغز باشد. جُستارها و ناداستانها (non-fiction) از همین شیوه استفاده میکنند. آنها معنا را در ظرف سادهی قصهگویی میریزند. جستارهای خوب انقدر زیرکانه و قوی پیریزی میشوند که من و شمای مخاطب را بدون آن که بدانیم و بفهمیم به داخل میکشانند. باعث میشوند برویم توی داستان شخصی یک آدم و با او و شادی و غم و هیجانش همذاتپنداری کنیم. پس تا این جای کار میتوان گفت که صادقانه قصه گفتن، قدمهای ابتدایی سادهنویسیست. بیایید “معنا” و این را که چطور مخاطب میتواند با نوشتهی ما ارتباط برقرار کند بگذاریم برای بعد. به عنوان تمرین بیایید ماجرایی را که توی همین هفتهی گذاشته، جایی توی مسیر خانه، کار، مهمانی، وقت ناهار یا در زمان آشپزی و رانندگی و غیره تحت تاثیر قرارمان داده بازگو کنیم. ممکن است امانتداری، یا کمک به نیازمندان یا مثلاً دور شدن مردم از هم و غرق شدن در تکنولوژی و اینها مدنظر نوشته شما باشد. اما فعلا زمان قصهگوییست. بعدا راجع به معنا بیشتر صحبت خواهیم کرد. و دیگر این که نگران این نباشید که ممکن است قصهتان یک موضوع تکراری یا نخنما باشد. همین که قصهای میگویید مربوط به خودتان، آن را از دیگر قصههای مردم جهان متمایز میکند. *یادمان باشد که به کار بردن اسامی اشخاص (حتی اگر مستعار باشد)، یا نامهای خیابانها و غذاها و اینها، نوشته را شخصیتر، صمیمیتر و صادقانهتر میکند. [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
آموزش
آموزش نویسندگی
مطالب آموزش نویسندگی
چطور ساده بنویسیم؟
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین