به نام خدايی که زندگی می دهد!
نقد رمان ژويين خاص
منتقد@هديه زندگی
نويسنده: سرکار خانوم آرميتا حسينی
بيان احساس از کل رمان(نقدکلی)✨
طبق خواندن رمان پس چند بار و تمرکز بر ان، احساس کلی رمان (از نظرمن) به
اين گونه بوده است ، همانطور که مشخص است ژانر رمان فانتزی بوده است و در
طی رمان به اين موضوع پی خواهيم برد. احساس رمان از ديدگاه من خوشانيد بوده
است و همچنين بايد بگويم ژانر فانتزی ،ژانری دشوار است؛ نويسنده تا حدودی به
خوبی از پس اين ژانر بر امده است و با وجودی که نه ،زبان حيوانات را بلد بوده
اما می شود گفت به خوبی از پسش بر آمده است و به دليل اين که خودم داستان هايی
با ژانر فانتزی می نويسم و رمان را خيلی زياد دوست داشتم و بدون خستگی آن را
مطالعه ميکردم به طوری که زمان از دستم در می رفت؛و اين برمی گرد به ايده
جالب و خاص نوسنده! ژانر بعدی آن هم طنز بوده که وقعا به جرئت می توانم بگويم
با خواندن خلاصه نوشته شده از سوی نويسنده مرا بارها حتی پس ازچندين بار
خواندن ان به خنده باز می داشت چراکه مسئله عشق عاشقی ان هم درحوانات و به
خصوص گربه جالب است و نويسنده از ايده ی خوبی با وجود اين همه موضوع
های تکراری و... بر امده و شخص مرا با خواندن تکه ايی از رمان به خنده باز می
داشت در حدی که چند بار ان تکه را بخونم اما خب اين بار شمرده تر و با حواس
بيشتر؛
معرفی نويسنده و سبک او در نويسندگی؛✨
خانوم حسينی ،نويسنده هشت رمان و سبک او در نويسندگی می شود گفت بيشتر
طنز،اجتماعی يست. و در ژانر های متفاوتی درحال نوشتن است.
نقدنام رمان✨
نام رمان (ژويين گربه خاص)نامی زيبا و درعين حال به طرز کمی عجيب! خواننده با
شنديدن اين رمان ممکن است ترغيب به خواندن شود اما عده ايی زيادی از خواندن رمان
های فانتزی خوششان نمی ايد (پيشنهاد و نظر من اين است که نام رمان اگر ،اگر عوض
شود بهتر است و ممکن است با گمنام بودن نام خواننده بيشتر ترغيب به خوان شود )و
همانطور که از نام رمان مشخص است خواننده متوجه می شود با داستان و ايده ايی جالبپيش رو هست و همچنين ممکن است در وهله اول با خواندن اسم رمان چيزهای دستگريش
شود. اما درعين حال جذابيت دارد
نقدجلد✨
جلد رمان باتوجه به ژانر و نام داستان کاملا هم خوانی دارد و جلد مناب سبک و ژانر
رمان بو و از عکس مناسبی برخوارد بود و درکل جلد مناسب بود.
نحوه شروع✨
خب از نحوه شروع هم بايد بگويم که می توانست شروع کننده ايی جذاب و بهتری
داشته باشد چراکه در همان پارت اول به چی های اندکی خواننده پی می برد و ا(ز
نظر من ) می توانست شروع جذاب و درعين حال گمنام تری داشته باشد اما خب،
در کل شروع زيبايی داشت و دلنشين بود.
شخصيت پردازی✨
در اين بخش نويسنده به طوری می شود گفت قوی عمل کرده بود چراکه برخلاف داستان
و رمان های تکراری پسر داستان(ارشان) نه انقدر مغرور و خودشيفته بود و نه آنقدر (به
اصطلاح) پسری بی دست پا؛ در حد متعادل هر دو را داشت و نکته مثبت اين رمان در
بخش شخصيت پردازی اين بوده که افراد داستان چهر های خاص و...نداشتند و خوی
گرفتن با داستان مثلا برای من خواننده بيشتر بود.
فضاسازی داستان✨
فضاسازی در داستان در کل به خوبی بيان شده بود و باعث می شد که خواننده احساس
سردگرمی نکند و در ذهنش تصوری را مجسم کند و اين نتکه ی مثبتی است و بايد به
نويسنده احسنت گفت؛ همان طور که گفتم فضاسازی درکل خوب بيان شده بود اما قطعا
هنوز جای پيشرفت دارد!
ديالوگ✨
همان طور که می دانيم ديالوگ کلماتی است که شخصيت ها بر زبانشان جاری می کند
واگر ديالوگ يک نوسنده قوی باشد می شود اآن رمان را قوی و پويا تلقی کرد که خب
ديالوگ در داستان به اندازه کافی بود موجود بود و باعث می شد که خواننده با وجود
ديالوگ های متناسب و مناسب بيشتر ترغيب به خواندن شود.
نقد از نظر نگارش ✨
خب نقد از نظر نگارش از نظر من نويسنده می توانست قوی تر عمل کند تاکيد می کنم
قوی تر نمی گويم ضعف عمل کرده است اما خب می شد و بسيار جای داشت که قوی
تر عمل کند به عنوان مثال مثلا دريکی از پارت های رمان ،مثلا پارت ششم جملات
آورده شده به اين صورت بود که
خاله سی سالش بود
و
از ازدواج متنفر بود
اما گويا بالاخره يکی قلب اش را دزيده بود
که او ازدواج کرده بود
دامن بلند ....بود
خب همان طور که پيداست در چند خط از پارت ششم اين فعل ,بود ,بيش از حد استفاده
و به کار رفته است و می توانست به اين صورت نوشته شود
,خاله سی و ساله و از ازدواج متنفر اما خب گويا بلالاخره يکی قلبش را دزيده بود.,
همان طور که گفتم به طور مثال جمله ايی مثل اين جمله، که هم باعث می شود خواننده
خسته نشودو در ذوق نزد. اما همچنين بايد بگويم غلط های املايی کم پيدا بود و از نظر
نگارشی همه چيز به گونه ايی رعايت شده بود و درست بود.
کلام اخر✨
تکرار می کنم که ژانر فانتزی ژانری سخت است !يک رمان خوب ،عالی اولين نکته ان
اين است که ايده ايی خوبی داشته باشد ،ايده ای خاص و دور از موضوع های مشابه
امروزی ! و واقعا جای تبريک و افرين به نويسده عزيز دارد که با ايده ايی خاص اين
موضوع را با عده ايی تقسيم کرده است... شايد روزی اگر به گوشمان بخورد که گربه ايی
عاشق و عجيب ر از ان همان فرد عاشق گربه شده است واکنشمان نهايت نيشخندی يا
پوزخندی است اما اين داستان به طرز عجيبی است زيباست و غيرقابل پيشبينی، و فقط اگر
نويسنده نکات کليدی را (که از نظرخودش لازم می دادند)انجام دهد موفق خواهد بود و من
همه جوره برای کمک به نويسنده هستم و قطعا مسيری طولانی درپيش رويش قرار دارد.
با آرزی بهترين ها برای شما نويسنده عزيز(سرکارخانوم حسينی)
@Lady Dracula
@Ares