Like crazy<3
مدیر رصد
پرسنل مدیریت
مقامدار آزمایشی
مدیر
رصد کننده
کاربر منتخب
کاربر نقرهای
کاربر ثابت
- مدیر کتابدونی
- - رصد
- شناسه کاربر
- 1249
- تاریخ ثبتنام
- 2021-11-25
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 449
- نوشتهها
- 1,867
- راهحلها
- 22
- پسندها
- 20,689
- امتیازها
- 613
- محل سکونت
- او (":
طعمه بهعنوان پیشدرآمدی بر مجموعهی غارتگر (Predator)، پرسشی اساسی را طرح میکند: داستان این مجموعه واقعا دربارهی چیست؟
تهیهکنندهی اجرایی مجموعهای عامهپسند هستید و قصد ارائهی تجربهای تازه و متفاوت با انتظارات مخاطبان را دارید؟ مجموعه قدیمیتان برای توقع تماشاگر امروز زیادی کهنه شده و میخواهید خون تازهای دروناش تزریق کنید؟ خیال ندارید که همهی عوامل جذابیت آثار مرجع را کنار بگذارید، اما از کمی ریسک و عدمقطعیت هم بدتان نمیآید؟ بهتر است با دن ترکتنبرگ تماس بگیرید!
اگر همینطور پیش برود میشود انتظار داشت که فیلمساز ۴۱ سالهی آمریکایی برای خود شهرت بهخصوصی دستوپا کند. او پس از ارائهی یکی از جسورانهترین و نامتعادلترین دنبالههای هالیوودی دههی دوم هزاره با شمارهی ۱۰ جادهی کلاورفیلد (10 Cloverfield Lane)، حالا و در دومین فیلماش وزنهی سنگینتری برداشته و سراغ بازتعریف آیپی پرطرفدارتر و قدیمیتری رفته. نتیجه درست مثل تلاش اولاش، به شکل غیرمنتظرهای موفق از آب درآمده است.
طعمه بدیعترین قصهی قابلتصور را ندارد، اما بسیار هوشمند و ظریف است. از قرینگی ناماش با عنوان آشنای مجموعه، تا شکلی که ظاهر آیکونیک هیولای بدترکیب مجموعه را با تغییرات کوچکی بر مختصات سال ۱۷۱۹ میلادی منطبق میکند (اشارهای جالب به این مسئله که با گذشت زمان، گونهی غارتگر نیز موازی با انسانها تکاملی را تجربه کرده، و آنچه میبینیم از پیشینیان بیگانهی حاضر در فیلم نخست مجموعه است). این بهروزترین ارائهی سری فیلم پرطرفدار در هزارهی جدید، هرچه در دورهی زمانی و تاریخ وقوع قصه عقب رفته، در داستانگویی و لحن جلو آمده. اسما پیشدرآمد است و رسما یک بازنگری اساسی روی عناصر معرف آثار مرجع.
تعجبی ندارد که برای اولینبار در سری فیلم غارتگر، آن تم موسیقی نظامی شناختهشده به گوشمان نمیخورد. فرانچایزی که یکی از مشهورترین تصاویرش مچانداختن آرنولد شوارتزنگر و کارل ودرز و کنار هم قرارگرفتن بازوهای برجستهشان است، در فیلم تازهاش امبر میدتاندر را در نقش دختری آسیبپذیر، محور خود میبیند. پاتریک آیسن فیلمنامهنویس، هیأت زمخت و بیظرافت نظامیان مجموعه را با چابکی و هوش شکارچی جوانی به نام نارو جایگزین کرده، و ترکتنبرگ ازطریق توجه به جزئیات و بافت فیزیکی محیط در تصویرسازی صحنهها، پای تجربهی اغراقآمیز آشنای مجموعه را به زمین چسبانده.
آیسن با بهکارگیری چند خصوصیت کلیدی درامپردازی سینمایی، زمینهی علمی-خیالی داستان را بهانهای میکند برای روایت قصهای شخصی. همین است که برای نخستین بار، مسئلهی اصلی نه ازبینبردن بیگانهای که بهناگهان از آسمان روی زمین افتاده، که نیاز درونی قهرمان تازهکار اما مستعد داستان است. برخلاف مایهی دراماتیک اصلی فیلمهای دیگر مجموعه، اینجا محرک ابتدایی اقدامات شخصیت محوری، نه انجام وظیفه یا تلاش صرف برای بقا از سر ناچاری، که سماجتی فعالانه به قصد اثبات خود است. البته که نهایتا و با توسعهی مفهوم کاتامیا/شکار بزرگ تا پایان روایت، طعمه نهتنها به ماهیت مجموعهی غارتگر پشت نمیکند، که موثرتر از تمام تلاشهای سی سال اخیر، تم اصلیاش را غنیتر میسازد.
تهیهکنندهی اجرایی مجموعهای عامهپسند هستید و قصد ارائهی تجربهای تازه و متفاوت با انتظارات مخاطبان را دارید؟ مجموعه قدیمیتان برای توقع تماشاگر امروز زیادی کهنه شده و میخواهید خون تازهای دروناش تزریق کنید؟ خیال ندارید که همهی عوامل جذابیت آثار مرجع را کنار بگذارید، اما از کمی ریسک و عدمقطعیت هم بدتان نمیآید؟ بهتر است با دن ترکتنبرگ تماس بگیرید!
اگر همینطور پیش برود میشود انتظار داشت که فیلمساز ۴۱ سالهی آمریکایی برای خود شهرت بهخصوصی دستوپا کند. او پس از ارائهی یکی از جسورانهترین و نامتعادلترین دنبالههای هالیوودی دههی دوم هزاره با شمارهی ۱۰ جادهی کلاورفیلد (10 Cloverfield Lane)، حالا و در دومین فیلماش وزنهی سنگینتری برداشته و سراغ بازتعریف آیپی پرطرفدارتر و قدیمیتری رفته. نتیجه درست مثل تلاش اولاش، به شکل غیرمنتظرهای موفق از آب درآمده است.
طعمه بدیعترین قصهی قابلتصور را ندارد، اما بسیار هوشمند و ظریف است. از قرینگی ناماش با عنوان آشنای مجموعه، تا شکلی که ظاهر آیکونیک هیولای بدترکیب مجموعه را با تغییرات کوچکی بر مختصات سال ۱۷۱۹ میلادی منطبق میکند (اشارهای جالب به این مسئله که با گذشت زمان، گونهی غارتگر نیز موازی با انسانها تکاملی را تجربه کرده، و آنچه میبینیم از پیشینیان بیگانهی حاضر در فیلم نخست مجموعه است). این بهروزترین ارائهی سری فیلم پرطرفدار در هزارهی جدید، هرچه در دورهی زمانی و تاریخ وقوع قصه عقب رفته، در داستانگویی و لحن جلو آمده. اسما پیشدرآمد است و رسما یک بازنگری اساسی روی عناصر معرف آثار مرجع.
تعجبی ندارد که برای اولینبار در سری فیلم غارتگر، آن تم موسیقی نظامی شناختهشده به گوشمان نمیخورد. فرانچایزی که یکی از مشهورترین تصاویرش مچانداختن آرنولد شوارتزنگر و کارل ودرز و کنار هم قرارگرفتن بازوهای برجستهشان است، در فیلم تازهاش امبر میدتاندر را در نقش دختری آسیبپذیر، محور خود میبیند. پاتریک آیسن فیلمنامهنویس، هیأت زمخت و بیظرافت نظامیان مجموعه را با چابکی و هوش شکارچی جوانی به نام نارو جایگزین کرده، و ترکتنبرگ ازطریق توجه به جزئیات و بافت فیزیکی محیط در تصویرسازی صحنهها، پای تجربهی اغراقآمیز آشنای مجموعه را به زمین چسبانده.
آیسن با بهکارگیری چند خصوصیت کلیدی درامپردازی سینمایی، زمینهی علمی-خیالی داستان را بهانهای میکند برای روایت قصهای شخصی. همین است که برای نخستین بار، مسئلهی اصلی نه ازبینبردن بیگانهای که بهناگهان از آسمان روی زمین افتاده، که نیاز درونی قهرمان تازهکار اما مستعد داستان است. برخلاف مایهی دراماتیک اصلی فیلمهای دیگر مجموعه، اینجا محرک ابتدایی اقدامات شخصیت محوری، نه انجام وظیفه یا تلاش صرف برای بقا از سر ناچاری، که سماجتی فعالانه به قصد اثبات خود است. البته که نهایتا و با توسعهی مفهوم کاتامیا/شکار بزرگ تا پایان روایت، طعمه نهتنها به ماهیت مجموعهی غارتگر پشت نمیکند، که موثرتر از تمام تلاشهای سی سال اخیر، تم اصلیاش را غنیتر میسازد.
نام موضوع : نقد و بررسی فیلم طعمه
دسته : سینما و تئاتر