. . .

آموزش هنر داستان نویسی

تالار مطالب آموزش نویسندگی

هدیه زندگی

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
223
نوشته‌ها
1,854
راه‌حل‌ها
5
پسندها
10,674
امتیازها
452

  • #1
فصل اول(مهارت هاي نوشتن )
درس اول .............................. نوشتن راازکجاشروع کنیم

درس دوم .............................چگونه متوجه شویم که یک
ایده براي داستان مناسب است یانه ؟

درس سوم ........................... آیا تنها نوشتن کافی است.
درس اول :
نوشتن را از کجا شروع کنیم.
از همین لحظه باید شروع کرد نوشتن را شاید بتوان تنها فنی دانست که
براي فرا گرفتن و انجام دادن آن قبل از یاد گیري و فکر کردن باید انجامش
داد. براي تعمیر یک وسیله برقی باید در وهله اول توانایی تعمیر را داشته
باشی و براي اینکه در تعمیر توانا شوي باید اول آن را یاد بگیري به عبارت
بهتر باید تحت آموزش قرار بگیري، اما در نویسندگی اصلا این طور نیست
اول باید بنویسی و بعد از اینکه دستت در نوشتن راه افتاد آن وقت به
یادگیري بپردازي .
استفاده از ابزارها آن هم در ابتدا نوشتن ما را محدود می کنند چون
نویسندگی یک فعالیت خلاقانه است و هر آنچه که توسط نویسنده بر روي
کاغذ نقش می بندد حاصل خلاقیت اوست نوشتن مثل رانندگی نیست که
در حین انجام آن باید قوانین را هم رعایت کرد حتی کشیدن یک تابلو و یا
حتی ساخت یک اثر هم این شرایط را ندارد و در حین انجام باید از ابزارها
استفاده و قوانین را اجرا کرد چرا که نمی توان پس از پایان بازگشت و
دوباره اصلاح کرد اما در نوشتن این طور نیست وقتی که متنی را می
نویسید و یا حتی شعري را می سرایید می توانید هزاران بار به عقب
برگردید و اصلاح کنید و این یکی از بارزترین خصلت هاي این هنر است
حال از کجا شروع کنیم:
باید از همین لحظه شروع کنید صفحه اي از کتابی را در مقابل بگذارید و
به صورت کاملا تصادفی از هر خط کلمه اي را انتخاب کنید و زیر آن خط
بکشید حال که از تمام خطوط صفحه یک کلمه در هر خط را انتخاب کرده
اید براي هر کدام از آن ها متنی را بنویسید. بدون هر گونه قانون و ابزار
فقط آن چیزي را که به ذهنتان می رسد را به رشته تحریر درآورید.
هر چقدر متنی که می نویسید طولانی تر باشد بهتر است. براي راحتی در
این کار اول چند جمله در مورد آن کلمه صحبت کنید و بعد آن را بر روي
کاغذ بیاورید این کار هم باعث بالا رفتن توانایی شما در نوشتن خواهد شد
و هم خلاقیت شما را در نویسندگی افزایش می دهد .
نویسندگی هنري است که در ضمیر هر کسی وجود دارد
اما باید آن را پرورش داد
آنقدر باید کار و تمرین داشت تا آسان و راحت شود . هنر نوشتن همچون
هر هنر دیگري به مرور زمان و با تلاش بسیار تکامل پیدا میکند و آنوقتی
که یک نویسنده به حد استادي می رسد می تواند یک شاهکار خلق کند و
این فقط و فقط با تمرین نوشتن میسر می شود .
از دیگر تمرینات بسیار عالی براي نویسندگی می توان از تمرین داستان
بریده شده استفاده کرد . منظور از داستان بریده شده این است که شما
داستانی را که نخوانده اید انتخاب می کنید . قسمت ابتدائی داستان را
بریده و جدا میکنید البته منظورم این نیست که از کتاب جدا کنید منظور
این است که قسمت ابتدائی داستان را به اندازه مثلا یک صفحه در برگی
جدا بنویسید ، سپس ادامه داستان را خودتان خلق کنید.
مهم نیست که چقدر خوب می نویسید مهم این است که فقط بنویسید.
تا در نوشتن داستان مهارت پیدا کنید . این تمرین مانند این است که مثلا
شما یک شاگرد کوزه گري هستید ، ابتدا استاد براي شما کار روي گل را
شروع می کند و بعد از اینکه کار اولیه را انجام داد، حال شما ادامه کار را
انجام می دهید . اصلا نگران اینکه این کار کپی کاري است نباشید ، شما
که قرار نیست این داستان را به چاپ برسانید فقط از دست یک استاد تقلید
می کنید تا خودتان کار را یاد بگیرید . به شما پیشنهاد میکنم که این
تمرین را جدي بگیرید چرا که می توانید به خوبی با این تمرین در هنر
نوشتن مهارت پیدا کنید .
در پایان این قسمت از کتاب یک تمرین مفید و کاربردي دیگر را به شما
پیشنهاد میکنم تا با انجام آن بتوانید در هنر نوشتن مهارت لازم را به خوبی
به دست آورید . در این تمرین یک داستان کوتاه از یک نویسنده معروف را
انتخاب کنید ، سپس داستان را به خوبی حتی چندین بار بخوانید تا کاملا
در حافظه شما ثبت شود ، حالا داستان را براي اطرافیان خود تعریف کنید
اما در اینجا از خلاقیت خودتان استفاده کنید و در هر کجاي داستان که
می توانید تغییراتی را اعمال کنید ، این تمرین براي افزایش خلاقیت شما
بسیار مفید خواهد بود ، همچنین می توانید داستان را با تغییرات مورد نظر
خودتان بازنویسی کنید تا در افزایش مهارت نوشتن هم به شما کمک کند .
در اینجا باز هم براي چندمین بار تاکید می کنم ، که مهمترین اصل براي
تبدیل شدن به یک نویسنده ماهر تمرین نوشتن است . اگر براي نویسنده
شدن تمرین نکنید درست مثل آهنگري خواهید بود که شبانه روز بر آهن
سخت ضربه میزند اما هیچ قطعه اي را نمی تواند بسازد ، باید افکار سخت
شما در کوره تمرین ذوب شود تا با چکش هاي نهایی به یک ابزار قدرتمند
تبدیل شود.
پایان درس اول _____
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

هدیه زندگی

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
223
نوشته‌ها
1,854
راه‌حل‌ها
5
پسندها
10,674
امتیازها
452

  • #2
درس دوم :
چگونه متوجه شویم که یک ایده براي نوشتن داستان
مناسب است یا نه؟
یکی از مهمترین بخش هاي نویسندگی یافتن ایده براي نوشتن است و
مهمتر از آن تبدیل آن ایده به یک داستان خوب می باشد.
همواره ممکن است که ایده اي به ذهن ما برسد و ما شروع به نوشتن کنیم
اما در همان اوایل کار متوجه می شویم که ایده خوبی نبوده و اصلاً از آن
یک داستان به عمل نمی آید و مجبور میشویم که به دنبال یک موضوع و یا
حتی یک ایده دیگر برویم و همین امرباعث هدر رفتن وقت زیادي می شود.
هر ایده اي نمی تواند براي نوشتن مناسب باشد .
براي اینکه ما بتوانیم در همان اول کار یعنی قبل از شروع نوشتن متوجه
مناسب بودن ایده کشف شده خود شویم راه بسیار ساده و کوتاهی وجود
دارد که من به شما پیشنهاد میکنم از آن استفاده کنید .
شما باید به محض یافتن ایده آن را روي کاغذ بنویسید بعد شروع کنید
براي آن کلمات هم معنی پیدا کنید ، یا اگر یک نوشته یا یک جمله است
براي آن چند خط مطلب بنویسید بعد از انجام این کار جدولی تهیه کنید
که داراي سه ستون باشد و کلمات و نوشته هاي خودرا به آن منتقل کنید.
این سه ستون داراي سه عنوان خواهد بود : هدف از نوشتن این داستان ،
نبایدها و چراهاي نوشتن آن . حالا براي شما یک مثال میزنم تا بهتر با این
روش آشنا شوید .
براي مثال من یک ایده به ذهنم رسیده ( داستان زندگی یک بچه فقیر که
با کار و تلاش و گذراندن سختی هاي بسیار به مردي ثروتمند تبدیل شده
است .)
حالا جدول را با توجه به توضیحات داده شده در بالا ترسیم می کنیم :
هدف نباید ها چراي
نشان دادن رنج قشر
فقیر
کلیشه اي شدن داستان فقر در جامعه
مهم نشان دادن تلاش نشان دادن اینکه همه
ثروتمندان اول فقیر
بودند
اهمیت مبارزه با فقر
موفقیت بعد از تلاش اضافه کردن داستانهاي
بدون هدف براي بلند
تر شدن داستان
رشد جرم و جنایت با
فقر

خوب همانطور که مشاهده میکنید براي هر یک از سه ستون سه مورد
نوشته شده است شما نیز براي ایده خود باید همین کار را انجام دهید.
حالا به نوشته ها توجه کنید در قسمت هدف باید هدف خود را از نوشتن
این داستان بنویسید.
( البته من به عنوان مثال سه مورد نوشتم شما می توانید هر تعداد که
خواستید بنویسید.)
بعد از آن نباید ها را بنویسید ، یعنی حد و مرزها را مشخص کنید موارد
بدي که ممکن است با نوشتن این داستان به وجود بیایند و داستان شما را
بی فایده و خراب کنند ، و یا مواردي که اصلا کسی خواهان آن نیست که
مطلب یا داستانی را در مورد آن بخواند .
در آخر چرا هاي خود را بنویسید یعنی اینکه چرا باید این داستان نوشته
ٰ شود و اصلا چه کمبود هایی وجود دارد که با نوشتن این داستان کمک هر
چند کوچکی به از بین بردن آنها می توان انجام داد .
خوب حال به جدول خود نگاه و تحلیل کنید و ببینید که این ایده براي
نوشتن داستان مناسب است یا نه اگر می بینید که مثلا در قسمت هدف ،
هدف مشخصی براي نوشتن داستان ندارید از نوشتن خوداري کنید چرا که
آنوقت داستانتان بدون نتیجه خواهد بود به بیان بهتر باید بگویم که شما
براي نوشتن یک داستان باید یک هدف مشخص داشته باشید و آن هدف
براي شما بسیار مهم باشد. و همینطور بقیه موارد را همینگونه بررسی کنید.

پایان درس دوم____
 

هدیه زندگی

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
223
نوشته‌ها
1,854
راه‌حل‌ها
5
پسندها
10,674
امتیازها
452

  • #3
درس سوم :
آیا تنها نوشتن کافی است ؟
البته که جواب این سوال منفی است و باید گفت که یک نویسنده ماهر
جداي از مهارتهاي نوشتن باید چندین مهارت دیگر را نیز آموخته و به کار
گیرید ، که مهمترین آنها مهارت سخنوري یا فن بیان است . این مهارت
ضمن بهبود روابط اجتماعی یک نویسنده به چگونگی خلق طرز بیان
شخصیت ها در داستان نیز کمک میکند ، چراکه فن بیان قوي شخصیت ها
خود میتواند از فاکتورهاي مثبت در جذابیت داستان باشد .
من به شما پیشنهاد میکنم که حتما در کلاسهاي فن بیان و سخنوري نیز
شرکت کنید .
از دیگر مهارتهایی که یک نویسنده باید بدان تسلط داشته باشد مهارت
خوب گوش دادن است ، گوش دادن به همه آنچه که در اطراف ما اتفاق
می افتد، چرا که هر اتفاق و هر عاملی می تواند خود یک ایده مناسب براي
خلق یک داستان باشد ، البته منظور در این جا تنها گوش دادن به اطرافیان
نیست بلکه گوش دادن با توجه است که یک مهارت محسوب می شود
و اما مهمترین مهارت :
مهمترین مهارت لازم براي یک نویسنده ، مهارت مطالعه است ، امروزه
مهارت مطالعه به یک علم تبدیل شده که به آن مهندسی مطالعه هم گفته
میشود ، باید این نکته را مد نظر قرار داد که براي نوشتن باید از مخزن
اطلاعات خود استفاده کنید .
باید همواره با مطالعه، آن هم از منابع و موضوعات مختلف این مخزن را پر
کنید .
توجه داشته باشید که مطالعه اصلی جدایی ناپذیر از نویسندگی است .
در مورد هر موضوعی که در دسترس شما قرار میگیرد از کتاب ها گرفته تا
روزنامه ها و مجلات باید کمک بگیرید . اگر در طول هر روز دو تا سه
ساعت به نوشتن مشغول هستید باید حداقل دو برابر آن مطالعه داشته
باشید .
این موضوع مهم را هم در مورد مطالعه درنظر بگیرید که سعی کنید حتما
در مورد روانشناسی هم مطالعه داشته باشید، چرا که براي خلق و پرورش
شخصیت ها در داستان ، داشتن اطلاعات روانشناسی امري حیاتی خواهد
پایان درس سوم فصل اول___
 

هدیه زندگی

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
223
نوشته‌ها
1,854
راه‌حل‌ها
5
پسندها
10,674
امتیازها
452

  • #4
فصل دوم

((الزامات داستان ))


درس اول .............................. توصیف مکان

درس دوم .............................به چالش کشیدن شخصیت

درس سوم ........................... فرارشخصیت ها

درس چهارم ........................... خلق شخصیت
 

هدیه زندگی

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
223
نوشته‌ها
1,854
راه‌حل‌ها
5
پسندها
10,674
امتیازها
452

  • #5
درس اول :
توصیف مکان
صدها سال از هنر داستان نویسی میگذرد و توصیف مکان یکی از ویژه
گیهاي جدا نا شدنی در آنها ست .نمی توان داستانی را پیدا کرد که در آن
از این ابزار استفاده نشده باشد و این نشان از اهمیت آن در داستان نویسی
است .
در برخی از داستانها و مخصوصاً رمانها توصیف مکان آنقدر زیاد است که
باعث خسته شدن خواننده می شود و در توصیف هاي زیادي که پشت
سرهم در داستان می آید گم شده و ریتم داستان از دستش خارج می شود
و بلاعکس آن در بعضی آنقدر کم که خواننده نمی تواند با شرایط داستان
ارتباط خوبی برقرار کند و داستان را آنچنان واقعی و دلچسب نمی داند .
براي اینکه زمان نوشتن داستان در این دو دام گرفتار نشوید من یک راه
حل به شما ارائه میکنم.
مکان هایی را که می خواهید در داستان آنها را توصیف کنید به ترتیب
اهمیت و زمان وجودشان در آن مقطع از داستان طبقه بندي کنید .
منظورم از زمان حضور این است که مثلا در فیلم ها نمایش لوکیشن ها یا
به قولی دکور و صحنه ها داراي یک زمان مشخص هستند بسته به اینکه
هنرپیشه در آنها چقدر توقف دارد و یا صحنه فیلم چقدر آن مکان را نمایش
دهد، این طبقه بندي را به سه طبقه درجه یک تا درجه سه قرار دهید .
مکان هاي درجه یک
مدت زمان : در اینجا زمانی را که می خواهید خواننده در آن متوقف بماند
تا با مکان مورد نظر ارتباط برقرار کند را بنویسید لازم نیست که خیلی هم
دقیق باشد.
تعداد خط مجاز براي توصیف : دراین نوع از مکانها ( مکانهاي مهم درجه 1 (
بهتر است بین سه تا شش خط باشد البته شما می توانید بر حسب سلیقه ،
نوع داستان (کوتاه ؛ بلند؛ رمان ) و حتی سبکی که کار می کنید این قانون
را عوض کنید اما با توجه به اهمیت این رده از مکان ها ، به میزانی توصیف
کنید که خواننده ضمن خسته نشدن بتواند ارتباط خوبی با شرایط مکان
مورد نظر برقرار کند .
این شرایط را براي درجه هاي بعدي بنویسید و تکمیل کنید . سعی کنید
این قانون را تا پایان داستان رعایت کنید
پایان درس اول فصل دوم___
 

هدیه زندگی

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
223
نوشته‌ها
1,854
راه‌حل‌ها
5
پسندها
10,674
امتیازها
452

  • #6
درس دوم :
به چالش کشیدن شخصیت
یکی از جذابیت هاي که در داستان ها وجود دارد و در واقع خواننده داستان
از خواندن و دنبال کردن آن لذت می برد مشکلات و چالش هاي است که
شخصیت ها در داستان با آن مواجه می شوند .
آفریدن این چالش ها و شاخ و برگ دادن به آنها یکی از هنرهاي قابل توجه
یک داستان نویس به حساب می آید .
از اینکه شخصیت ها را در چالش هاي مختلف گرفتار می کنید ، ترس
نداشته باشید چرا که خواننده ها ازهیجان در داستان به شدت استقبال
میکنند ، البته مراقب باشید که هر چالشی را که براي او به وجود می آورید
باید راه حل و راه گریز و خلاص شدن از آن را هم در آستین داشته باشید
تا به موقع خودش از آن استفاده کنید.
بسیاري از داستان نویسان حتی داستان نویسان مطرح خارجی از یک ناجی
استفاده می کنند که در یک مقطع خاص وارد می شود و مشکل شخصیت
را حل میکند که این هم خودش نوعی راه کار است اما خواننده بیشتر
دوست دارد که شخصیت داستان بخصوص شخصیت مورد علاقه اش
خودش بتواند مشکلاتش را حل کند
در جریان خارج شدن از چالش باز هم مشکلات دیگري برایش به وجود
بیاورید که من نام این روش را درخت چالش شخصیت ، گذاشته ام .
در داستان ابتدا یک مشکل بزرگ براي شخصیت به وجود می آید که می
شود یک درخت و سپس در گیرو دار حل آن ، مشکلات دیگري برایش
اتفاق می افتد که همان شاخه ها ي بزرگ و کوچک درخت اصلی هستند .
براي ایجاد چالش در داستان روشهاي زیادي وجود دارد که در اینجا به دو
نمونه کاملاً کاربردي اشاره میکنم :
روش اول : در داستان ها بالاخص داستانهاي بلند به جز شخصیت اصلی
چند شخصیت فرعی هم وجود دارند که می توان نوعی چالش بزرگ از
طرف همان شخصیت هاي فرعی براي شخصیت اصلی به وجود آورد به
عبارتی ساده تر می توان مشکلاتی را عنوان کرد که یکی از آنها به وجود
می آورد و عواقبش گریبان شخصیت اصلی را می گیرد و در گیرو دار حل
چالش مشکلات بعدي هم براي او به وجود می آید .
روش دوم : در اکثر داستانها می بینیم که شخصیت اصلی بیشتر از همه
درگیر حل و فصل مشکلات است اما می توان این را به شکل جذاب تري
هم ارائه کرد. به این صورت که شخصیت هاي فرعی را درگیر حل مشکل
کنیم و کاري کنیم که شخصیت اصلی مشکلات را به وجود بیاورد ، در
چنین شرایطی خواننده از خواندن و پیگیري داستان لذت زیادي می برد
درست مثل رمان(( سی و نه پله اثر جان بوکان))
پایان درس دوم فصل دوم___
 

هدیه زندگی

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
223
نوشته‌ها
1,854
راه‌حل‌ها
5
پسندها
10,674
امتیازها
452

  • #7
درس سوم :
فرار شخصیت ها
شخصیت ها کسانی هستند که بدنه اصلی داستان را در اختیار دارند.
اما نکته اي که اینجا من می خوام بهش اشاره کنم اینه که نویسنده نباید
اجازه بده که اونها به صورت خودسر عمل کنند.
شاید این موضوع براي برخی قابل باور نباشه که مگه میشه یک شخصیت
از کنترل نویسنده خارج بشه ، من به شما خواهم گفت که بله این مطلب
ممکنه براي خیلی از نویسندگان اتفاق بیفته که اونها دیگه نمی تونن روي
اونها تسلط داشته باشن و این در شرایطی به وجود میاد که نویسنده در
اوایل داستان از زبان شخصیت ها مطالبی رو عنوان می کنه که بعداً مجبوره
طبق و ادامه همونها داستان رو به جلو ببره و در این شرایطه که شخصیت
دیگه در کنترل نویسنده نخواهد بود و کاملا به صورت خودسر عمل میکنه
و نویسنده اگر بخواد این وضعیت رو تغیر بده باید به عقب برگرده و خیلی
چیزها رو عوض کنه و این واقعاً براي یک نویسنده شرایط بدي رو به وجود
خواهد آورد خوب راه حل براي این موضوع چیست ؟
در وهله اول من به شما پیشنهاد می کنم که براي هر شخصیت در
داستانتون یک زندگینامه کامل تهیه کنید اونها رو کاملا آنالیز کنید و دقیقا
قید کنید که چه زمانی وارد داستان خواهند شد چه هدفی رو دنبال میکنن
از لحاظ شخصیتی چه جور آدمهاي هستند و خیلی موارد دیگر
اما اگر در اواسط داستان متوجه فرار شخصیت ها شدیم چه کنیم ؟
در اینجا من چند راه کار به شما خواهم گفت :
1-کمی به عقب برگردید و برخی از رفتارها و صحبت هاي شخصیت
مورد نظر رو طبق آنچه که در پایان داستان می خواهید ، تغیر دهید
2-اگر شخصیت تان فرعی است کم کم به بهانه اي اون رو حذف کنید
مثلاً رفتن به سفر ، تصادف و فوت و ...
3-اگر شخصیت مورد نظر اصلی است و از اول داستان تا اینجا بوده
می توانید با وارد کردن یک شخصیت فرعی روي آن تاثیر بگذارید و
مسیرش را به نحوي که می خواهید عوض کنید
پایان درس سوم فصل دوم___
 

هدیه زندگی

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
223
نوشته‌ها
1,854
راه‌حل‌ها
5
پسندها
10,674
امتیازها
452

  • #8
درس چهارم :
خلق شخصیت
در اکثر داستانھا خلق شخصیتھای اصلی در ابتدای داستان و خلق
شخصیت ھای فرعی در ھر قسمتی از داستان ممکن است اتفاق بیافتد.
خلق شخصیت نمی تواند بھ صورت کاملا تصادفی و یا ناگھانی باشد
بلکھ برای خلق یک شخصیت پیش زمینھ ھای بسیاری وجود دارد کھ
باید ھمھ آنھا را درنظر گرفت. باید بھ نحوی یک شخصیت را در
داستان خلق کرد کھ اگر در ادامھ داستان قصد داشتید تغییر خاصی را
لحاظ کنید با آن ھماھنگ باشد.
اگر شخصیت شما بدون در نظر گرفتن ھمھ پیش زمینھ ھا و پیش
بینی ھا خلق شده باشد در ادامھ مجبورید کھ داستان را با شخصیت
ھماھنگ کنید کھ این باعث محدود شدن نویسنده و خلاقیت او خواھد
شد .
برای اینکھ شخصیت خلق شده شما طوری باشد کھ بتوانید ھر بلایی
کھ خواستید سرش در بیاورید باید طوری آن را خلق کنید کھ جنبھ ھای
شخصیتی اش بھ مرور در ادامھ داستان شکل بگیرد.
نکتھ مھم دیگر این است کھ از ھمان اول تمامی آنچھ کھ در مورد آن
شخصیت وجود دارد را بیان نکنید تا در ادامھ دستتان برای تغییر در
برخی از جنبھ ھای روحی و روانی آن باز باشقبل از اینکھ شخصیت داستانتان را خلق کنید باید ھمھ جنبھ ھای
اخلاقی و رفتاری آن را در نظر بگیرید حتی اگر لزومی نمی بینید کھ
ھمھ چیز را درباره آن در داستان بیان کنید اما باید برای خودتان و در
واقع در اتاق فرمان داستان ھمھ چیز او را بدانید و در کل پرونده
زندگی اش را در اختیار داشتھ باشید.
این کھ در چھ خانواده ای متولد شده در چھ شرایطی و با چھ اوضاع
مالی و اجتماعی بزرگ شده روحیات و اخلاقیات پدر و مادرش چگونھ
بوده ، تا چھ مقطعی درس خوانده و بھ صورت کلی ھمھ چیز او را
درنظر بگیرید .
یک نویسنده خوب باید یک روانشناس خوب ھم باشد باید بتواند
شخصیتی را کھ خلق میکند ھمھ جنبھ ھای روحی و روانی اش را
درنظر گرفتھ و پیش بینی کند کھ در ھر اتفاقی کھ در داستان رخ
میدھد چھ عکس العملی نشان میدھد .
مراقب باشید کھ تعداد خلق شخصیت باید با موضوع داستان ھماھنگ
باشد، بھ ھیچ عنوان نباید برای اینکھ داستان را کش دھید یا بھ قولی
برگ ھای کتاب را پر کنید ، شخصیت ھای اضافی خلق کنید ، این
کار باعث تعدد مکالمات در داستان خواھد شد و ھمین عاملی میشود
برای اینکھ مخاطب در گیرودار شخصیت ھا گم شده و از این آشفتگی
خستھ و از خواندن ادامھ داستان منصرف خواھد شد
پایان درس چهارم فصل دوم___
 

هدیه زندگی

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
223
نوشته‌ها
1,854
راه‌حل‌ها
5
پسندها
10,674
امتیازها
452

  • #9

هدیه زندگی

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
223
نوشته‌ها
1,854
راه‌حل‌ها
5
پسندها
10,674
امتیازها
452

  • #10
٢٣
پایان داستان باید چگونه باشد خوش یا تلخ ، این مسئله مهم به فاکتورهاي
زیادي بستگی خواهد داشت که در این جا به چندي از آنها اشاره میکنیم 0
1-اگر داستان در مورد یک معضل خانوادگی است بهتر است که پایان
داستان با یک اتفاق خوش باشد ، منظور از اتفاق خوش ، اتفاقات
خوشایندي است که در روابط خانوادگی اتفاق می افتد ، مثل ازدواج
یا به دنیا آمدن فرزند.
در اینجا به پایان رمانی از ((جورج الیوت نویسنده بزرگ انگلیسی به
نام میدل مارچ )) براي نمونه توجه کنید :
{ هنگامی که کاملا نزدیک شد ، دوتا دید که چهره اش شکسته تر از
همیشه است . با دیدن دروتا یکه کوچکی خورد ، و دروتا بدون آنکه
سخنی به زبان آورد ، بانگاهی استفائه آمیز چشم به او دوخت .
آقاي کازوبن با لحنی متعجب و مهربان گفت (( دروتا منتظر من
بودي؟))
(( بلھ نمی خواستم مزاحمت بشوم ))
(( بیا عزیزم بیا ، تو جوانی و نباید با انتظار زندگی خودت را
ملال آور کنی .))
ھنگامی کھ این لحن مھربان وآرام این پاسخ غم انگیز بھ گوش
دروتا رسید ، از اینکھ این موجود رنجیده را آزار نداده است خدا
را شکر کرد . دست در دست شوھرش گذاشت ، در کنار یکدیگر
راه روی پھن را پیمودند.}
٢۴
2-در داستان هاي پلیسی و یا ترسناك، مخاطب در متن کشمکش ها و
چالشهاي شخصیت ها قرار می گیرید و نویسنده باید به شکلی
داستان را به پایان برساند که مخاطب احساس امنیت و آرامش کند .
براي مثال به پایان رمان معروف نویسنده بزرگ فرانسوي
((پروسپه مري مه 1870- 1803 (( توجه کنید :
{چتونه ؟ میبینم که منقلب شده اید ، مگه فیلتان یاد هندوستان
افتاده است ؟مگه اخلاق و عادت پیترا نورا در جسم و جانتان حلول
کرده است ؟ درست همان حالتی عارض شما شده است که در روز
ورودمان به دهکده بر اثر تیر اندازي طرفداران باري سینی در شما
ظاهر گردیده بود . مقصودم همان موقع نهار خوردن است . الان
حوادث جزیره کرس را به خاطر آوردم ، اما دیگه تموم شد من خواهر
زاده ترگل ورگلی خواهم داشت این طور نیست ، اوه چه نام زیباي به
او خواهم داد ،ژیل فوکسیو }
به خوبی میتوان در پایان این داستان پس از گذشت مدتها مصیبت و
گرفتاري به امنیت و آرامش خاطر رسید .
3-تکلیف در داستانهاي کودکانه هم که کاملا روشن است و بدیهی است
که باید پایان داستان با خوشایند ترین و بهترین اتفاقات باشد اما نکته
اي که در اینجا وجود درد این است که باید در داستانهاي کودکانه
خیلی مراقب اتفاقات پایان داستان باشیم چرا که بچه ها به دلیل٢۵
اینکه هنوز ذهنشان و حافظه بلند مدتشان شکل نگرفته تنها پایان
داستان را به خاطر می سپارند و تمام آنچه که از داستان براي آنها
باقی می ماند همان اتفاق پایانی است .
4-رسم برخی از نویسندگان این است که پایان داستان را به گونه اي
ترسیم کنند که خواننده تا مدتها ذهنش درگیر داستان باشد و این
اتفاق بیشتر در رمان ها اتفاق می افتد ، به طور مثال داستان را با
مرگ یکی از شخصیت ها حتی شخصیت اصلی ، جداي و یا طلاق به
پایان میرسانند ، به طور قطع باید گفت که این نوع از پایان ها نیاز به
مهارت زیادي دارد و می بایست نویسنده از مهارت روانشناسی هم
براي این کار برخوردار باشد .
درپایان این درس گفتن این نکته چندان خالی از لطف نیست که هر
نویسنده اي بنا به موضوع و سلیقه خودش می تواند داستان را به پایان
برساند اما باید این مهم را در نظر گرفت که پایان داستان مهمترین بخش از
آن محسوب شده و هر آنچه که در آن اتفاق می افتد در واقع عصاره داستان
خواهد بود .
پایان فصل سوم____
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین