معرفی نقد و بررسی انیمه Attack On Titan

[S O-O M]

Attack On Titan یک مجموعه مانگای ژاپنی است که توسط هاجیمه ایسایاما نوشته و طراحی شده‌است. این مجموعه ابتدا در ۹ سپتامبر ۲۰۰۹ در مجله بساتسو شونن منتشر شد و تا کنون ۲۶ جلد از آن منتشر شده‌ است.

پخش فصل اول مجموعه تلویزیونی انیمه به کارگردانی تتسورو آراکی و به نویسندگی یاسوکو کوبایاشی به تعداد ۲۵ قسمت از ۶ آوریل ۲۰۱۳ در ماینیچی برودکاستینگ سیستم آغاز شد و تا ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۳ به طول انجامید. فصل دوم انیمه از آوریل ۲۰۱۷ پخش شد و عرضهٔ فصل سوم این انیمه از ژانویه ۲۰۱۸ آغاز شد, همچنین پنج قسمت OVA از آن منتشر شد که سرگذشت برخی از شخصیت‌ها رو به نمایش می گذارد.

علاوه بر مجموعه انیمه ,لایو اکشنی دو بخشی بر اساس آن، با عناوین حمله به تایتان: پایان دنیا در سال ۲۰۱۵ ساخته شده‌ است و همچنین چهار بازی ویدئویی بر اساس حمله به تایتان‌ها بدست نیتروپلاس و با همکاری پروداکشن آی. جی ساخته شده‌ است.

Attack On Titan به موفقیتی تجاری تبدیل شد چنانکه بیش از ۲۸ میلیون نسخه از مانگای آن تا پایان سال ۲۰۱۳ به فروش رسید و پخش انیمه آن باعث افزایش ناگهانی محبوبیت آن شد که البته با نقدهای بسیاری درباره داستان و فضای آن همراه بود.

 

[S O-O M]

آغاز یک فاجعه تاریخی​

داستان از نقطه‌ای بسیار جذاب شروع می شود، جایی که پس از ۸۴۵ سال زندگی انسان‌ها یک فاجعه رخ می دهد.انسان ها در این مدت درون دیوار های خیلی بلند زندگی می کنند تا از دست موجوداتی به اسم تایتان که بی دلیل به انسان ها حمله می کنند و آنها را می بلعند در امان باشند.از همان ابتدا شروع داستان با این موضوع که این موجودات به درون دیوار هجوم می‌آورند شروع می شود که بسیار نقطه‌ی جذابی برای شروع داستان است.


نکته‌ای که به غیر از شروع زیبای داستان به چشم می خورد سه شخصیت کاملا متفاوت در انیمه است که کاملا با هم همخوانی دارند و از همان ابتدا پیوند بین آنها کاملا مشخص است.در ابتدا شاید داستان این انیمه کمی سطحی و حتی بعد از مدتی تکراری به نظر بیاید ,اما در همان چند قسمت ابتدایی به شکلی کاملا متحیر کننده نشان می دهد که به چه میزان می تواند متفاوت تر از آن چیزی که احتمال آن می رفت روایت شود.

 

[S O-O M]

رویای از بین بردن تایتان‌ها​

از جذابیت و خشونت بالایی که در دل داستان نهفته شده است ,تنها یک شخصیت است که می تواند به جذابیت آن اضافه کند آن هم حضور شخصیتی مانند ارن یاگر به عنوان یک شخصیت شجاع و تشنه‌ی انتقام در داستان است که به هر طریقی سعی بر جنگ و از بین بردن تایتان‌ها را دارد.نکته جالب در مورد شخصیت ارن بلند پروازی و امید بیش از اندازه او به خود است که به شکل بسیار زیبایی در درون داستان قالب می شود. ترکیب احساسات و خشم ارن در طول داستان در بعضی مواقع بسیار زیبا و در بعضی مواقع هم کمی کلیشه‌ای می شود ,اما نکته‌ی جالب دیگر درمورد شخصیت ارن تناقضی است که او در مواقع احساسی با اعتقاد اصلی خود پیدا می کند مانند زمان هایی که متوجه حقیقتی درمورد دوستانش می شود و کمی ذهن او از هدف اصلیش دور می شود.

 

[S O-O M]

بهترین دوست‌های قهرمان​

میکاسا آکرمن شخصیتی تقریبا خشک و کم صحبت است که تنها هدفش در زندگی محافظت از ارن و زندگی در کنار او است.شخصیت میکاسا هم دارای نکته مثبت هم منفی است، میکاسا شخصیتی با احساسات پنهان،کم حرف و کمی خشن است اما تنها فردی که در زندگی او اهمیت دارد ارن است, زیرا او به زندگیش معنی دوباره داده است و به نوعی حکم بادیگارد را برای او ایفا می کند، اما این موضوع که میکاسا به خانواده آکرمن‌ها ربط دارد و از هوش زیادی در مبارزات بهره‌مند است به جذابیت این شخصیت کاملا اضافه کرده است.میکاسا با توجه به اتفاقاتی که برای او در گذشته رخ داده او را به این شخصیت تبدیل کرده است, اما قسمت‌هایی که صحبت‌های احساسی بین او و ارن زده می شود به قدری زیبا کار شده است که زیبایی شخصیت میکاسا را برملا می کند.


وجود یک شخصیت با هوش بالا در ابتدا کاربرد چندانی را در داستان انیمه نداشت, اما هرچه داستان گسترده تر می شود, موضوع متفاوت می شود.آرمین آرلت شخصیتی است که در ابتدای انیمه به دلیل ضعف زیاد چندان شخصیت محبوبی نیست ,اما با گذشت زمان ایده‌ها و نظرات آرمین به قدری به جذابیت داستان اضافه می کند که تمامی مشکلات آرمین از جمله ضعف در جنگ و یا کنترل خود در مواقع حساس را می توان به عنوان بخشی از خوبی‌های این شخصیت در نظر گرفت.نکته‌ جالب درمورد شخصیت آرمین این است که او چگونه در طول داستان با خود دست و پنجه نرم می کند تا بتواند خودش را در مبارزات, قوی تر نشان دهد که نشان دادن این پیشرفت در طول داستان به خوبی اتفاق افتاده است.

 

[S O-O M]

لیوای و اروین نوابغ مبارزه و استراتژی

لیوای آکرمن از آن دسته از شخصیت‌هایی است که ناخواسته به یکی از شخصیت‌های بسیار مهم داستان تبدیل می شود،فردی منظم و مرتب که از کثیفی متنفر است و حتی به گروه خود ساعت‌ها برای تمیزی محل اقامت وقت می دهد.

چهره‌ی همیشه آرام لیوای حتی در حساس ترین شرایط به سختی دچار تغییر می شود اما نکته زیبای نهفته شده درون این شخصیت سرد و مقرراتی, اهمیت فراوانی است که او به افراد و دوستان خود می دهد که شاید در ظاهر او مشخص نباشد.داستان در یک حرکت بسیار موفق به گذشته‌ی لیوای و چگونگی زندگی او در کودکی می پردازد که باعث می شود او را راحت تر بتوان درک کرد.

در بخش قبل به هوش مبارزه‌ای میکاسا اشاره شد اما آن را فراموش کنید زیرا لیوای به قدری در این موضوع عجیب است که شاید تعداد مبارزات او در طول داستان به سه بار برسد ولی در همین سه بار هم چنان صحنه‌های زیبایی را خلق کرده است که آن را می توان بار‌ها تماشا کرد و لذت برد.در قسمتی از داستان لیوای با گفتن یک جمله‌ی بسیار جذاب شخصیت اصلی(ارن) را در مضیقه قرار می دهد و با فرمان ندادن به او و اجازه تصمیم گیری دادن به خود ارن به نوعی روند داستانی را جذاب تر می کند.

اروین اسمیت شخصیتی تشنه‌ی دانش و به دنبال دانستن حقیقت اصلی است, نقشه‌ها و دستورات اروین بعضی مواقع به قدری پیچیده است که داستان آن را توضیح می دهد و البته از شباهت بین سبک تفکر دو نابغه‌ی داستان یعنی آرمین و اروین نباید گذشت.در ابتدا نمیتوان چندان با شخصیت اروین ارتباط برقرار کرد و به نظر شخصیت با اهمیتی تلقی نمی شود اما زمان راه حل این مشکل است و هرچه که در داستان پیشروی می کنیم شخصیت اروین به یکی از جذاب ترین شخصیت‌های این انیمه تبدیل می شود.

اما اروین کمی هم خودخواه است و در بیشتر مواقع بیشتر به خودش نسبت بهدیگران اهمیت می دهد و حتی خود او هم این موضوع را قبول دارد اما نکته‌ای که کمی آزار دهنده به نظر می‌آید گذشته شخصیت اروین است که هم طراحی این شخصیت در کودکی کمی عجیب است و هم داستان گذشته او از شخصیتی به باهوشی اروین بعید است و به نظر می‌آید که گذشته شخصیت اروین می توانست بهتر از این‌ها کار شود.

 

[S O-O M]

خوبی و بدی دوست و دشمن​

شخصیت‌های درون داستان به شکل فوق العاده‌ای خوب کار شده‌اند و هیچ شباهتی بین شخصیت‌ها وجود ندارد اما در ایتدای انیمه این شخصیت‌ها زیاد هستند و با پیشروی سریع داستان دنبال کردن آن ها کمی دشوار است و احتمال دارد که حتی برخی از آن ها را فراموش کنید.شخصیت‌ها در این انیمه از اهمیت ویژه‌ای برخورد دار هستند با اینکه محور اصلی داستان به سمت شخصیت ارن است اما دیگر شخصیت‌ها هم اهمیت فراوانی دارند.جان کریستین از شخصیت های مهم داستان است که بسیار مغرور و البته کمی هم شوخ طبع است و بحث‌ها و دعوا‌های بین او و ارن در داستان زیبا کار شده‌اند،ساشا براوس در ابتدا بیشتر حکم یک شخصیت با محوریت کمدی را در داستان دارد اما رفته رفته او هم آستین‌های خود را بالا می زند و به قسمت تیره داستان می پیوندد.


همانطور که در بالا ذکر شد این انیمه از شخصیت‌های زیادی برخوردار است به نوعی که برخی از آن‌ها مانند کریستا و یمیر در طول داستان شاید یک یا دوبار رویت شوند اما به یکبار به یکی از مهم ترین شخصیت‌های داستان تبدیل می شوند وتنها اطلاعات کمی از آن‌ها باقی می ماند، کریستا به دلایلی که در کودکی داشته است تنها هدف او کمک به مردم است و یمیر هم شخصیتی است که به زندگی اهمیت خاصی نمی دهد. با اینکه این دو شخصیت کمی دیر به داستان اضافه می شوند اما پارادوکس میان این دو شخصیت در طول داستان بسیار زیبا است.


هانجی از آن دسته از شخصیت‌ها است که حضورش در انیمه حتی به طور ناخواسته باعث جذابیت داستان می شود. شخصیت عجیب او که بعضی اوقات دست به خشونت می زند و بعضی مواقع هم با دیدن یک تایتان به قدری دیوانه وار خوشحال می شود و بیشتر تشنه‌ی دانستن حقیقت در مورد تایتان‌ها است.کنی از آن شخصیت‌هایی است که تاثیر کمی در پیشروی داستان دارد, حتی اگر خود داستان اهمیت فراوانی به او ندهد شخصیتی بسیار مغرور و پرحرف است که در طول مبارزات هم باعث دردسر می شود.


این انیمه شخصیت های مغرور کمی ندارد و آنی لئون هارت هم یکی دیگر از آن‌ها است، آنی بسیار شخصیت کم حرفی است و تنها نکته‌ای که داستان درمورد شخصیت او به آن اشاره می کند رابطه‌ی نزدیک او با پدرش و دیگر مبارزات او که بسیار در آن حرفه‌ای است.راینر و برتولت دو دوست و همشهری که تنها صحبت آن‌ها درمورد هدفشان برای رسیدن به شهری است که از آن آمدنده اند,اما داستان برنامه‌های بزرگی برای این دو شخصیت ترتیب داده است که یکی از بزرگترین نقاط قوت داستان به شمار می رود.

 

[S O-O M]

داستانی ساده با پیچیدگی بالا​

تنها نکته‌ای که در داستان این انیمه دیده می شود این است که از ساده ترین موضوعات, بزرگترین پیچیدگی را بوجود می‌آورد به قدری که اگر قسمت های ابتدایی فصل اول و فصل دوم را مشاهده کنید شاید باور نکنید که این همان انیمه است.پیچیدگی داستان تماما به موقع و با دلیل درست انجام شده است و کوچکترین نقصی در آن دیده نمی شود حتی داستان شخصیت اصلی فصل سوم را در قسمت‌های ابتدایی مخصوصا از ارن به لیوای تغییر می دهد و چنان صحنه های زیبایی را بوجود می‌آورد که نمیتوان باور کرد.


داستان در بعضی مواقع هم کمی بی رحم و بی تفاوت عمل کرده است به عنوان مثال شخصیت کنی آکرمن پتانسیل بسیار بالایی در این انیمه دارد اما داستان خیلی کم از آن استفاده می کند حتی برخی از شخصیت‌ها مانند تراوت کارون که به یکباره به شخصیت بسیار مهم داستان تبدیل می شود اما بدون اشاره‌ای دیگر به او از داستان حذف می شود.در کنار این‌ها شخصیت های مرموزی که داستان معرفی می کند, توضیح خاصی درمورد آن ها نمی دهد که این مساله بسیار جذاب است.


این که داستان چگونه از همه چیز مانند دوست افراد داخل دیوار و حتی خود دیوار برای دادن یک پیچش به داستان استفاده می کند کاملا قابل تحسین است و اینکه چگونه از موضوعات به این کوچکی به بهترین شکل استفاده می کند.حضور کم رنگ برخی شخصیت ها مانند گریشا یاگر پدر ارن که با گذشت داستان میتوان حتی او را به عنوان شخصیت اصلی معرفی کرد و همچنین استفاده از خانواده سلطنتی در داستان به قدری ماهرانه انجام شده است که ذهن مخاطب را ساعت ها به خود مشغول می کند.

 

[S O-O M]

پایانی برای شروعی دوباره

این انیمه به زیبایی کاری انجام می دهد که ناخواسته آن را دنبال کنید با موسیقی جذاب و مبارزاتی که شاید مانند آن را در هیچ انیمه‌ای مشاهده نکرده باشید، طراحی بسیار زیبای آن که البته در بعضی مواقع بسیار انگشت شمار است و به سختی می شود متوجه آن شد که طراحی ضعیفی انجام شده است, اما تقریبا در تمامی مواقع طراحی شخصیت‌ها و محیط انیمه بسیار زیبا کار شده است.

داستان این انیمه بسیار روان و جذاب روایت می شود که البته در فصل دوم موتور داستانی این انیمه کمی دیر شروع به کار کردن می کند, اما به قدری در فصل جدید سنگ تمام می گذارد که اصلا آن موضوع را فراموش می کنید.انتشار ویدیویی عجیب در آخرین قسمت انیمه به قدری جالب است که ذهن مخاطب را تا انتشار قسمت بعدی به چالش می کشد.داستان،طراحی،موسیقی و شخصیت‌ها همه با هم انیمه‌ای را تشکیل داده‌اند که یکی از بهترین‌ها در جهان است.

منبع: infoanime.ir