. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح دلنوشته صحنه جرم| رمیصا.پکس

تالار نقد شعر و دلنوشته‌ها
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Nil@85

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
منتقد
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- کتابدونی
مدیر
نقد
شناسه کاربر
838
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-28
آخرین بازدید
مشاهده صفحه اصلی انجمن
موضوعات
105
نوشته‌ها
1,548
راه‌حل‌ها
53
پسندها
13,487
امتیازها
650

  • #1
img_20210903_154342_706_rjie_rds9.jpg




به نام جان و جانان و جهانم!

نام دلنوشته: صحنه‌ی جرم
به قلم: رمیصا.پکس
ژانر: اجتماعی، عاشقانه

مقدمه:
سالیانیست که دل بریده از این دنیای پوشالی!
از این صحنه‌ی جرم!
سالیانی‌ست دلم پر شده از بغض!
سالیانی‌ست تنم پر شده از زخم پر از رد کبودی!
سالیانی‌ست حیات را غم گرفته.
صورت را ماسک گرفته!
انسانیت را ماتم گرفته!
سالیانی‌ست که نیست سنگ صبوری.
پس کجا باید رفت؟ پس کجا باد زیست؟ پس کجا ما باشیم؟ من از این من‌ و تو های لعـ*ـنتی خسته شدم!
پس کجایی سهراب؟ قایقت جا دارد؟ دل اهل زمین سنگ شده؛ صفت شده؛ میزنند بر در و دیوار دلم، میشکند!
پس کجایی سهراب؟ سیب سرخ اینجا نیست!

لینک اثر:


منتقد: @Three Points
تاریخ تحویل: ۲۳ آبان ۱۴۰۱
مهلت اتمام: ۳۰ آبان ۱۴۰۱
 
  • لایک
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users
راه‌حل
{به نام خدا}

به خودم می‌گویم در دیاری که پر از دیوار است، پس کجا رشد کنم؟

🌟نام اثر:

صحنه‌ی جرم!

نویدِ یک عاشقانه‌ی جنایی را می‌دهد! اما نویسنده با دیدِ عمیقی، صحنه‌ی جرم را به درد طاقت فرسای زندگی و شکنجه‌گاهی که برایش ساخته تشبیه کرده. نویسنده دنیا را مانند صحنه جرمی می‌بیند و ساکنانش را مجرمانی که رحم و محبتی نسبت به هم ندارند. هماهنگ با محتوا و پوشش دهنده‌ی آن
مثلث استعاره‌ای با مفهموم عمیق!
✨✨✨✨✨✨✨✨
🌟مقدمه:

روان و سیلس نویسی و چینش متن با ترتیبی زیبا باعث شده بود مقدمه به دل مخاطب بنشینید. درست است که محتوا در ادامه متن بسیار تکراریست، ولی تکرار تضمین‌های بسیاری که به کار برده شده و حتی الهام از شعر "سهراب قایقت جا دارد؟!" با نگارشی نو و متفاوت اثر جدید، اما با چهارچوبی تکراری را خلق کرده:
پس کجایی سهراب؟ قایقت جا دارد؟ دل اهل...

Not Ursula cor

رمانیکی نقره‌ای
محروم
شناسه کاربر
947
تاریخ ثبت‌نام
2021-09-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
235
راه‌حل‌ها
50
پسندها
1,095
امتیازها
468
محل سکونت
Bangtan _ suga heart

  • #2
{به نام خدا}

به خودم می‌گویم در دیاری که پر از دیوار است، پس کجا رشد کنم؟

🌟نام اثر:

صحنه‌ی جرم!

نویدِ یک عاشقانه‌ی جنایی را می‌دهد! اما نویسنده با دیدِ عمیقی، صحنه‌ی جرم را به درد طاقت فرسای زندگی و شکنجه‌گاهی که برایش ساخته تشبیه کرده. نویسنده دنیا را مانند صحنه جرمی می‌بیند و ساکنانش را مجرمانی که رحم و محبتی نسبت به هم ندارند. هماهنگ با محتوا و پوشش دهنده‌ی آن
مثلث استعاره‌ای با مفهموم عمیق!
✨✨✨✨✨✨✨✨
🌟مقدمه:

روان و سیلس نویسی و چینش متن با ترتیبی زیبا باعث شده بود مقدمه به دل مخاطب بنشینید. درست است که محتوا در ادامه متن بسیار تکراریست، ولی تکرار تضمین‌های بسیاری که به کار برده شده و حتی الهام از شعر "سهراب قایقت جا دارد؟!" با نگارشی نو و متفاوت اثر جدید، اما با چهارچوبی تکراری را خلق کرده:
پس کجایی سهراب؟ قایقت جا دارد؟ دل اهل زمین سنگ شده؛ صفت شده؛ میزنند بر در و دیوار دلم، میشکند!
پس کجایی سهراب؟ سیب سرخ اینجا نیست!

( در ضمن باید یادآوری کنم املای درست کلمه صفت: سفت است)
✨✨✨✨✨✨✨✨
🌟شروع:

باز هم ایده‌ای نو با محتوای کلیشه‌ای که این نوع نگارش، زیاد در گستره شعر نو دیده می‌شود.
نویسنده قدرت الهام گیری بالایی در نگارش داشته و این در تک تک خط‌های اثر مشهود است.
زندگی نیست به جز درمانِ درد
زندگی نیست به جز خورشیدِ زرد
با انسجامی که به کلمات داده شده و نیز در بخش‌هایی با وام گرفتن از شعر دیگران:
من از همهمه‌ی اهل زمین دلگیرم.( من هم از همهمه اهل زمین دلگیرم- شعر تو کجایی سهراب)
از میانش پیداست...
اینجا رحمی نیست.
عشق نیست، باور نیست
من از همهمه‌ی اهل زمین بیزارم...
از میانش پیداست عشق اینجا مفت هم نمی ارزد بخدا!
به نوشته‌ها وزن داده شده بود. در واقع باید گفت بخش بزرگی از فضا به سمت شعر، متمایل شده و نوشته‌ها، بیشتر شعر بودند تا دلنوشته! و این نه تنها در آغاز بلکه در سر تا سر اثر کاملاً قابل مشاهده بود که به نظر می‌رسد دلیل آن فضاهای شاعرانه‌ایست که نویسنده، در اشعار شاعرانی مانند سهراب سپهری با آن مواجه شده‌اند.

اشعاری در میان نوشته‌هایی که از پس تفکرات یک ذهن دردمند می‌گذرد.

نوشته‌هایی که نقش تاکید دردِ درون جمله ها را فقط داشت و بس!
✨✨✨✨✨✨✨✨

🌟توصیفات:

این توصیفات هستند که در میان دریای کلمات به آنها جان و معنا می‌بخشند!

استفاده نویسنده از توصیفاتی جدید در متن، بزرگترین نقطه قوت اثر بود، ولی این توصیفات کمی کم بودند و نویسنده با استفاده از آرایه این ضعف را پوشش داده بود:

زندگی لبخند است! یک تشکر از ته دل زندگی‌ست! یک اشک ذوق زندگی‌ست!

زندگی باید کرد، زیبایی باید ساخت! من دلم تنگ شده برای قشنگی‌های دنیا میفهمی؟

چیزی به رفتن‌ها نمانده؛ بودن‌ها چه دردی را دوا کردند؟!

به یک شادی از ته دل نیازمندیم؛ میفهمی؟!

زندگی بغض شده؛ اشک شده ، باریده!

زندگی درد شده؛ جیغ شده، پیچیده!

زندگی ظلمت است اینجا؟ چقدر تابیده! چه بد تابیده! چشم را میزند این ظلمت بی اندازه!

زندگی ما هستیم! همین ماهایی که نباید من و تو بشوند؛ میفهمی؟!
✨✨✨✨✨✨✨✨
🌟لحن و نثر:

نثری روان و لحن اگر چه به طور کلی ثابت و بدون تغییر بود و با توجه به محتوای متن، زیبایی زیادی را به آن داده بود. اما استفاده از افعالی مانند: بنگرن و بنشینن: _با حضور بعضی‌ها تنهاتر میشوی؛ هرچند که کنارت بنشینن و به چشمانت بنگرن
به ثابت بودن نثر خدشه وارد کرده و در قسمت‌هایی هر چند کوچک، نثر اثر چرخشی به سمت محاوره داشته.
✨✨✨✨✨✨✨✨
🌟آرایه‌های ادبی:

من دلم میگیرد اعضای یک پیکر، شده‌اند ابزار یک‌دیگر! باور داری؟!

اینجا صحنه‌ی جرم است؛ باور داری؟

استفاده زیاد از آرایه تشبیه با به کار گیری از عناصر طبیعی لذت وصف نشدنی‌ای را در هنگام خواندن اثر برای مخاطب ایجاد می‌‌کرد.
همچنین استفاده از استعاره‌هایی که جرم را به دیجور گاه زندگی پیوند می‌داد.
✨✨✨✨✨✨✨✨
🌟اشکالات نگارشی و دستوری:

پیروی نکردن از قواعد و قوانین نوشتن، گاهی نه تنها ایراد نیست بلکه این امر به نوعی ابزاریست برای زیبایی بیشتر متن که گاهی می‌تواند حتی چهارچوب آن را تغییر دهد.
اما اشکالات نگارشی یک متن اگر بیش از حد باشند آزار دهنده می‌شوند مانند تکرار زیاد علامت تعجب در متن که زیادی در چشم بود.

در کل صحنه جرم اثر لذت بخشی بود!

قلمتان روان!

سطح: طلایی
رده سنی: نوجوانان، جوانان

#رویا_سین
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Nil@85

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
منتقد
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- کتابدونی
مدیر
نقد
شناسه کاربر
838
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-28
آخرین بازدید
مشاهده صفحه اصلی انجمن
موضوعات
105
نوشته‌ها
1,548
راه‌حل‌ها
53
پسندها
13,487
امتیازها
650

  • #3
{به نام خدا}

به خودم می‌گویم در دیاری که پر از دیوار است، پس کجا رشد کنم؟

🌟نام اثر:

صحنه‌ی جرم!

نویدِ یک عاشقانه‌ی جنایی را می‌دهد! اما نویسنده با دیدِ عمیقی، صحنه‌ی جرم را به درد طاقت فرسای زندگی و شکنجه‌گاهی که برایش ساخته تشبیه کرده. نویسنده دنیا را مانند صحنه جرمی می‌بیند و ساکنانش را مجرمانی که رحم و محبتی نسبت به هم ندارند. هماهنگ با محتوا و پوشش دهنده‌ی آن
مثلث استعاره‌ای با مفهموم عمیق!
✨✨✨✨✨✨✨✨
🌟مقدمه:

روان و سیلس نویسی و چینش متن با ترتیبی زیبا باعث شده بود مقدمه به دل مخاطب بنشینید. درست است که محتوا در ادامه متن بسیار تکراریست، ولی تکرار تضمین‌های بسیاری که به کار برده شده و حتی الهام از شعر "سهراب قایقت جا دارد؟!" با نگارشی نو و متفاوت اثر جدید، اما با چهارچوبی تکراری را خلق کرده:
پس کجایی سهراب؟ قایقت جا دارد؟ دل اهل زمین سنگ شده؛ صفت شده؛ میزنند بر در و دیوار دلم، میشکند!
پس کجایی سهراب؟ سیب سرخ اینجا نیست!

( در ضمن باید یادآوری کنم املای درست کلمه صفت: سفت است)
✨✨✨✨✨✨✨✨
🌟شروع:

باز هم ایده‌ای نو با محتوای کلیشه‌ای که این نوع نگارش، زیاد در گستره شعر نو دیده می‌شود.
نویسنده قدرت الهام گیری بالایی در نگارش داشته و این در تک تک خط‌های اثر مشهود است.
زندگی نیست به جز درمانِ درد
زندگی نیست به جز خورشیدِ زرد
با انسجامی که به کلمات داده شده و نیز در بخش‌هایی با وام گرفتن از شعر دیگران:
من از همهمه‌ی اهل زمین دلگیرم.( من هم از همهمه اهل زمین دلگیرم- شعر تو کجایی سهراب)
از میانش پیداست...
اینجا رحمی نیست.
عشق نیست، باور نیست
من از همهمه‌ی اهل زمین بیزارم...
از میانش پیداست عشق اینجا مفت هم نمی ارزد بخدا!
به نوشته‌ها وزن داده شده بود. در واقع باید گفت بخش بزرگی از فضا به سمت شعر، متمایل شده و نوشته‌ها، بیشتر شعر بودند تا دلنوشته! و این نه تنها در آغاز بلکه در سر تا سر اثر کاملاً قابل مشاهده بود که به نظر می‌رسد دلیل آن فضاهای شاعرانه‌ایست که نویسنده، در اشعار شاعرانی مانند سهراب سپهری با آن مواجه شده‌اند.

اشعاری در میان نوشته‌هایی که از پس تفکرات یک ذهن دردمند می‌گذرد.

نوشته‌هایی که نقش تاکید دردِ درون جمله ها را فقط داشت و بس!
✨✨✨✨✨✨✨✨

🌟توصیفات:

این توصیفات هستند که در میان دریای کلمات به آنها جان و معنا می‌بخشند!

استفاده نویسنده از توصیفاتی جدید در متن، بزرگترین نقطه قوت اثر بود، ولی این توصیفات کمی کم بودند و نویسنده با استفاده از آرایه این ضعف را پوشش داده بود:

زندگی لبخند است! یک تشکر از ته دل زندگی‌ست! یک اشک ذوق زندگی‌ست!

زندگی باید کرد، زیبایی باید ساخت! من دلم تنگ شده برای قشنگی‌های دنیا میفهمی؟

چیزی به رفتن‌ها نمانده؛ بودن‌ها چه دردی را دوا کردند؟!

به یک شادی از ته دل نیازمندیم؛ میفهمی؟!

زندگی بغض شده؛ اشک شده ، باریده!

زندگی درد شده؛ جیغ شده، پیچیده!

زندگی ظلمت است اینجا؟ چقدر تابیده! چه بد تابیده! چشم را میزند این ظلمت بی اندازه!

زندگی ما هستیم! همین ماهایی که نباید من و تو بشوند؛ میفهمی؟!
✨✨✨✨✨✨✨✨
🌟لحن و نثر:

نثری روان و لحن اگر چه به طور کلی ثابت و بدون تغییر بود و با توجه به محتوای متن، زیبایی زیادی را به آن داده بود. اما استفاده از افعالی مانند: بنگرن و بنشینن: _با حضور بعضی‌ها تنهاتر میشوی؛ هرچند که کنارت بنشینن و به چشمانت بنگرن
به ثابت بودن نثر خدشه وارد کرده و در قسمت‌هایی هر چند کوچک، نثر اثر چرخشی به سمت محاوره داشته.
✨✨✨✨✨✨✨✨
🌟آرایه‌های ادبی:

من دلم میگیرد اعضای یک پیکر، شده‌اند ابزار یک‌دیگر! باور داری؟!

اینجا صحنه‌ی جرم است؛ باور داری؟

استفاده زیاد از آرایه تشبیه با به کار گیری از عناصر طبیعی لذت وصف نشدنی‌ای را در هنگام خواندن اثر برای مخاطب ایجاد می‌‌کرد.
همچنین استفاده از استعاره‌هایی که جرم را به دیجور گاه زندگی پیوند می‌داد.
✨✨✨✨✨✨✨✨
🌟اشکالات نگارشی و دستوری:

پیروی نکردن از قواعد و قوانین نوشتن، گاهی نه تنها ایراد نیست بلکه این امر به نوعی ابزاریست برای زیبایی بیشتر متن که گاهی می‌تواند حتی چهارچوب آن را تغییر دهد.
اما اشکالات نگارشی یک متن اگر بیش از حد باشند آزار دهنده می‌شوند مانند تکرار زیاد علامت تعجب در متن که زیادی در چشم بود.

در کل صحنه جرم اثر لذت بخشی بود!

قلمتان روان!

سطح: طلایی
رده سنی: نوجوانان، جوانان

#رویا_سین

نویسنده: @~Romaysa_paX~
منتقد: @Three Points

سطح: طلایی
رده سنی: نوجوانان، جوانان
اختصاصی: است
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

Nil@85

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
منتقد
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- کتابدونی
مدیر
نقد
شناسه کاربر
838
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-28
آخرین بازدید
مشاهده صفحه اصلی انجمن
موضوعات
105
نوشته‌ها
1,548
راه‌حل‌ها
53
پسندها
13,487
امتیازها
650

  • #4
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین