. . .

معرفی معرفی کتاب همسر خاموش | ای. اس. ای. هریسون

تالار متفرقه ادبیات

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,076
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #1
معرفی کتاب همسر خاموش
همسر خاموش رمانی از ای. اس. ای هریسون است که فروپاشی تدریجی یک زندگی عاشقانه را روایت می‌کند. داستانی با لحن و زبانی گیرا که مدت کوتاهی بعد از انتشاراش در سال ۲۰۱۳ پرفروش نیویورک‌تایمز شد؛ آن هم در حالی که هریسون مدتی قبل از انتشار کتاب، از دنیا رفته بود.

درباره کتاب همسر خاموش
جودی و تاد زن و شوهری هستند که دهه چهل زندگی خود را تا میانه پیش رفته‌اند. آنها بیست سال است که باهم در آرامش و با عشق و علاقه زندگی کرده‌اند. جودی ذاتا زنی آرام و یک روان‌شناس است. او کاری پاره‌وقت دارد و باقی روز را در خانه سپری می‌کند. تاد نیز در طول سال‌ها کنار جودی بودن، اعتما به نفس و شرایط مالی خوبی به دست آورده است. تاد و جودی ازدواج رسمی نکرده‌اند و فرزندی هم ندارند؛ اما حالا تاد با دختر جوانی به اسم ناتاشا آشنا شده که او و فکرش را تغییر داده است. حالا مدتی است که تاد دوست دارد فرزند و زندگی خانوادگی داشته باشد. با مطلع شدن جودی از این ماجرا همه چیز در زندگی این دو نفر به هم می‌ریزد.

هریسون در این داستان یک نظریه روان‌شناختی را به یک تریلر تبدیل کرده است. او که یک روان‌درمانگر هم هست داستانی نوشته که زندگی را از دید هر دو شخصیت تشریح می‌کند.

پابلیشرز ویکلی کتاب همسر خاموش را تصویری ظریف و هوشمندانه از ازدواجی در حال فروپاشی دانسته است.

اس. جی . واتسون نویسنده‎ رمان پرفروش «پیش از آنکه بخوابم» نیز درباره این رمان می‌گوید: «نفس در سینه‌ام حبس بود، بی‌صبرانه جلو می‌رفتم تا ببینم داستان به کجا می‌انجامد.»

نیکول کیدمن بازیگر سرشناس استرالیایی درفیلم همسر خاموش به کارگردانی آدریان لین، نقش جود را بازی کرده است.
 

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,076
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #2
بخشی از کتاب همسر خاموش

بفرمایید، جودی برت هستم.

طوری گوشی را در دست دارد که گویی لاشهٔ یک جانور مرده است.

صدایی محکم و آمرانه به او جواب می‌دهد، چنان قاطع و مصمم است که انگار از بلندگوی داخل سالن می‌غرد. می‌گوید از اداره پلیس زنگ می‌زند و متأسفانه باید خبر بدی را به اطلاع او برساند، می‌خواهد بداند که جودی نشسته است یا ایستاده.

در واقع، جودی خشک و شق ایستاده و ستون فقراتش را راست نگه داشته است. پاهایش جفت هم قرار دارند، پهلوی راستش مقابل میز پذیرش قرار دارد، چشمانش به در شیشه‌ای ورودی هتل که از نور صبحگاهی می‌درخشد، خیره هستند، ولی چیزی نمی‌بیند. چه فرقی می‌کند ایستاده باشد یا نشسته! توجه و تظاهر صدای آن طرف خط به اینکه نگران اوست، حوصله‌اش را سر می‌برد. اگر همان‌طور که ادعا می‌شود به سلامتی جودی بها می‌دادند، نباید شب گذشته بارها به او زنگ می‌زدند و از خواب بیدارش می‌کردند.

جودی حرفش را قطع می‌کند و می‌کوشد به کلی‌گویی‌های او پایان دهد.

ـ من داشتم صبحانه می‌خوردم. چه می‌خواهید بگویید؟

باز هم مرد طفره می‌رود.

ـ این‌طور که فهمیده‌ام شما برای همایش به آنجا رفته‌اید.

صدایش گرفته و متین است. جودی می‌تواند چرخش زبانش را که کلمات را ادا می‌کنند پیش خود مجسم کند، کلمه‌هایی که مثل یک حلزون چاق به گوشش می‌خزند. جودی می‌گوید:

ـ بله، اما مشکلی هست؟

ـ خانم برت، شرایط بسیار اضطراری است و باید هر چه زودتر به خانه برگردید!

حالا نام تاد را به زبان می‌آورد، نرم و عمیق، همان‌طور که از میان لب‌های مرطوبش بیرون می‌زند. تجسم آن، درست مثل وقتی که شیر روی اجاق سر می‌رود، ناراحت‌کننده است. تجسمی که نتیجه‌ای جز انزجار ندارد. بعد وقتی پلک می‌زند می‌بیند سرش به بالشتکی تکیه دارد، تعدادی صورت بالای سرش خم شده‌اند. لب‌هایی می‌بیند که با نگرانی نجوا و نُچ‌نُچ می‌کنند، احساس غربت سراسر وجودش را فرا می‌گیرد. بعد وقتی زیر بغلش را می‌گیرند و بلندش می‌کنند، فوری به خود می‌آید. حالا یک بار دیگر با واقعیت تلخی روبرو شده است؛ واقعیت شماره یک: تاد مُرده. با اینکه معنایش را می‌داند باز هم می‌کوشد به مفهومش پی ببرد. واقعیت شماره دو: پس جرم او محرز شده که پلیس شیکاگو او را به دام انداخته است
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین