نقد و بررسی نقد و برسی دلنوشته فریاد ماه | آرمیتا حسینی

[Mahi83M]

دلنوشته فریاد ماه
دلنویس: آرمیتا حسینی به قلـــــــــــــــم ســــــــــــــــــــــــرخ
ژانر: فلسفی، تراژدی

مقدمه
اکنون که می‌نویسم خواب یا بیدار بودنم را نمی‌دانم
در پایان مسیر بیدار شدن یا دوباره خوابیدنم را نیز، هیچ نمی‌دانم
چه روز باشد چه شب
ماه در مغزم صدا می‌کند و چیزی می‌گوید
انگار ذرات نوری که متعلق به خودش نیستند
درونش ولوله به پا کرده‌اند و او
تمام آشتفگی شب‌های تنهایی‌اش را
در سرم جار می‌زند
گاه می‌خواهد بیدار شوم و از اوضاع خورشید به او خبر دهم
و گاه فریاد می‌زند که بخوابم و او را تنها نگذارم
در خوابم از او پرسیدم که خواب یعنی چه؟
نورش را که به صورتم پاشید
فهمیدم خواب یعنی بی نور بودن
یعنی تاریکی
یعنی نادانی
و من از آن تاریکی آنقدر وحشت دارم که هربار در خواب و بیداری، نور ماه را از او می‌ستانم
من دزد صدای نورانی ماه هستم!

سخن دلنویس: هدفم مثل اکثر وقت‌ها، انتقاد از جهالت تاریکی هست که داره هوای شهر رو آلوده می‌کنه و درخت‌ها رو قطع
به امید روزی که جهالتی نباشه:)

در دست اقدام - دلنوشته فریاد ماه| آرمیتا حسینی

دلنوشته فریاد ماه دلنویس: آرمیتا حسینی به قلـــــــــــــــم ســــــــــــــــــــــــرخ ژانر: فلسفی، تراژدی مقدمه اکنون که می‌نویسم خواب یا بیدار بودنم را نمی‌دانم در پایان مسیر بیدار شدن یا دوباره خوابیدنم را نیز، هیچ نمی‌دانم چه روز باشد چه شب ماه در مغزم صدا می‌کند و چیزی می‌گوید انگار...

romanik.ir

 

[DELA-M]

سلام به ارمیتا جان
من قبلا این دلنوشته رو تا حدودی خونده بودم
ولی بعد گمش کردم متاسفانه اسمش هم در ذهنم نبود که پیداش کنم


اسم دلنوشته بیانگر کل دلنوشته هست یعنی ارتباط مستقیمی داره
و مقدمه ای کامل و زیبا و جالب داری
با قلم خوبی دلنوشته رو نوشتی به طوری که جملات ساده و زیبا رو پیش دستی ترین کلمات ساختی
و بازی با کلماتت خوب هست نه زیاده ن کم
این نوشته رو همه اقشار جامعه میتونن درک کنن و هدفت رو از نوشتنش درک کن معنی رو کاملا رسوندی
از نظر من قلمت داخل این دلنوشته اشتباهی ک قابل بیان باشه رو نداشت
قلمت مانا