نقد و بررسی معرفی و نقد رمان ژرفای جنون|...A.m کاربر انجمن رمانیک

[elh_am]

نام رمان: ژرفای جنون
نویسنده: A.m...) Amir)
ژانر:تراژدی، معمایی
ناظر: @ansel

خلاصهٔ رمان:
در گوشه‌ای از این دنیای پرهیاهو؛ مردی خسته از نابسامانی روزگار و قلبی که به ناچار برای زنده ماندن می‌تپید، زندگی می کند...
ناآرامی زندگی‌اش زمانی آغاز شد که آن اتفاق شوم رخ داد. اتفاقی که ویرانگر آرزوهایش شد...
همه چیز به یک‌باره تغیر کرد. حتی خودش!
زخم خورده‌ی مجسمه هایی به نام انسان...
خسته از آدمک‌های پوشالی..
خسته از حرف‌های جا مانده در سینه...
زندگی‌اش یک معمای پیچ در پیچ شده بود؛ معمای مجهولی که تنها به دست یک نفر حل می‌شد، و آن یک نفر..
غافل از همه چیز به دیواری پوشالی مشت میزد بدون آنکه تصویر پرتگاه هولناک پشت سرش را ببیند پرتگاهی که هر از چند گاهی به او نزدیک تر میشد تا او را در آغـوش گیرد...!


مقدمه رمان: گاهی در زندگی گیج می شوی. برای رسیدن به حقیقت دنیایت را می سوزانی؛ غافل از اینکه حقیقت همان آتش حریصی است که کمر به سوزاندن خودت و دنیایت بسته! یا که دیوار غروری را تخریب می کنی غافل از اینکه حقیقت با گشودن یک در هم هویدا میشود.
و همه چیز را می دهی تا شاید با رسیدن به حقیقت آرام شوی اما حقیقت چیزی جز یک آتش نیست که روی خاکستر هایت جولان می دهد...!

📝لینک صفحهٔ رمان📝

 

[A.m...]

«به نام اولین معلم هستی»
*نقد رمان ژرفای جنون*

سلام، خسته نباشی ادیتور شماره دو 0-0 بریم برای نقد جزئی

😂سلام.ممنون.سلامت باشی

**اول، جنبه های ویراستاری
1. کلماتی که واحد هستند اما از دو بخش تشکیل شدن، با نیم فاصله به هم میچسبن
گوش خراش✖ گوش‌‌خراش✔

کلمات دیگه ای هم جز این واژه این مورد رو داشتند؟

2.شکسته نویسی در لحن محاوره عملا اشتباهه!
چیو✖ چی رو✔

- دِ چی رو می‌خوای توضیح بدی؟
فقط همین مورد بود؟یا جای دیگه ای هم اینطوری نوشتم؟

3.قبل از علائم نگارشی فاصله نمیخواد، ولی بعدشون میخواد
قلبش فشرده شد.چه کشیده بود این مرد!✖
قلبش فشرده شد. چه کشیده بود این مرد!✔

🤦🏻‍♂️ندیدمش

4."." پایان جملات امری و خبری کاربرد داره، "،" برای مکث پس:
قلبم نه. دستم!✖
قلبم نه، دستم!✔

✔️اصلاح شد

____________________________

**دوم، نقد عناصر
1.اسم رمان: اسم رمان باید حداکثر چهار بخش باشه، کلیشه نباشه و با اجزای رمان من جمله محتوا و زانر همخوانی داشته باشه. عنوان رمانت از جهت اندازه میانه بود، معادل عمق دیوانگی و شیدایی رو میداد. با این معادل، از کلیشه ای شدن جلوگیری کردی اما از جهت سازگاریش، درسته با تراژدی میخونه اما معمایی خیلی محدود و عملا در نگاه اول به اسم، عاشقانه حس میشه درحالی که در ژانرها نیست و محتوا چنین ژانر نداره.

خب..بخش معمایی رمانم درحد یه رمان جنایی پلیسی نیست و مکمل همون تراژدیه..و عاشقانش هم...هرچند عاشقانه نیست ولی تمام داستان حول یه اتفاق میچرخه که مربوط به یه عشق نافرجامه..درواقعا روایتگر یه عاشقانه تراژدی..که من اون قسمت عاشقانه رو سعی کردم حذف کنم..😂این همه توضیح دادم اونقدر گنگه که بعید میدونم متوجه بشی.حالا یکم پیش بریم متوجه میشی

2.خلاصه: خلاصه کلیت کاملی از روایت رو به شکل گنگ و مبهم گفت، با عنوان هماهنگه اما از واژه ی "پوشالی" دو بار پشت سر هم تکرار شده که جلوه ی خلاصه رو زشت میکنه به نظرم -____-

ایدت؟حذف کنم؟کدومو؟کلمه ی دیگه ای جایگزین کنم؟چه کلمه ای؟کجا؟

3.مقدمه: بی ایراد و سازگار با محتوا و ژانر تراژدی؛ نقدی وارد نمیبینم =/

😁

4.شروع رمان: شروع باید جالب توجه باشه و دور از کلیشه؛ مثل قلاب مخاطب رو اسیر کنه. خوب، شروع تو معمای محسوسی داشت پس خواننده رو جذب مکینه اما اینکه از کینه و خ**ی**ا**ن**ت و دود و دم شروع کردی، عملا کلیشه رو وارد ابتدای رمانت کردی که از جنبه ی جالب بودنش، کم میکنه.

منطقیه..ممکنه حذف بشه یه سری از دیالوگ ها

5. سیر: تعادل سیرت مشهود بود و تندی یا کندی ندیدم؛ منتها توصیفات مکان و ظواهر اشخاص خیلی کمه، درحالی که حالات و احساسات رو خیلی خوب توصیف کردی.

ظواهر اشخاص:میخوام دور از کلیشه باشه و به مرور توصیفشون کنم..نه اینکه یهو بگم چشاش این رنگیه موهاش اون رنگیه سنش فلانقده😂😂😂

6.زاویه دید: زاویه دیدت سوم شخصه؛ این زاویه دید به خوبی روی بیان احساسات و رویدادها اشراف داره، خیلی خوب پرش داشتی و از این شخص به اون شخص میگفتی فقط چون مدام از ضمیر "او" در جایگزین عنوان استفاده میکردی، مخاطبت گیج میشد. از اونجایی که همه ی شخصیت هات "او" هستن در این دید، بهتره از اسامی استفاده کنی. مثلا اواسط پارت دو که امیر بیرون رفت، اینطور گفتی:
"در آخرین لحظه زمزمه کرد:
- ببخش!
با صدای به هم خوردن در، نگاهش را از قطرات خون گرفت"
خوب، اولی امیر رو میگفته و دومی ماهان رو ولی برای هر دو از ضمیر محذوف "او" استفاده شده. میتونستی بگی:
"در آخرین لحظه زمزمه کرد:
- ببخش!
ماهان با صدای به هم خوردن در، نگاهش را از قطرات خون گرفت"

اصلاح شد✔️

خوب، خسته نباشی برادر. ایراد محسوس دیگه ای نمیبینم. قلمت مانا و ماندگار*-*🌸

@Amir

ممنون.سلامت باشی.تشکر خیلی خیلی فراوان بابت نقد🌺

 

[A.m...]

برای پارت اول که گفتی خیانت کلیشش کرده

- دِ چی رو می‌خوای توضیح بدی؟ اینکه چی شد بهم نارو زدی؟ اینکه چرا به خاک سیاه نشوندیم؟ دِ حرف بزن لعنتی.چیو می‌خوای توضیح بدی؟

فقط این دیالوگه که نشون دهنده ی خیانته دیگه..که باید تغییرکنه..
- دِ چی رو می‌خوای توضیح بدی؟ هان؟
اینطوری خوبه؟
@sirius

 

[ARA.O.O]

کلمات دیگه ای هم جز این واژه این مورد رو داشتند؟

فکر نمیکنم، هرچند دقیق ندیدم

- دِ چی رو می‌خوای توضیح بدی؟
فقط همین مورد بود؟یا جای دیگه ای هم اینطوری نوشتم؟

نه همین بوده فقط

خب..بخش معمایی رمانم درحد یه رمان جنایی پلیسی نیست و مکمل همون تراژدیه..و عاشقانش هم...هرچند عاشقانه نیست ولی تمام داستان حول یه اتفاق میچرخه که مربوط به یه عشق نافرجامه..درواقعا روایتگر یه عاشقانه تراژدی..که من اون قسمت عاشقانه رو سعی کردم حذف کنم..😂این همه توضیح دادم اونقدر گنگه که بعید میدونم متوجه بشی.حالا یکم پیش بریم متوجه میشی

نه متوجه میشم منظورت رو، در قالب تراژدی یک عشق نامحسوس رو عنوان کردی، درسته؟ همچنین معمایی... پس در این صورت کاربرد ژانرهات صحیح هستن

ایدت؟حذف کنم؟کدومو؟کلمه ی دیگه ای جایگزین کنم؟چه کلمه ای؟کجا؟

به نظرم اولی رو حذف کن؛ درمورد آدم ها چون برای آدم جایگزین های بیشتری هست مثل "آدمک های ساختگی و..."

ظواهر اشخاص:میخوام دور از کلیشه باشه و به مرور توصیفشون کنم..نه اینکه یهو بگم چشاش این رنگیه موهاش اون رنگیه سنش فلانقده😂😂😂

میدونم، در جایگاه یک منتقد صحیح نمیدونم بیای بگی چشمش این رنگیه فکش کجه دماغش پهنه =/ 😂 ولی بین تشریحاتت از احساسات، خیلی خوبه بگی "دستی از سر حرص میان موهای خرمایی موج دارش کشید" یا "چشمان تیره اش ریز شدگی پذیرفتند" و... مخاطب نیاز داره از شروع، با شخصیاتت از لحاظ روانی و ظاهری آشنا بشه، متوجهی؟

ممنون.سلامت باشی.تشکر خیلی خیلی فراوان بابت نقد🌺

قربان شما😁🌸

 

[ARA.O.O]

برای پارت اول که گفتی خ**ی**ا**ن**ت کلیشش کرده

- دِ چی رو می‌خوای توضیح بدی؟ اینکه چی شد بهم نارو زدی؟ اینکه چرا به خاک سیاه نشوندیم؟ دِ حرف بزن لعنتی.چیو می‌خوای توضیح بدی؟

فقط این دیالوگه که نشون دهنده ی خیانته دیگه..که باید تغییرکنه..
- دِ چی رو می‌خوای توضیح بدی؟ هان؟
اینطوری خوبه؟
@sirius

اره عالی شد

 

[A.m...]

فکر نمیکنم، هرچند دقیق ندیدم

همچنین معمایی... پس در این صورت کاربرد ژانرهات صحیح هستن

😁

به نظرم اولی رو حذف کن؛ درمورد آدم ها چون برای آدم جایگزین های بیشتری هست مثل "آدمک های ساختگی و..."

حذف کنم جمله اولو کلا یا تغییرش بدم به ادمک های ساختگی؟

میدونم، در جایگاه یک منتقد صحیح نمیدونم بیای بگی چشمش این رنگیه فکش کجه دماغش پهنه =/ 😂 ولی بین تشریحاتت از احساسات، خیلی خوبه بگی "دستی از سر حرص میان موهای خرمایی موج دارش کشید" یا "چشمان تیره اش ریز شدگی پذیرفتند" و... مخاطب نیاز داره از شروع، با شخصیاتت از لحاظ روانی و ظاهری آشنا بشه، متوجهی؟

😁دقیقا همچین حرکتی می‌خوام بزنم..

قربان شما😁🌸

🌹

 

[A.m...]

اره عالی شد

🤩😁🌺

 

[ARA.O.O]

😁

حذف کنم جمله اولو کلا یا تغییرش بدم به ادمک های ساختگی؟

😁دقیقا همچین حرکتی می‌خوام بزنم..

🌹

مختاری؛ به نظر خود نویسنده ات حذف کنی بهتره یا جایگزین کنی؟ نظر من به جایگزین کردنه چون خلاصه ات جملات قوی ای داره.

 

[A.m...]

مختاری؛ به نظر خود نویسنده ات حذف کنی بهتره یا جایگزین کنی؟ نظر من به جایگزین کردنه چون خلاصه ات جملات قوی ای داره.

نظر خودمم همینه

 

[Nstrn_jz]

درود بر امییییر (خودت گفتی اینجوری صدات کنم:|)

خب اول از همه اسم رمان : ژرفای جنون یا به عبارت دیگه عمق دیوانگی؛ اسم رمان به دور از کلیشه ست و با محتوا همخونی داره و میشه ارتباطشون رو دید.
انتخاب ژانرها درسته ولی به نظرم اجتماعی هم می‌تونه اضافه بشه( پارت ها کمه انشاالله بعد از پارت گذاری بیشتر میام سراغت این مورد دوباره بررسی کنیم=|)
خلاصه خوب و کامله، گنگی و ابهام خاص خودش رو داره روی ژانر تراژدی تاکید می‌کنه فقط یکممم طولانیه... همین

بیا روراست باشیم مقدمه عالی بود بسی خوشمان آمد، با پارت اول رمانت همخونی داره و ارتباطشون حس میشه که خودش نشون دهنده مقدمه عالی و تاثیرگذاره. کلمه آخر مقدمه رو یه نگاه بنداز برار نوشتی "میکنی-> می‌کنی ( بالاتر درست نوشتی پس متوجه این یکی نشدی)
محتوای رمان:
شروعش چه خشن شد=|
پارت دوم به نظرم نقطه ویرگول زیاد استفاده کردی این قسمت
این روز‌ها خودش را نمی‌فهمید؛ این مرد شکسته‌ی روبرویش را نمی‌فهمید؛ ابهامات این اتفاقات را هم همین‌طور!

همون پارت _> وخیم‌تر می‌کرد✅
میشد _> می‌شد✅
چرخواند _> چرخاند✅ (اینو پارت شیشم هم دیدوم:|)
پارت پنجم: میشد _> می‌شد✅

همین دیگه برار نقد ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید:222: موفق باشی

 

[A.m...]

درود بر امییییر (خودت گفتی اینجوری صدات کنم:|)

😂درود بر جوجو(😂اسمت نسترنه؟)

خب اول از همه اسم رمان : ژرفای جنون یا به عبارت دیگه عمق دیوانگی؛ اسم رمان به دور از کلیشه ست و با محتوا همخونی داره و میشه ارتباطشون رو دید.

🤩😁

انتخاب ژانرها درسته ولی به نظرم اجتماعی هم می‌تونه اضافه بشه( پارت ها کمه انشاالله بعد از پارت گذاری بیشتر میام سراغت این مورد دوباره بررسی کنیم=|)

تو هم نیای من به سراغت خواهم آمد
بهش فکر نکرده بودم..منطقی به نظر میاد

خلاصه خوب و کامله، گنگی و ابهام خاص خودش رو داره روی ژانر تراژدی تاکید می‌کنه فقط یکممم طولانیه... همین

😅کوتاهش کنم؟

بیا روراست باشیم مقدمه عالی بود بسی خوشمان آمد، با پارت اول رمانت همخونی داره و ارتباطشون حس میشه که خودش نشون دهنده مقدمه عالی و تاثیرگذاره. کلمه آخر مقدمه رو یه نگاه بنداز برار نوشتی "میکنی-> می‌کنی ( بالاتر درست نوشتی پس متوجه این یکی نشدی)

🤩ممنون. ✔️درستش میکنم.و این‌که یکی دو جمله به مقدمه اضاف شد

محتوای رمان:
شروعش چه خشن شد=|

😂چطور؟بده؟

پارت دوم به نظرم نقطه ویرگول زیاد استفاده کردی این قسمت
این روز‌ها خودش را نمی‌فهمید؛ این مرد شکسته‌ی روبرویش را نمی‌فهمید؛ ابهامات این اتفاقات را هم همین‌طور!

بررسی میشه

همون پارت _> وخیم‌تر می‌کرد✅
میشد _> می‌شد✅
چرخواند _> چرخاند✅ (اینو پارت شیشم هم دیدوم:|)
پارت پنجم: میشد _> می‌شد✅

✔️درستشون میکنم

همین دیگه برار نقد ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید:222: موفق باشی

😂😂😂ممنون.همچنین🌺


خیــلی تشکر بابت نقد🌹
🤐نقد به این جامعی..بعد میگه بلد نیستم،حرفه ای نیستم🤐🤪