. . .

آموزش پانزده مرحله اساسی رمان نویسی | چگونه رمان بنویسم؟

تالار مطالب آموزش نویسندگی

FAZA-F

رمانیکی حامی
محروم
شناسه کاربر
2613
تاریخ ثبت‌نام
2022-07-10
آخرین بازدید
موضوعات
244
نوشته‌ها
381
پسندها
1,286
امتیازها
373
سن
17
محل سکونت
HEYRAN

  • #1
چگونه یک رمان بنویسیم؟
چگونه یک رمان بنویسیم؟ شاید شما نیز جزو آندسته از افرادی باشید که که علی‌رغم خواندن کتاب رمان‌های متعدد، تصمیم گرفته باشید رمانی را بنویسید اما نمی‌دانید چگونه شروع کنید. نوشتن اولین رمان معمولاً چالشی بسیار بزرگ است که تصاویر و اتفاقات مبهم و تیره و تاری در ذهن نویسنده از آینده کتابی که در حال نگارش است به وجود خواهد آورد. در بسیاری از افراد، خواندن رمانهای متعدد این انتظار را به وجود می‌آورد که اگر آنها شروع به نوشتن یک رمان کنند، یقیناً خیلی راحت بتوانند از عهده کار برآیند؛ اما باید در همین قدم اول به افرادی که قصد نوشتن رمان دارند بگوییم لزومی ندارد اگر شما یک عمر موسیقی گوش کرده‌اید، شروع به نواختن یک از آلات موسیقی بکنید قبل از اینکه آموزشی دیده باشید. توصیه‌های مهمی که در اینجا مطرح خواهد شد نیز صرفاً بخشی از آموزش‌های تاثیرگذاری است که در حین فرآیند تمرین برای نگارش، بسیار مفید و موثر خواهند بود.

چگونه یک رمان بنویسیم؟
برای نگارش رمان مباحث بسیار زیادی مطرح می‌شود که ما در ساده‌ترین شکل ممکنه در اینجا سعی نموده‌ایم به صورت مرحله به مرحله اصل‌ترین نکات آن را مطرح سازیم.

برای نوشتن رمان ۱۵ مرحله اساسی وجود دارد که عبارتند از:

۱- مشخص کردن ایده اصلی رمان

۲- مطالعه کتابهای مشابه در ژانر مورد علاقه خود

۳- انتخاب زاویه دید برای داستان (novel’s point of view)

۴- انتخاب زمینه داستان

۵- توسعه دادن شخصیت‌های اصلی داستان

۶- تعیین نمودن جدال‌ها، تعارضات و اشتراکات داستان

۷- ایجاد طرح کلی رمان

۸- طرح‌ریزی ساختار برای داستان

۹- انتخاب نرم‌افزار جهت نوشتن داستان

۱۰- شناسایی مخاطبین رمان

۱۱- تعین روال نگارش رمان

۱۲- انتخاب و تعیین تکنیک‌های ادبی و فنی در نگارش رمان

۱۳- مرور رمان نگارش شده

۱۴- اخذ بازخورد از اطرافیان بعد از اتمام نگارش یا حین نگارش رمان

۱۵- انتخاب یک ویراستار حرفه‌ای قبل از چاپ کتاب

پیشنهاد می‌کنیم قبل از شروع به نگارش داستان این پارگراف را برای خود کامل کنید:

رمانی که من خواهم نوشت در ژانر {….} خواهد بود. روایت این داستان یا زاویه روایت آن به شکل {….} و موقعیت مکانی آن {….} و زمانی آن {….} خواهد بود. این داستان یک قهرمان به نام {….} دارد که با انگیزه {….} به دنبال هدف {….} است. اما تعارضاتی مانند {….} به او در رسیدن به هدف مانع خواهند شد و ریسک‌هایی مانند {….} برای او خواهد داشت.

۱- مشخص کردن ایده اصلی رمان

اگر در حال ایده پردازی در مورد یک داستان هستید سعی کنید یک یا دو سطر را درباره موضوع کتاب خود بنویسید. تا زمانی که ننویسید و ایده خود را صرفاً در ذهن دارید ایده تشکیل نخواهد شد. ذهن سیال است. سیالی ذهن را باید گاهی متوقف کنید، محتوای آن را یادداشت کنید و اجازه دهید مجدداً به سیالی خود ادامه دهد. بنابراین، توصیه موکد ما این است که هر لحظه که ایده‌ای به ذهنتان می‌رسد آن را همان لحظه یادداشت کنید زیرا ویژگی سیالی ذهن باعث فراموشی آن خواهد شد.

۲- مطالعه کتابهای مشابه در ژانر مورد علاقه خود

نمی‌توان بدون خواندن اقدام به نوشتن کرد. شما نمی‌توانید بدون شنیدن حرف بزنید و یا بدون شنیدن و حرف زدن بخوانید. پس لازمه اصلی نویسندگی آن است که میزان مطالعه خود را مخصوصاً در ژانرهایی که دوست دارید افزایش دهید.

دلایل زیادی وجود دارد که قبل از نویسندگی باید مطالعه نمایید:

الف) شما درک درستی از آنچه قبلاً انجام شده است پیدا خواهید کرد و تمرکز خود را به روی موضوعات جدید در همان ژانر ارایه خواهد کرد.

ب) از طرف دیگر، شمامی‌توانید آنچه که در یک ژانر خاص محبوبیت یافته است را درک کنید و خواهید دانست که خوانندگان چه انتظاراتی دارند.

ج) خوش می گذرد. اگر خواندن کتاب را دوست ندارید، چرا می‌خواهید بنویسید؟

۳- انتخاب زاویه دید برای داستان (novel’s point of view)

کلاً برای انتخاب زاویه دید برای روایت داستان چند سبک وجود دارد:

الف) اول شخص: داستان از منظر نویسنده اصلی داستان گفته می‌شود. ضمیر اصلی ن مورد استفاده در روایت داستان “من” است

ب) دوم شخص: خواننده مستقیماً مورد خطاب قرار می‌گیرد و از آنها می‌خواهد كه خود را در در قالب شخصیت داستان قرار دهند. ضمیر اصلی مورد استفاده در این نوع زاویه دید “شما” است.

ج) سوم شخص نوع اول: راوی فقط بینش و افکار و احساسات یک شخصیت واحد را در یک زمان دارد. ضمایر مرتبط با این زاویه دید عبارتست از او یا آنها.

د) سوم شخص نوع دوم: راوی فردی است آگاه به تمامی شخصیت‌های داستان و می تواند هر اتفاقی را برای هر شخصیت در هر نقطه از داستان برملا کند. ضمایر مورد استفاده همانند سوم شخص نوع اول است.

شما نیز برحسب علاقه خود می‌‌توانید زاویه دید برای روایت داستان را برحسب این موارد انتخاب نمایید.

۴- انتخاب زمینه داستان

به این جمله دقت کنید:

“ملکه بر تحت پادشاهی جلوس نمود و ملازمان در کنار او ساکن شدند”

فرض کنید شما با این ادبیات و این سمبول‌ها (مانند ملکه و ملازمان وی) داستانی از عصر جدید را روایت می‌کنید! طبیعتاً نه لحن داستان و نه سمبولها و نقش‌ها متناسب با عصر جدید نیست. بارها افرادی رمان‌‌هایی از فرهنگ‌های غیر ایرانی نوشته‌اند که تماماً نمادها و باورها و ارزشهای ایرانی در داخل آن جلوه‌گر می‌کرد. شاید با این مثال متوجه منظورمان از زمینه داستان شده‌اید. بله، هر فرهنگی و هر کشوری یک زمینه دارد که آن را باورها، اتفاقات تاریخی، ارزشها و فرهنگ خاصی وجود دارد.

بنابراین، وقتی می‌خواهید داستانی را خارج از زمینه‌ای که از آن اطلاعات ندارید بسازید، حتماً می‌بایست در مورد اختصاصات زمینه‌ای آنجا اطلاعات خوبی کسب کنید. به صورت ساده‌تر از خود بپرسید این داستان در کجا و در چه تاریخی رخ داده است؟ سپس بر حسب تناسب جوابتان الزامات زمانی و مکانی را رعایت نمایید.

۵- توسعه دادن شخصیت‌های اصلی داستان

برای پردازش شخصت‌های داستان از کجا می توانید شروع کنید؟ در زیر الگویی را برای پردازش شخصیت‌های داستان ارایه می‌دهیم:

۱- هدف: شخصیت شما چه می‌خواهد؟ به عنوان مثال، هدف هری پاتر شکست لرد ولدمورت است.

۲- انگیزه: چرا شخصیت شما این هدف را دارد؟ هری باید لرد ولدمورت را تضمین کند تا امنیت جادوگران جهان را تضمین نماید و انتقام پدر و مادر مرده خود را بگیرد.

۳- پویا یا ایستا: آیا شخصیت شما در طول دوره داستان دچار تحولات اساسی خواهد شد یا تا حد زیادی یکسان خواهند ماند؟

پس از ایجاد این عناصر اصلی، می‌توانید به بررسی جنبه‌های دیگر شخصیت‌های خود بپردازید و آنگاه:

الف) یک فایل برای هر کاراکتر ایجاد کنید که همه چیز از ظاهر گفته تا شخصیت فردی و خانواده او را پوشش دهد. هرمطلب یا ایده جدیدی که برای یک شخصت به ذهنتان رسید می‌توانید فایل همان شخصیت را باز کرده و در آن اضافه کنید.

ب) تاریخچه‌ای کلی از هریک از شخصیت‌های خود به وجود آورید و سعی کنید بین این تاریخچه‌ها و شخصیت‌‌های داستان هماهنگی‌هایی به وجود آورید.

ج) نام هریک از شخصیت‌های خود را انتخاب کنید و من بعد وقتی فکر می‌کنید، با نام هریک از شخصیت‌‌ها را خطاب کنید و در ذهن خود مرور کنید.

۶- تعیین نمودن جدال‌ها، تعارضات و اشتراکات داستان

به عقیده Kurt Vonnegut یكی از جهانی ترین انواع داستان، داستان “مردی در یک سوراخ” است: كسی دچار مشكل می‌شود و سپس سعی می كند از آن خارج شود. نوع دوم داستان “شکست عشقی” است: کسی چیزی دارد، آن را از دست می دهد و سپس سعی می کند تا آن را بازگرداند. در هر دو مثال، یک درگیری وجود دارد که داستان را هدایت می کند و در واقع، در صورت عدم درگیری، یک رمان واقعاً فقط یک گزارش طولانی است. درگیری همان چیزی است که باعث می‌شود مسیر شخصیت‌های شما برای دستیابی (یا عدم دستیابی) هدفشان برای خوانندگان جالب باشد این مجموع موانعی است که شخصیت اصلی در طول مسیر با آن روبرو می‌شود.

در رمان‌ها دو مقوله گسترده از تعارض وجود دارد و برای جذاب شدن داستان ایده خوبی است که هر دو را شامل شود:

کشمکش داخلی: ویژگی‌های شخصیتی و درونی و ذاتی هریک از شخصیت‌های داستان را شامل می‌شود که هنگام تلاش برای رسیدن به هدف خود مانع می‌شوند. به عنوان مثال، درگیری درونی Frodo در ارباب حلقه‌ها این است که نگذارد حلقه او را فاسد کند.

کشمکش خارجی: به مجموعه شرایط و موانعی که خارج از کنترل شخصیت یا شخصیت‌های داستان هستند و مانع از دستیابی آنها به هدف خود می‌شود. برای مثال، داشتن رقیب یا زقبای عشقی قدرتمند در داستان‌ها.

در کنار ایجاد موانع و تعارضات برای شخصیت‌های داستان یک نتیجه مثبت و جذاب نیز باید در کنار آنها باشد. برای مثال، در صورتی که شخصیت اصلی از موانع و رقبای خود بگذرد، چه نتیجه عایده‌ای حاصل می‌شود؟ عایده این خواهد بود که معشوقه او نیز به شدت علاقمند به وی است و در صورتی که رقبا پیروز شوند زندگی آینده معشوقه بسیار تلخ و تحقیر آمیز و اجباری خواهد بود. تعارضاتی جالب هستند که در پس آن عوایدی نیز باشند که بسیار مهم هستند.

۷- ایجاد طرح کلی رمان

در دنیای داستان نویسی، اغلب دو نوع نویسنده وجود دارد: برنامه‌ریزها، بدون برنامه‌ها. برنامه‌ریزها، همانطور که احتمالاً حدس زده اید، قبل از شروع نوشتن، برنامه ریزی می‌کنند که رمان آنها به کجا می‌رود. بدون برنامه‌ها معمولاً یک ایده کلی درباره چگونگی داستانشان خواهند داشت، اما کار نوشتن را بدون انجام هرگونه ترسیم اولیه و برنامه شروع می‌کنند. اگر هدف نهایی شما نوشتن و انتشار رمان است، ما به شما پیشنهاد می‌دهیم که راهکارهای برنامه‌ریزان را دنبال کنید و یک طرح کلی ایجاد کنید. این برنامه اولیه و پلان به شما در جای جای داستان کمک خواهد کرد. برای مثال، گاهاً اصلا نمی‌دانید که دیگر چه بنویسید؛ به سادگی به برنامه اولیه مراجعه می‌کنید وبا دیدن مسیر اصلی، شروع به نوشتن مجدد می‌کنید. روش‌های بی‌شماری برای ترسیم برنامه برای یک رمان وجود دارد، اما در اینجا به ذکر چند روش بسنده کرده‌ایم.

الف) نقشه ذهنی. یک نمودار یا نوعی نمایش تصویری از نقاط، کاراکترها، مضامین، درگیری‌ها و فصل‌های خود ایجاد کنید.

ب) خلاصه داستان. طرح کلی مفصل تر که شامل کلیه عناصر اصلی داستان در طول دو یا سه صفحه می شود: نقشه، شخصیت‌ها، درگیری‌ها و مضامین.

ج) نقاط بحرانی داستان. نقاط بحرانی داستان را مشخص سازید. همچنین، هریک از شخصیت‌های داستان یک نقاط بحرانی یا چالش برانگیز می‌تواند داشته باشد که آنها را تعیین کنید و ترسیم نمایید. در آینده می‌توانید از این به عنوان نقشه راه روایت داستان استفاده کنید.

د) ترسیم اسکلت اصلی داستان. فقط نکته‌های اصلی طرح را یادداشت کنید. از آن به عنوان نقشه راه کلی استفاده کنید. برای مثال، شما می‌خواهید از تهران به اصفهان، سپس به شیراز و تبریز بروید. در این مسیر شما هزاران شهر و روستا را خواهید دید اما در برنامه اولیه داستان، صرفاً مسیرهای اصلی را می‌نویسنید که عبارت است از تهران، اصفهان، شیراز و تبریز.

و) ایجاد طرح داستان بر اساس شخصیت‌های داستان. نقشه داستان را با نقشه برداری از پیشرفت شخصیت‌‍‌ اصلی داستان، ضعف او، چالش‌ها و نقاط بحرانی شخصیت اصلی ترسیم کنید.

ه) ترسیم طرح داستان از طریق صحنه‌ها و توالی زمانی. صحنه‌های اصلی را برحسب توالی زمانی در کنار هم بچینید تا نقشه‌ای شود برای روایت داستان در مراحل دیگر.

۸- طرح‌ریزی ساختار برای داستان

در حالی که درست است که همه داستانها یک آغاز، یک میانه و یک پایان دارند، شما می توانید آن را به طرز چشمگیری تغییر دهید.

۱- شروع با اوج داستان. در این ساختار، نویسنده داستان خود را از یک نقطه اوج شروع می‌کند.

۲- شروع از میانه داستان. در این حالت نویسنده داستان خود را از میانه راه شروع می‌کند. به این مفهوم که هنوز به اوج نرسیده و از طرف دیگر داستان از جایی شروع شده که گویی قبلاً اتفاقاتی نیز افتاده است.

۳- یا اینکه داستان نقاط اوج متعدد دارد و در هر بخش هریک از آنها اتفاق می‌افتد اما این نقاط اوج رها از همدیگر نیستند و خواننده طی تجربه چندین نقطه اوج در نهایت در پایان داستان به نقطه‌ای می‌رسد که تمامی نقاط اوج و فرود به ان منتهی می‌شوند. این روش یکی از بهترین روشهای ساختاری در نویسندگی رمان و داستان است.

۹- انتخاب نرم‌افزار جهت نوشتن داستان

چگونه می خواهید رمان خود را بنویسید؟ با قلم و کاغذ؟ با کمک یک نرم افزار نگارش یا ابزار قالب بندی ؟ باید قبول کنید که زمان جوهر و کاغذ گذشته است و باید روش‌های جدید را به کار گیرید. نرم‌افزارهای نگارش متعددی وجود دارد که می‌توانید از انها استفاده کنید. یکی از بهترین انها انجمن انجمن رمان نویسی رمانیک و نرمافزار Word می‌باشد. با استفاده از این نرم‌افزار شما به راحتی می‌توانید مشخص کنید که امروز چند کلمه نوشته‌اید و اینکه سریع می‌توانید اشتباهات خود را اصلاح کنید و به راحتی آن را برای گرفتن بازخورد از دیگران از طریق ایمیل و سایر نرم‌افزارها ارسال کنید.

۱۰- شناسایی مخاطبین رمان

چه کسی می‌خواهد کتاب شما را بخواند؟ نه، قطعا پاسخ “همه” نیست. اگر به قفسه کتاب خود بنگرید، احتمالاً سریعاً خواهید فهمید که کتابهایی که خریداری کرده‌اید و خوانده‌اید به لحاظ سبک ادبی نگارش، ژانر و سایر عوامل مشابه یکدیگرند. بنابراین، شما نیز مخاطب خاص کتاب‌های خاصی هستید.

اگر می‌خواهید بازار هدف کتاب خود را شناسایی کنید، به این سوالات پاسخ دهید:

۱- آن ها چند ساله هستند؟

۲- چه ژانرهایی می‌خوانند؟

۳- سرگرمی‌های آنها چیست؟

۴- برخی از نویسندگان مورد علاقه آنها چه کسانی هستند؟

۵- برخی از فیلم‌های مورد علاقه آنها چیست؟

۶- آیا آنها در جایی خاص زندگی می‌کنند؟

۱۱- تعین روال نگارش رمان

همه ما می‌دانیم که برای پیشرفت در هر نوع هدف ، کار بر روی آن باید جزئی از روال عادی ما شود. یعنی باید به صورت برنامه‌ریزی شده گام‌های اجرایی را برداریم و به ان متعهد باشیم:

الف) چند ساعت در روز می‌خواهید به نگارش اقدام کنید. وقتی این ساعت را تعیین کردید دیگر آن را غیرقابل مذاکره نمایید و به آن متعهد باشید. این یک دوره زمانی است، چه روزانه یک بار و چه در هفته یک بار، شما به نوشتن متعهد می‌شوید.

ب) پیشرفت خود را عینی کنید. اهداف واقع بینانه را تعیین کنید (شاید تعداد کلمات یا تعداد صفحات برای دستیابی به آنها) که می‌توانید به آنها برسید و سپس آن “پیروزی‌های کوچک” را جشن بگیرید. انتخاب چنین روالی باعث می‌شود فرآیند نوشتن کتاب برای شما حالت شعف و نشاط و سرگرمی داشته باشد.

ج) با دیگران حرف بزنید. اگر ترفیعی در محل کار دریافت می‌کردید، آن را جشن می گرفتید یا حداقل خبر خوب را با دیگران به اشتراک می گذاشتید. همانطور که در نوشتن رمان خود پیشرفت می‌کنید، در مورد آن با دیگران صحبت کنید. این به شما کمک می‌کند تا جذابیت کار بالاتر رود و یک منبع تشویقی و حمایتی پیدا کنید.

۱۲- انتخاب و تعیین تکنیک‌های ادبی و فنی در نگارش رمان

بعضی اوقات دشوار است که دقیقاً بدانید که چرا یک رمان خاص سالها در کنار شما می‌ماند و همیشه در ذهن خود آن را جابجا می‌کنید. وقتی به آثار افرادی مانند داستایوفسکی، چوخوف، همینگوی و سایر نویسندگان معروف مراجعه می‌کنید در آثار و ادبیات آنها نقاط تکنیکی و ادبی نابی پیدا می‌شود که احتمالاً یکی از دلایل تاثیرگذاری آنها همین است. بدون تردید، می‌توانید از سبکهای ادبی آنها و فنون نگارششان استفاده کنید.

۱۳- مرور رمان نگارش شده

هر بار که داستان خود را می خوانید، به احتمال زیاد به بازنویسی بخش‌هایی خواهید رسید که نیاز دارد و ممکن است منجر به بازنویسی‌های بیشتر شود. برای اطمینان از اینکه در چرخه بی‌پایان ویرایش گرفتار نشوید، همه چیز را یکباره ویرایش نکنید. با در نظر داشتن یک موضوع خاص به رمان مراجعه کنید و فقط آن مورد را برطرف کنید. اگر در این میان موارد دیگری را مشاهده کردید، آنها را یادداشت کنید تا بعداً برگشته و اصلاح نمایید. بهتر است در هر بار ویرایش، صرفاً به یک فاکتور تمرکز کنید. در اینجا مواردی وجود دارد که ممکن است بخواهید هنگام ویرایش از انها استفاده کنید:

الف) شان بده، نگو. بعضی اوقات، فقط لازم است چیزی در واقع در رمان بیان شود، و شما آن را بیان می‌کنید تا ایجنا مشکلی نیست. اما، تا آنجا که می‌توانید، سعی کنید به جای بازگو کردن آن را نشان دهید. آنتوان چخوف می‌گوید: “به من نگو ماه می‌درخشد. تابش نور را روی شیشه شکسته به من نشان بده. “

ب) استفاده از فعل “گفت” بهترین دوست شما است. وقتی صحبت از گفتگو می‌شود، می‌توانید وسوسه شوید تا از واژه‌های مترادفی مانند “فریاد زد”، “ادعا کرد” یا “خاطر نشان کرد” استفاده کنید. اما برای هر سه فعل مذکور مکان و زمان خیلی خاصی لازم است ولی شما می‌توانید از فعل “گفت” در ۹۰٪ از مواقع استفاده کنید. منظور این است که بیشتر از افعال و لغاتی استفاده کنید که نیازمند مکان و زمان خاصی نباشد در همه موارد و فارغ از حس و حال داستان بشود استفاده کرد.

ج) از نگارش بسیار پیجیده و ادبیاتی خودداری کنید. نگارش پیجیده زبانی بیش از حد مزین است که چیز زیادی به داستان نمی‌دهد. استفاده از این زبان می‌تواند رابطه شما با خواننده را قطع کند و پیامتان را نیز تحت شعاع قرار دهد.

۱۴- اخذ بازخورد از اطرافیان بعد از اتمام نگارش یا حین نگارش رمان

کار کردن با خوانندگان و اخذ بازخورد از آنها بسیار مهم است، زیرا نویسندگان در طی فرایند نگارش، غالباً درمورد موضوعات خاص مانند حفره‌های طرح داستان، نقشه کلی داستان، عدم تداوم، شخصیت‌پردازی احتمالاً دچار اشتباهاتی شوند و هرچقدر هم که خودشان بخوانند متوجه آن اشکالات نشوند. قتی دیگران کتاب را می‌خوانند، این حفره‌ها و اشکالات سریعاً به رو می‌آیند و می‌توان قبل از چاپ آنها را اصلاح نمود.

۱۵- انتخاب یک ویراستار حرفه‌ای قبل از چاپ کتاب

یکی از مهمترین بخش‌های آماده‌سازی یک رمان برای انتشار این است: یک ویراستار را استخدام کنید. شاید سرمایه گذاری ارزانی نباشد، اما وقتی به ساعتهای زیادی که برای نگارش رمان خود صرف کرده اید فکر می‌کنید، هزینه دریافت یک متخصص برای تنظیم دقیق و صیقل دادن داستان شما به احتمال زیاد ارزش داشته باشد.

در اینجا چند نوع ویرایشگر وجود دارد که ممکن است بخواهید با آنها کار کنید:

الف) ویرایشگر توسعه دهنده. اگر بعد از اتمام نسخه خطی خود قصد دارید چندین ویرایشگر را استخدام کنید، بهتر است با یک ویرایشگر توسعه دهنده شروع کنید. آنها یک بررسی جامع و عمیق از رمان شما ارائه می‌دهند، و بازخورد خود را درباره همه چیز، از نقاط مشکل ساز گرفته تا ساختار جمله به شما بازخورد می‌دهند.

ب) ویراستار متنی. این ویراستاران به دنبال اشتباهات ساختاری و گرامری و همچنین، سبک زبانی هستند که شما به کار برده‌اید. برای مثال، تکرار بیش از حد کلمات خاص، اشتباهات در پاراگراف‌بندی و موارد مشابه را چنین ویراستاری رفع می‌کند.

ج) ویراستار بازخوان. به طور معمول آخرین مرحله از ویرایش، تصحیح نسخه خطی نهایی را به دست شما می دهد و مطمئن شوید که بعد از این مرحله اشکالات به صورت نادر در کتاب شما مشاهده خواهد شد.

در اینجا چند توصیه دیگر را نیز به علاقمندان نگارش رمان ارایه می‌کنیم:

۱- خوب بفهمید که چرا می‌نویسید و چه چیزی می‌خواهید بنویسید؟

قبل از اینکه قلم بر روی کاغذ یا دستی بر روی کلید کیبورد بگذارید، دقیقاً به این مساله چه از طرف خود و چه از طرف خوانندگان خود فکر کنید که در حال انجام چه کاری هستید؟ چرا می‌خواهید رمانی را بنویسید؟ ملاک موفقیت از نظر شما چه خواهد بود؟ آیا می‌خواهید فقط کتابی به نام خودتان چاپ کنید؟ یا می‌خواهید با واژه‌ها و کلماتتان اندک تغییری در احساسات و زندگی خوانندگانتان ایجاد کنید، و یا اینکه می‌خواهید درآمد خوبی کسب کنید؟ پاسخ به هریک از این سوالات بسیاری از موارد مبهم را چه در حال حاضر و چه بعداً تغییر خواهد داد.

بعد از پاسخ به این سوالات، سعی کنید مخاطبین خود را بشناسید. یعنی، احتمال می‌دهید چه دسته از افرادی مخاطبین شما باشند؟ آنها احتمالاً چه نویسندگان دیگری را دوست دارند؟ پاسخ به این سوالات نیز می‌تواند کمک شایانی در انتخاب داستان و نوع روایت شما داشته باشد.

یکی دیگر از بهترین کارها این است که ۵ الی ۱۰ رمان از بهترین رمان‌های چاپ شده که احساس میکنید شبیه به رمانی خواهند بود که شما می‌خواهید نگارش کنید را لیست کنید. با بررسی این کتاب‌ها و میزان فروش و استقبال مخاطبین از آنها در سال‌های اخیر متوجه خواهید شد که کتاب شما بعد از نگارش و اتمام احتمالاً چه وضعیتی خواهد داشت.

۲- قدرت خلاقیت خود را آزاد کنید.

برای میدان دادن به خلاقیت خود می‌توانید:

الف) به کنجکاوی‌هایتان اهمیت دهید.

ب) جرقه‌هایی که گهگاهی در ذهن پدید می‌آیند را یادداشت کنید.

ج) مطمئن باشید افرادی وجود دارند که علاقه‌مندی آنها مشابه با علاقمندی شما است.

کنجکاوی. وقتی در کتابفروشی هستید بیشتر به کدام کتاب‌ها نگاه می‌کنید؟ بیشتر به چه فیلم‌هایی علاقمند هستید؟ چه مکالماتی را بیشتر از بقیه ترجیح می‌دهید و بیشتر دوست دارید در چه موضوعاتی صحبت کنید؟ وقتی وارد یک شهر جدید می‌شوید دوست دارید کدام بخش‌های آن را اول از همه ببینید؟ آیا به جاهای تاریخی بیشتر علاقه دارید یا به مکانهای تفریحی و ساختمانهای مدرن؟ چه نوع غذاهایی را دوست دارید بخورید؛ فست فودها یا غذاهای سنتی؟ آیا علاقه‌ای به فرهنگ بومی آن ملت دارید یا خیر؟ همه این سوالها می‌تواند کنجکاوی‌ها و علایق شما را مشخص کنند و همین مساله می‌تواند مشخص کند که حوزه نوشتاری شما بیشتر در چه زمینه‌ای خواهد بود؟

جرقه‌های ذهنی. گهگاهی ایده‌های گذرایی از ذهن خطور می‌کنند که معمولاً بر اثر حضور در مکانی، قرار گرفتن در فضایی و امثالهم ایجاد می‌شوند. بهترین کار ممکنه این است که همان لحظه چنین جرقه‌هایی را یادداشت کنید زیرا این احتمال زیاد وجود دارد بعد فراموش کنید. این جرقه‌ها می‌توانند ایده‌‌های بسیار خوبی را در ذهن متبلور نمایند.

علایق مشترک. اگر شما تصور کنید در محله یا جمع دوستان و یا اینکه شهری که زندگی می‌کنید علایق محدودی وجود دارد و بیشتر افراد یا دوستان علایقی مشترک با شما ندارند و تصمیم بگیرید از آن علایق صحبت نکنید و یا ننویسید کار اشتباهی کرده‌اید. مطمئن باشید که افراد زیادی وجود دارند که علایق شما با علایق آنها مشترک است و بنابراین شما می‌توانید مخاطبان خود را پیدا کنید. مخاطبان شما گاهاً خارج از حلقه دوستان، شهر، و حتی کشور است. برای مثال، شاید برای شما رفتن به قبرستان تجربه‌ای آرامبخش باشد، اما برای اکثر دوستان و اکثر افراد تجربه‌ای وحشت آورد و افسردگی‌آور. اما مطمئن باشید افراد زیادی خارج از حلقه دوستان و شهر شما وجود دارند که دقیقاً آنها نیز تجربه مشترکی با شما دارند.

۳- به جای کنار هم قرار دادن صرف کلمات، داستان بنویسند.

بسیاری از رمان نویسان رمان خود را با نوستن کلمات پشت سر هم بدون هیچ گونه مسیر و هدفی شروع می‌کنند و اندکی بعد خودشان نیز در این ابهام فرو می‌روند. برای پرهیز از اینکار می‌بایست به رمان‌هایی که علاقه دارید و رمان‌های قوی نیز محسوب می‌شوند نگاه کنید. وقتی صرفاً یک رمان را می‌خوانید، شاید متوجه این هنرمندی‌ها و ساختارهای دقیق نشوید. اما وقتی اینبار همان رمان را می‌خواهید از دیدگاه ساختار و نقطه شروع و پایان بررسی کنید، نکات بسیار زیادی را خواهید آموخت.

معمولاً ساختار رمان‌های قدیمی در سه برهه زمانی کلی استوار می‌شود: ۱- نقطه شروع، ۲- نقطه میانی، ۳- نقطه پایانی
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین