. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح دلنوشته لیوان خالی | آرمیتا حسینی

تالار نقد شعر و دلنوشته‌ها
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
921
امتیازها
308

  • #1
img_20210903_154342_706_rjie_rds9.jpg



دلنوشته لیوان خالی


ژانر: تراژدی
نویسنده: آرمیتا حسینی @(*A-M-A*)
مقدمه
خطوط کمر شکسته صف می‌کشند برای نوشتن
هیچ ندارم
هیچی در ذهن نیست
هیچی سر نمی‌خورد از این ذهن مرده
کلمات خمیده و خمیده‌تر می‌شوند و می‌پیوندند
به پایان
و پایان را ‌آدامس‌وار می‌کشم
می‌کشم
اما عجب ناامیدم
هیچ ندارم
هیچ


لینک اثر:




منتقد: @ara.wr.o.o
تاریخ تحویل: ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
مهلت اتمام: ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
 
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users
راه‌حل
*نقد دلنوشته لیوان خالی*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

دلام بر تو دخترکمممم چطوری؟ بریم این دلنوشته خوشگلتو نقد کنیم که جلدشم خودم زدم یاه یاه:sisi1

💜نام دلنوشته:
خوب فرزندکم، نقد رو با اسم شروع می‌‌کنیم. دیگه حالا بیش از حد کش نمیدمممم چون خودت بهتر از من اینا رو بلدی، یه توضیح کوتاه از هر تیکه میگم. اول از همه اینکه، اسم بر سه اساس کلی نقد میشه، بیا ببینیم این سه تا شامل چی میشن؟

  1. اول از همه، اندازه‌‌ست که خیلی مهمه. اندازه عنوان، حالا محدودیتی نداره، ولی بهتره از 4 بخش بیشتر نباشه. چرا؟ چون بیش از حد طولانی میشه و جذاب به چشم نمیاد. مثلا: «احمقانه‌‌هایی از جنس عشق» که پنج بخشه و یکم بد چهره شده، نه؟
    بریم ببینیم این قضیه توی عنوان تو چطور بود؟ اسمی که گذاشته بودی برای این دلنوشته جیگرت «لیوان خالی» بود. مشخصه که از دو...

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,047
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #2
*نقد دلنوشته لیوان خالی*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

دلام بر تو دخترکمممم چطوری؟ بریم این دلنوشته خوشگلتو نقد کنیم که جلدشم خودم زدم یاه یاه:sisi1

💜نام دلنوشته:
خوب فرزندکم، نقد رو با اسم شروع می‌‌کنیم. دیگه حالا بیش از حد کش نمیدمممم چون خودت بهتر از من اینا رو بلدی، یه توضیح کوتاه از هر تیکه میگم. اول از همه اینکه، اسم بر سه اساس کلی نقد میشه، بیا ببینیم این سه تا شامل چی میشن؟

  1. اول از همه، اندازه‌‌ست که خیلی مهمه. اندازه عنوان، حالا محدودیتی نداره، ولی بهتره از 4 بخش بیشتر نباشه. چرا؟ چون بیش از حد طولانی میشه و جذاب به چشم نمیاد. مثلا: «احمقانه‌‌هایی از جنس عشق» که پنج بخشه و یکم بد چهره شده، نه؟
    بریم ببینیم این قضیه توی عنوان تو چطور بود؟ اسمی که گذاشته بودی برای این دلنوشته جیگرت «لیوان خالی» بود. مشخصه که از دو بخش تشکیل شده و میانه و مناسبه، پس از این جنبه هیچ مشکلی احساس نمیشه.
  2. توی بخش بعدی، میایم بررسی کنیم که معنا و مفهوم این عنوان چطور بود و همچنین حالا این معنا و مفهوم، چقدر به محتوات میومده؟ لیوان خالی، خیلی پیچیده نیست و ترکیبیه که همون اول میگه منو میبینی؟ با یه چیز تراژدی رو به رویی، شاید هم یکم عاشقانه قاطیش باشه. حالا به محتوا میومد این مفهوم؟ آره، از حرف هایی که توی پارت هات میزدی، مدام از پر و خالی شدن میگفتی و به نظرم عنوان انتخابیت، سازگاری خوبی با مفهوم کلی دلنوشته ات، داشته.
  3. خوب، بریم آیتم بعدی رو چک کنیم که آخریه. اگه گفتی چیه؟ آره، کلیشه ست که خیلی مهمه توی انتخاب اسم اثر، رعایتش کنیم. کلیشه چی میگه؟ میگه ببین، اگه تو، توی انتخاب اسم اثرت از ترکیب کلماتی استفاده کنی که قبلاً به تکرر توی اسم آثار دیگه استفاده شده باشن، اسم اثرت کلیشه ای میشه. چرا کلیشه ای بودن عنوان خوب نیست؟ چون باعث میشه مخاطب از تکراری بودن اسمت، جلبش نشه. به نظرت حالا عنوان اثر تو کلیشه ای بود یا نه؟ خوب، باید بگم لازمه کارت صد آفرینم رو در بیارم و بگم برام جالب بود که یه عنوان خیلی ساده و بی شک و شبه انتخاب کردی که مستقیم منظورش رو به طرف برسونه، هم کلیشه نبوده. یه امیتاز مثبت از من به تو:thumbsup:

💜ژانر:
  • از عنوان بیایم بیرون، بیایم تو ژانر ببینیم چه خبره؟ خوب، ژانر چهارچوب اثر رو مشخص میکنه و اینکه قراره با چه سبک اثری مواجه بشیم. مشخصه که مهمه نویسنده ی اثر، بیاد مشخص کنه سبک اثرش چه طوره و توی ژانر بنویسه تا وقتی خواننده خواست اثر رو بخونه، با دیدن ژانر تکلیفش رو با خودش معلوم کنه که این سبک رو دوست داره یا نه. پس، بهتره نویسنده اولا، نیاد کلی ژانر بیخودی بنویسه و اینجوری، خواننده رو دلسرد کنه، اینطوری هم نباشه فقط یه ژانر کلی بنویسه که هردو حالت، مخاطب رو زده میکنن
  • بیایم تو بحث ژانر اثرت؛ دیدم که نوشته بودی: تراژدی. خوب، همین هم انتظار میرفت براساس عنوان، با چنین چیزی مواجه بشیم، ولی آرمی، من براساس اینکه بعدتر محتوات رو خوندم، این نتیجه رو گرفتم که اجتماعی، جاش توی ژانرها خالیه و به نظر میاد کنار تراژدی، میتونی اجتماعی رو هم اضافه کنی، چون محتوات یه توضیح اجتماعی-تراژدی بود.

💜مقدمه:
  • خوب به بخش مقدمه خوش اومدید، هنوز تا آخر نقد خیلی مونده:loko2: اول بیا ببینیم مقدمه چی بود؟ پرداختن به احساسات موجود در بطن متن با به کار گیری متن ادبی بخشی از خود محتوا یا سروده های اشخاص برجسته یا نویسه خود نویسنده. در واقع به زبون ساده، مقدمه کیلیتی از احساسات حاکم بر فضا رو در یک نگاه، برای ما باز گو میکنه.
  • حالا همین توضیحی که بالا دادم رو بیاریم توی مقدمه تو؛ مقدمه‌‌ات یه متن نوشته شده از خودت بود به گمونم جیگر. حالا خود محتواش رو بررسی کنم؛ میتونم بگم مقدمه‌‌ی خاصی بود به شخصا معتقدم خوب با عنوان و محتوا مچ کردیش. طوری مقدمه رو نوشتی که از کل احساسات محتوات، توی چند خط همه چیز گفتی و مخاطب با دیدن مقدمه ات به خودش میگه قراره من یه متن تراژدی بخونم که با روح و روانم کار داره! خلاصه که من از مقدمه ات برداشت کردم ارتباط بین محتوا و عنوانت اینجوری بوده که تو، ذهن رو به لیوان تشبیه کردی که از کلمات، از صبر و از انتظار، خالی شده و دیگه چیزی براش نمونده. درکل، مقدمه‌‌ی خوبی بود!
  • حالا توی قدم بعدی، میخوام جمله بندی و ترکیب کلمات رو بررسی کنم. چه حدسی میزنی؟ آره، قطعاً جمله بندی هات خیلی خاص بود! طوری که پله به پله مخاطبت رو با احساسات مقدمه‌‌ات پیش بردی، معجزه‌‌ی جمله بندی و چینش لغات دقیق و بی نقصه و بیا یه صد آفرین دیگه بهت بده خاله:eaea:

💜جلد:
  • به بخش مربوط به جلد خوش اومدید:loko2: بیا ببینیم جلد چرا مهمه و باید نقد بشه؟ معلومه دیگه! جلد یه اثر بعد از عنوان، اولین چیزیه که مخاطب میبینه و از اونجایی که مخاطبای ما یکم وقتشون پره و باید زود آثار دلخواهشون رو انتخاب کنن، سعی میکنن از روی عنوان و جلد و ژانر جمع بندی نهایی کنن و نتیجه بگیرن این اثر رو میخوان بخونن یا نه؟ پس چیشد؟ آره! جلد باید خیلی به محتوا و عنوان نزدیک باشه و همچنین ظاهر قشنگی داشته باشه تا بتونه دیگه تیر خلاص رو بزنه و به مخاطب بگه: ببین من بی نقصم! پس منو بخون!
    *حالا چرا باید به محتوا نزدیک باشه؟ چون مخاطب از روی جلد محتوا رو حدس میزنه و اگه یه وقت جلد پر زرق و برق داشته باشی که اصلاً ربطی به محتوا نداشته باشه، مخاطب خوشش میاد از جلد و میاد میبینه این گردوی خوشگل، از داخل پوسیده ست! حالا دیگه هیچوقت سمت آثار اون نویسنده نمیره.
    *چرا باید به عنوان نزدیک باشه حالا خاله؟ چون اگه مخاطب بیاد ببینه نویسنده نتونسته بین جلد و عنوانش ارتباط کافی ایجاد کنه، دلسرد میشه و با خودش میگه این نویسنده که نتونسته یه جلد و عنوان رو مچ کنه، معلوم نیست محتواش چیه!
    *حالا دیگه چرا باید خوشگل باشه؟ معلومه دیگ، مخاطب خوشش بیاد!
    از بخش مقدمه جلد که بگذریم، کلا جلد از سه جنبه نقد میشه. سازگاریش با محتوا و عنوان، ترکیب رنگیش و نهایتاً جذابیت و کیفیتش! بریم یکی یکی بررسی کنیم.
  • ببینیم جلدت با عنوان و محتوا سازگار بود؟ آره خوب، با عنوان خیلی خوب سازگاری داشته، با محتوا میشه گفت تقریباً. از اونجایی که این لیوان داره ذره ذره نابود میشه، میتوم خوب به محتوا تشبیهش کنم و بگم بوم! انتخاب خوبی داشتی.
  • ترکیب رنگیش چطور بود؟ اولش بگیم ترکیب رنگی منظور چیه، قشنگی جلد؟ نه، منظور از ترکیب رنگی اینه که ترکیب رنگی به سبک نوشته بیاد. مثلا ما مطلقاً برای آثار عاشقانه از رنگ های سرخ و روشن استفاده میکنیم، آثار تراژدی غالباً طرح و رنگ تیره دارن و جنایی، با رنگ‌‌های شدیداً دارک! حالا جلد تو ترکیب رنگیش جوریه بود که به تراژدی و اجتماعی بیاد؟ باید بگم نه خیلی، چون رنگش طوری روشنه که آدم رو بیشتر یاد عاشقانه میندازه تا تراژدی0-0
  • دیگه بریم این آخریه رو هم چک کنیم و از بخش جلد بزنیم بیرون:jump1: جلدت به تنهایی، قشنگ بود؟ این بر میگرده به سلیقه طراح و خوب،من طراحیش کردم پس یعنی عالی شده:jest-gereftan-zoori: ولی اگه بخوام جدی باشم، بهتر بود اون کلمه خالی رو با طرح شیشه‌‌ای میزدم، ولی امتحانش کردم و دیدم فونت، شکسته میشه پس منصرف شدم. ولی واقعا اگه به اون سبک طراحی میشد، چیز معرکه ای از آب در میومد0-0

💜سیر:
آخ کمرم خم شد توی تحلیل بیانت. بذار آب بخورم بریم ادامه:stick:

  • خوب، آب رو خوردم الان بشکه شدم، بپریم اینو هم چک کنیم. اول سیر رو یه اشاره ریز بزنیم که اصلاً چی بود؟ سیر محتوا، پیشروی متن هست و اینکه نویسنده چه جوری هدف اصل محتوا رو جلو برده. حالا اصلا ویژگی های یک سیر خوب چیه؟ سیر یک اثر باید دارای تعادل باشه؛ نه سریع و نه کند و همچنین در سیر، باید از نحوه بیان شیوا و گیرا استفاده بشه. باید پرداخت عالی باشه و درکنار ایده اصلی، از موارد حاشیه ای در حد کافی استفاده بشه تا کاملا اون اثر، تاثیرش رو روی مخاطب بذاره! معمولا همه ی آثار قابل تحسین و مطرح، اینطور بودن که در کنار اصل محتواشون، به حاشیه میرفتن، به چیزهایی می پرداختن که از اصل ایده جدا بود، اما بهش هم پیوند خورده بود و جذابیتش رو دو چندان میکرد! نه خیلی بی ربط، نه خیلی پرداخت اضافی. میدونی که چی میگم، نه خشک و خالی و نه خیلی شلوغ!
  • توضیحات بالا رو بیاریم توی سیر تو. سرعتش چه طور بود؟ مگه میتونم بگم بد بود اصلااا؟ نوچ، متعادل و عالی شبیه گل قالی:sisi1 حالا وارد اون بخش مهم تره میشیم، شیوایی و گیرایی بیان. نمیشه منکر شد تو سابقه ای بس طولانی از این سر کره زمین تا اونورش، در زمینه نوشتن دلنوشته داری و از اونجایی که من یه سری از اون دلنوشته های اولیت رو هم نقد کرده بودم جیگر، به این نتیجه رسیدم که واقعاً به مرور، نحوه بیانت و بازیت با کلمات و ترکیب جملاتت خیلی خیلی بهتر شدن و طوری بود که من با خوندن این دلنوشته، کیف کردم. یعنی گیرایی نوشته‌‌هات اینطور بود که من، احساساتی که قصد داشتی با جملاتت به مخاطب انتقال بدی رو، درک کنم. این یعنی شیوایی و گیرایی بیانت بی نقص بوده دیگه، بیا اینبار به عنوان جایزه یه بـوس بدم:naughty2:

💜توصیفات:
  • رسیدیم به بخش توصیفات. مطمئنم که میدونی توصیفات از بخش مهم دلنوشته هستن؛ چرا؟ چون دلنوشته برخلاف رمان و داستان، فقط بُعد احساسات رو داره و نویسنده باید روی همین توصیف احساسات خیلی خیلی زیاد کار کنه؛ چون وقی فقط همین یه جنبه رو داره اگه بزنه خراب کنه، کل جذابیت دلنوشته فنا میشه0-0 حالا توصیفات تو چطور بود دخترکم؟ مطلقاً عالی! یعنی همونطوری که توی بخش سیر اشاره کردم، بازی با کلماتت توصیفاتت رو خیلی خوب قوی میکرد و خواننده، با بیانت اخت میگرفته (عاقا خسته شدم انقد همه چی خوب بود چی چیو نقد کنم؟:llorona:)

💜آرایه های ادبی:
  • خوب دخترکم، حس میکنم دیگه فقط منتظری این پرحرفاییای من تموم شه، ولی نه! هرگز:505:الان میخوام از آرایه بگم که این هم از ارکان مهم دلنوشته ست و یه جورهایی روی همون انتقال درست احساسات، خیلی تاثیر داره. مهم ترین آرایه هایی هم که میشه ازشون اسم برد، پاردوکس، تشبیه، استعاره، کنایه و حس آمیزیه. حالا من از این دید دلنوشته ات رو چطور دیدم؟ آره، آرایه‌‌ هم در بخش های مختلف دلنوشته ات، محسوس بود؛ ولی میدونی جیگر؟ حس میکنم به اندازه ای که به بیانت اهمیت دادی، به آرایه ندادی و هنوز جاش بود بیشتر ازشون استفاده کنی که مطمئنم زیبایی دلنوشته هات رو دو برابر میکنه.

💜رعایت پارت نویسی:
  • فکر کنم قوانین پارت نویسی رو بسی بهتر از من میدونی0-0 خلاصه که پارت هات همون حدودهای 10 خط کامل توی موبایل یا 4 خط کامل توی سیستم رو حفظ کردن و من که با سیستم دارم میبینم حتی خیلیم پر و پیمون ترن، بیا بهت شوکولات بدم که اولین دلنوشته نویسی بودی که رعایتش کردی😁
  • از لحاظ مفهوم هم، باز مشکلی ندیدم و پارت هات؛ هربار به یه نحوی از بیان درد شروع میکردن و تموم میشدن و باز پارت بعدی، یه نحوه دیگه و این، هدفمند بودن بیانت توی هر پارت رو نشون میداد.

💜سخن منتقد:
  • رسیدیم به تهششششششش برو یه نفس بگیر و بگو آخیش بالاخره بیخیال ما شد.
    یه جمع بندی ریز بکنم، در کل واقعاً به نظرم توی نوشتن دلنوشته، پیشرفت چشمگیری کردی و بیانت، به نقطه‌‌ی خوبی رسیده و اثری که دلنوشته باید روی مخاطب بذاره رو میذاری. خسته نباشی خلاصه، دمت گرم که منتقدت من بودم:sisi1

قلمت مانا و ماندگار دخترکم-*

سطح: الماسی

@مدیر نقد
 
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
921
امتیازها
308

  • #3
*نقد دلنوشته لیوان خالی*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

دلام بر تو دخترکمممم چطوری؟ بریم این دلنوشته خوشگلتو نقد کنیم که جلدشم خودم زدم یاه یاه:sisi1

💜نام دلنوشته:
خوب فرزندکم، نقد رو با اسم شروع می‌‌کنیم. دیگه حالا بیش از حد کش نمیدمممم چون خودت بهتر از من اینا رو بلدی، یه توضیح کوتاه از هر تیکه میگم. اول از همه اینکه، اسم بر سه اساس کلی نقد میشه، بیا ببینیم این سه تا شامل چی میشن؟

  1. اول از همه، اندازه‌‌ست که خیلی مهمه. اندازه عنوان، حالا محدودیتی نداره، ولی بهتره از 4 بخش بیشتر نباشه. چرا؟ چون بیش از حد طولانی میشه و جذاب به چشم نمیاد. مثلا: «احمقانه‌‌هایی از جنس عشق» که پنج بخشه و یکم بد چهره شده، نه؟
    بریم ببینیم این قضیه توی عنوان تو چطور بود؟ اسمی که گذاشته بودی برای این دلنوشته جیگرت «لیوان خالی» بود. مشخصه که از دو بخش تشکیل شده و میانه و مناسبه، پس از این جنبه هیچ مشکلی احساس نمیشه.
  2. توی بخش بعدی، میایم بررسی کنیم که معنا و مفهوم این عنوان چطور بود و همچنین حالا این معنا و مفهوم، چقدر به محتوات میومده؟ لیوان خالی، خیلی پیچیده نیست و ترکیبیه که همون اول میگه منو میبینی؟ با یه چیز تراژدی رو به رویی، شاید هم یکم عاشقانه قاطیش باشه. حالا به محتوا میومد این مفهوم؟ آره، از حرف هایی که توی پارت هات میزدی، مدام از پر و خالی شدن میگفتی و به نظرم عنوان انتخابیت، سازگاری خوبی با مفهوم کلی دلنوشته ات، داشته.
  3. خوب، بریم آیتم بعدی رو چک کنیم که آخریه. اگه گفتی چیه؟ آره، کلیشه ست که خیلی مهمه توی انتخاب اسم اثر، رعایتش کنیم. کلیشه چی میگه؟ میگه ببین، اگه تو، توی انتخاب اسم اثرت از ترکیب کلماتی استفاده کنی که قبلاً به تکرر توی اسم آثار دیگه استفاده شده باشن، اسم اثرت کلیشه ای میشه. چرا کلیشه ای بودن عنوان خوب نیست؟ چون باعث میشه مخاطب از تکراری بودن اسمت، جلبش نشه. به نظرت حالا عنوان اثر تو کلیشه ای بود یا نه؟ خوب، باید بگم لازمه کارت صد آفرینم رو در بیارم و بگم برام جالب بود که یه عنوان خیلی ساده و بی شک و شبه انتخاب کردی که مستقیم منظورش رو به طرف برسونه، هم کلیشه نبوده. یه امیتاز مثبت از من به تو:thumbsup:

💜ژانر:
  • از عنوان بیایم بیرون، بیایم تو ژانر ببینیم چه خبره؟ خوب، ژانر چهارچوب اثر رو مشخص میکنه و اینکه قراره با چه سبک اثری مواجه بشیم. مشخصه که مهمه نویسنده ی اثر، بیاد مشخص کنه سبک اثرش چه طوره و توی ژانر بنویسه تا وقتی خواننده خواست اثر رو بخونه، با دیدن ژانر تکلیفش رو با خودش معلوم کنه که این سبک رو دوست داره یا نه. پس، بهتره نویسنده اولا، نیاد کلی ژانر بیخودی بنویسه و اینجوری، خواننده رو دلسرد کنه، اینطوری هم نباشه فقط یه ژانر کلی بنویسه که هردو حالت، مخاطب رو زده میکنن
  • بیایم تو بحث ژانر اثرت؛ دیدم که نوشته بودی: تراژدی. خوب، همین هم انتظار میرفت براساس عنوان، با چنین چیزی مواجه بشیم، ولی آرمی، من براساس اینکه بعدتر محتوات رو خوندم، این نتیجه رو گرفتم که اجتماعی، جاش توی ژانرها خالیه و به نظر میاد کنار تراژدی، میتونی اجتماعی رو هم اضافه کنی، چون محتوات یه توضیح اجتماعی-تراژدی بود.

💜مقدمه:
  • خوب به بخش مقدمه خوش اومدید، هنوز تا آخر نقد خیلی مونده:loko2: اول بیا ببینیم مقدمه چی بود؟ پرداختن به احساسات موجود در بطن متن با به کار گیری متن ادبی بخشی از خود محتوا یا سروده های اشخاص برجسته یا نویسه خود نویسنده. در واقع به زبون ساده، مقدمه کیلیتی از احساسات حاکم بر فضا رو در یک نگاه، برای ما باز گو میکنه.
  • حالا همین توضیحی که بالا دادم رو بیاریم توی مقدمه تو؛ مقدمه‌‌ات یه متن نوشته شده از خودت بود به گمونم جیگر. حالا خود محتواش رو بررسی کنم؛ میتونم بگم مقدمه‌‌ی خاصی بود به شخصا معتقدم خوب با عنوان و محتوا مچ کردیش. طوری مقدمه رو نوشتی که از کل احساسات محتوات، توی چند خط همه چیز گفتی و مخاطب با دیدن مقدمه ات به خودش میگه قراره من یه متن تراژدی بخونم که با روح و روانم کار داره! خلاصه که من از مقدمه ات برداشت کردم ارتباط بین محتوا و عنوانت اینجوری بوده که تو، ذهن رو به لیوان تشبیه کردی که از کلمات، از صبر و از انتظار، خالی شده و دیگه چیزی براش نمونده. درکل، مقدمه‌‌ی خوبی بود!
  • حالا توی قدم بعدی، میخوام جمله بندی و ترکیب کلمات رو بررسی کنم. چه حدسی میزنی؟ آره، قطعاً جمله بندی هات خیلی خاص بود! طوری که پله به پله مخاطبت رو با احساسات مقدمه‌‌ات پیش بردی، معجزه‌‌ی جمله بندی و چینش لغات دقیق و بی نقصه و بیا یه صد آفرین دیگه بهت بده خاله:eaea:

💜جلد:
  • به بخش مربوط به جلد خوش اومدید:loko2: بیا ببینیم جلد چرا مهمه و باید نقد بشه؟ معلومه دیگه! جلد یه اثر بعد از عنوان، اولین چیزیه که مخاطب میبینه و از اونجایی که مخاطبای ما یکم وقتشون پره و باید زود آثار دلخواهشون رو انتخاب کنن، سعی میکنن از روی عنوان و جلد و ژانر جمع بندی نهایی کنن و نتیجه بگیرن این اثر رو میخوان بخونن یا نه؟ پس چیشد؟ آره! جلد باید خیلی به محتوا و عنوان نزدیک باشه و همچنین ظاهر قشنگی داشته باشه تا بتونه دیگه تیر خلاص رو بزنه و به مخاطب بگه: ببین من بی نقصم! پس منو بخون!
    *حالا چرا باید به محتوا نزدیک باشه؟ چون مخاطب از روی جلد محتوا رو حدس میزنه و اگه یه وقت جلد پر زرق و برق داشته باشی که اصلاً ربطی به محتوا نداشته باشه، مخاطب خوشش میاد از جلد و میاد میبینه این گردوی خوشگل، از داخل پوسیده ست! حالا دیگه هیچوقت سمت آثار اون نویسنده نمیره.
    *چرا باید به عنوان نزدیک باشه حالا خاله؟ چون اگه مخاطب بیاد ببینه نویسنده نتونسته بین جلد و عنوانش ارتباط کافی ایجاد کنه، دلسرد میشه و با خودش میگه این نویسنده که نتونسته یه جلد و عنوان رو مچ کنه، معلوم نیست محتواش چیه!
    *حالا دیگه چرا باید خوشگل باشه؟ معلومه دیگ، مخاطب خوشش بیاد!
    از بخش مقدمه جلد که بگذریم، کلا جلد از سه جنبه نقد میشه. سازگاریش با محتوا و عنوان، ترکیب رنگیش و نهایتاً جذابیت و کیفیتش! بریم یکی یکی بررسی کنیم.
  • ببینیم جلدت با عنوان و محتوا سازگار بود؟ آره خوب، با عنوان خیلی خوب سازگاری داشته، با محتوا میشه گفت تقریباً. از اونجایی که این لیوان داره ذره ذره نابود میشه، میتوم خوب به محتوا تشبیهش کنم و بگم بوم! انتخاب خوبی داشتی.
  • ترکیب رنگیش چطور بود؟ اولش بگیم ترکیب رنگی منظور چیه، قشنگی جلد؟ نه، منظور از ترکیب رنگی اینه که ترکیب رنگی به سبک نوشته بیاد. مثلا ما مطلقاً برای آثار عاشقانه از رنگ های سرخ و روشن استفاده میکنیم، آثار تراژدی غالباً طرح و رنگ تیره دارن و جنایی، با رنگ‌‌های شدیداً دارک! حالا جلد تو ترکیب رنگیش جوریه بود که به تراژدی و اجتماعی بیاد؟ باید بگم نه خیلی، چون رنگش طوری روشنه که آدم رو بیشتر یاد عاشقانه میندازه تا تراژدی0-0
  • دیگه بریم این آخریه رو هم چک کنیم و از بخش جلد بزنیم بیرون:jump1: جلدت به تنهایی، قشنگ بود؟ این بر میگرده به سلیقه طراح و خوب،من طراحیش کردم پس یعنی عالی شده:jest-gereftan-zoori: ولی اگه بخوام جدی باشم، بهتر بود اون کلمه خالی رو با طرح شیشه‌‌ای میزدم، ولی امتحانش کردم و دیدم فونت، شکسته میشه پس منصرف شدم. ولی واقعا اگه به اون سبک طراحی میشد، چیز معرکه ای از آب در میومد0-0

💜سیر:
آخ کمرم خم شد توی تحلیل بیانت. بذار آب بخورم بریم ادامه:stick:

  • خوب، آب رو خوردم الان بشکه شدم، بپریم اینو هم چک کنیم. اول سیر رو یه اشاره ریز بزنیم که اصلاً چی بود؟ سیر محتوا، پیشروی متن هست و اینکه نویسنده چه جوری هدف اصل محتوا رو جلو برده. حالا اصلا ویژگی های یک سیر خوب چیه؟ سیر یک اثر باید دارای تعادل باشه؛ نه سریع و نه کند و همچنین در سیر، باید از نحوه بیان شیوا و گیرا استفاده بشه. باید پرداخت عالی باشه و درکنار ایده اصلی، از موارد حاشیه ای در حد کافی استفاده بشه تا کاملا اون اثر، تاثیرش رو روی مخاطب بذاره! معمولا همه ی آثار قابل تحسین و مطرح، اینطور بودن که در کنار اصل محتواشون، به حاشیه میرفتن، به چیزهایی می پرداختن که از اصل ایده جدا بود، اما بهش هم پیوند خورده بود و جذابیتش رو دو چندان میکرد! نه خیلی بی ربط، نه خیلی پرداخت اضافی. میدونی که چی میگم، نه خشک و خالی و نه خیلی شلوغ!
  • توضیحات بالا رو بیاریم توی سیر تو. سرعتش چه طور بود؟ مگه میتونم بگم بد بود اصلااا؟ نوچ، متعادل و عالی شبیه گل قالی:sisi1 حالا وارد اون بخش مهم تره میشیم، شیوایی و گیرایی بیان. نمیشه منکر شد تو سابقه ای بس طولانی از این سر کره زمین تا اونورش، در زمینه نوشتن دلنوشته داری و از اونجایی که من یه سری از اون دلنوشته های اولیت رو هم نقد کرده بودم جیگر، به این نتیجه رسیدم که واقعاً به مرور، نحوه بیانت و بازیت با کلمات و ترکیب جملاتت خیلی خیلی بهتر شدن و طوری بود که من با خوندن این دلنوشته، کیف کردم. یعنی گیرایی نوشته‌‌هات اینطور بود که من، احساساتی که قصد داشتی با جملاتت به مخاطب انتقال بدی رو، درک کنم. این یعنی شیوایی و گیرایی بیانت بی نقص بوده دیگه، بیا اینبار به عنوان جایزه یه بـوس بدم:naughty2:

💜توصیفات:
  • رسیدیم به بخش توصیفات. مطمئنم که میدونی توصیفات از بخش مهم دلنوشته هستن؛ چرا؟ چون دلنوشته برخلاف رمان و داستان، فقط بُعد احساسات رو داره و نویسنده باید روی همین توصیف احساسات خیلی خیلی زیاد کار کنه؛ چون وقی فقط همین یه جنبه رو داره اگه بزنه خراب کنه، کل جذابیت دلنوشته فنا میشه0-0 حالا توصیفات تو چطور بود دخترکم؟ مطلقاً عالی! یعنی همونطوری که توی بخش سیر اشاره کردم، بازی با کلماتت توصیفاتت رو خیلی خوب قوی میکرد و خواننده، با بیانت اخت میگرفته (عاقا خسته شدم انقد همه چی خوب بود چی چیو نقد کنم؟:llorona:)

💜آرایه های ادبی:
  • خوب دخترکم، حس میکنم دیگه فقط منتظری این پرحرفاییای من تموم شه، ولی نه! هرگز:505:الان میخوام از آرایه بگم که این هم از ارکان مهم دلنوشته ست و یه جورهایی روی همون انتقال درست احساسات، خیلی تاثیر داره. مهم ترین آرایه هایی هم که میشه ازشون اسم برد، پاردوکس، تشبیه، استعاره، کنایه و حس آمیزیه. حالا من از این دید دلنوشته ات رو چطور دیدم؟ آره، آرایه‌‌ هم در بخش های مختلف دلنوشته ات، محسوس بود؛ ولی میدونی جیگر؟ حس میکنم به اندازه ای که به بیانت اهمیت دادی، به آرایه ندادی و هنوز جاش بود بیشتر ازشون استفاده کنی که مطمئنم زیبایی دلنوشته هات رو دو برابر میکنه.

💜رعایت پارت نویسی:
  • فکر کنم قوانین پارت نویسی رو بسی بهتر از من میدونی0-0 خلاصه که پارت هات همون حدودهای 10 خط کامل توی موبایل یا 4 خط کامل توی سیستم رو حفظ کردن و من که با سیستم دارم میبینم حتی خیلیم پر و پیمون ترن، بیا بهت شوکولات بدم که اولین دلنوشته نویسی بودی که رعایتش کردی😁
  • از لحاظ مفهوم هم، باز مشکلی ندیدم و پارت هات؛ هربار به یه نحوی از بیان درد شروع میکردن و تموم میشدن و باز پارت بعدی، یه نحوه دیگه و این، هدفمند بودن بیانت توی هر پارت رو نشون میداد.

💜سخن منتقد:
  • رسیدیم به تهششششششش برو یه نفس بگیر و بگو آخیش بالاخره بیخیال ما شد.
    یه جمع بندی ریز بکنم، در کل واقعاً به نظرم توی نوشتن دلنوشته، پیشرفت چشمگیری کردی و بیانت، به نقطه‌‌ی خوبی رسیده و اثری که دلنوشته باید روی مخاطب بذاره رو میذاری. خسته نباشی خلاصه، دمت گرم که منتقدت من بودم:sisi1

قلمت مانا و ماندگار دخترکم-*

سطح: الماسی

@مدیر نقد

نویسنده: آرمیتا حسینی @(*A-M-A*)
منتقد: @ara.wr.o.o

سطح: الماسی
اختصاصی: است

@Nil֎֎far
@مدیر تایپ
 
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین