بهویژه در فیلمهایی که تِمِ معناشناسی در آن پر
رنگ است و با انتخاب سوژه خود داعیه عمیق بودن و نشان دادن لایههایی ژرفتر از اجتماع را دارند اما سینما را نباید فقط به سوژه انتخابی تقلیل داد. دستگاه معناشناسی فیلم، ارگانی بهم پیوسته است که معنا از درون اجزای کاملا هدفمند آن شکل میگیرد.
اما آیا مجیدی در
خورشید موفق میشود روایت خود از کودکان کار را به سعادت و معنایی که مدعی آن است گره بزند؟ در ادامه به این سؤال پاسخ خواهیم داد.
مجیدی باتوجهبه آثار مهم قبلی خود مانند
بچههای آسمان، رنگ خدا، باران، آواز گنجشکها سعی در نشان دادن معنا بهعنوان مضمون اصلی در فیلمهای خود داشته است. فیلمهایی که باتوجهبه نگرش و سویه اعتقادی و مذهبی کارگردان در داخل کشور با عنایت و اهتمام ویژهای روبهرو شد. البته ناگفته نماند که این توجهها با موفقیتهای بینالمللی فیلم
بچههای آسمان، مجیدی را در سینمای خارج از ایران نیز مطرح کرد