. . .

نقد و بررسی معرفی و نقد رمان ژرفای جنون|...A.m کاربر انجمن رمانیک

تالار نقد خوانندگان آثار

elh_am

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
7
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-25
آخرین بازدید
موضوعات
51
نوشته‌ها
469
راه‌حل‌ها
10
پسندها
2,010
امتیازها
207
محل سکونت
یه جای خوب!

  • #1


نام رمان: ژرفای جنون
نویسنده: A.m...) Amir)
ژانر:تراژدی، معمایی
ناظر: @ansel

خلاصهٔ رمان:
در گوشه‌ای از این دنیای پرهیاهو؛ مردی خسته از نابسامانی روزگار و قلبی که به ناچار برای زنده ماندن می‌تپید، زندگی می کند...
ناآرامی زندگی‌اش زمانی آغاز شد که آن اتفاق شوم رخ داد. اتفاقی که ویرانگر آرزوهایش شد...
همه چیز به یک‌باره تغیر کرد. حتی خودش!
زخم خورده‌ی مجسمه هایی به نام انسان...
خسته از آدمک‌های پوشالی..
خسته از حرف‌های جا مانده در سینه...
زندگی‌اش یک معمای پیچ در پیچ شده بود؛ معمای مجهولی که تنها به دست یک نفر حل می‌شد، و آن یک نفر..
غافل از همه چیز به دیواری پوشالی مشت میزد بدون آنکه تصویر پرتگاه هولناک پشت سرش را ببیند پرتگاهی که هر از چند گاهی به او نزدیک تر میشد تا او را در آغـوش گیرد...!


مقدمه رمان: گاهی در زندگی گیج می شوی. برای رسیدن به حقیقت دنیایت را می سوزانی؛ غافل از اینکه حقیقت همان آتش حریصی است که کمر به سوزاندن خودت و دنیایت بسته! یا که دیوار غروری را تخریب می کنی غافل از اینکه حقیقت با گشودن یک در هم هویدا میشود.
و همه چیز را می دهی تا شاید با رسیدن به حقیقت آرام شوی اما حقیقت چیزی جز یک آتش نیست که روی خاکستر هایت جولان می دهد...!

📝لینک صفحهٔ رمان📝
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
راه‌حل
*نقد رمان ژرفای جنون*

عنوان:
ترکیبِ منتخب برای عنوان رمان، از دو کلمه‌ی "ژرفا" به معنای عمق و "جنون" به معنای دیوانگی تشکیل شده است. قرار دادنِ این دو کلمه در کنارِ هم نوعی تشبیه را می‌سازد؛ جنون به دریایی تشبیه شده که عمق و ژرفا دارد. بنابراین نام برگزیده برای رمان علاوه بر زیباییِ کلمات سازنده، حاوی بار ادبی نیز می‌باشد.
با توجه به وجود کلمه‌ی "جنون"، نام انتخابی با ژانرِ تراژدیِ رمان ارتباط مستقیم دارد. بهتر است نویسنده هدف از انتخاب کلمه‌ی جنون برای نام را در محتوای رمان برجسته کند؛ تا به این قسمتِ رمان، این نکته ملموس نبود.


ژانر:
ژانرها به درستی انتخاب شده بودند، به خصوص ژانر معمایی؛ روی برجسته سازیِ ژانرِ تراژدی و بالا بردنِ احساس متنِ رمان در این ژانر، نویسنده باید قلم خود...

☾ℤ𝕒ℍℝ𝕒

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
264
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-03
موضوعات
22
نوشته‌ها
183
راه‌حل‌ها
2
پسندها
3,723
امتیازها
193
سن
19

  • #41
*نقد رمان ژرفای جنون*

عنوان:
ترکیبِ منتخب برای عنوان رمان، از دو کلمه‌ی "ژرفا" به معنای عمق و "جنون" به معنای دیوانگی تشکیل شده است. قرار دادنِ این دو کلمه در کنارِ هم نوعی تشبیه را می‌سازد؛ جنون به دریایی تشبیه شده که عمق و ژرفا دارد. بنابراین نام برگزیده برای رمان علاوه بر زیباییِ کلمات سازنده، حاوی بار ادبی نیز می‌باشد.
با توجه به وجود کلمه‌ی "جنون"، نام انتخابی با ژانرِ تراژدیِ رمان ارتباط مستقیم دارد. بهتر است نویسنده هدف از انتخاب کلمه‌ی جنون برای نام را در محتوای رمان برجسته کند؛ تا به این قسمتِ رمان، این نکته ملموس نبود.


ژانر:
ژانرها به درستی انتخاب شده بودند، به خصوص ژانر معمایی؛ روی برجسته سازیِ ژانرِ تراژدی و بالا بردنِ احساس متنِ رمان در این ژانر، نویسنده باید قلم خود را تقویت کند و خاطرات را به گونه‌ای تداعی کند که خواننده با خواندن آن قسمت، حس غم در دلش شناور شود. در عمق رمان اثری از ژانر عاشقانه نیز به چشم می‌خورد که ذکر نشده بود.

خلاصه:
خلاصه‌ای قوی و سرشار از ابهام برای رمان نوشته شده بود که خواننده را ترغیب به خواندنِ ادامه‌ی داستان می‌کرد.
جمله‌ی "زندگی‌اش یک معمای پیچ در پیچ شده بود"، به گونه‌ای کلیشه به شمار می‌رود، به خصوص با حضور ژانر معمایی و اشاره مستقیم به آن.
در بخشِ "معمای مجهولی که تنها به دست یک نفر حل می‌شد، و آن یک نفر..."، جمله نباید نصفه و ناتمام رها شود، بلکه باید به گونه‌ای بیان شود که سرشار از ابهام باشد.


مقدمه:
مقدمه دارای متنی قوی و مرتبط با محتوای رمان است. ابهام موجود در نوشته به طور مستقیم به ژانر معمایی محتوای رمان، اشاره می‌کند. مقدمه، پیش زمینه‌ای برای شروع رمان است، بنابراین هر چیزی که در آن می‌بینیم به گونه‌ای در قسمت‌های مختلف رمان باید به چشم بیاید. بهتر بود کمی تراژدیِ خونِ مقدمه را نیز افزایش دهید؛ با توجه به این که مقدمه باید متنی دربرگیرنده‌ی تمام این رمانِ بزرگ باشد، پس باید تمامی نکات را در دلِ یک متن چند خطه‌ی پربار جای داد.

شروع رمان:
شروعی سراسر کلیشه! شروع رمان متاسفانه بسیار ضعیف و کلیشه‌وار به چشم می‌آید؛ خواننده در نگاه اول می‌تواند صحنه و اتفاقات پیش آمده را حدس بزند و از ادامه‌ دادن به خواندن رمان، صرف نظر کند. بهتر است رمان با اتفاقاتی سراسر ابهام و غم، که کل داستان را در بر خواهد داشت، شروع شود. شروع رمان یکی از نکات مهم است که باید به قوی‌ترین صورت ممکن به نمایش گذاشته شود.

توصیفات:
توصیفات در سطح نسبتا خوبی قرار داشتند، اما هنوز هم جای تقویت دارد. زمان و مکان به صورتی مجهول بودند، خواننده هنگام خواندن رمان، از روز و شب و... در برخی قسمت‌ها آگاهی نداشت. مکان‌ها به طور ضعیف و مجهول توصیف می‌شدند، فقط به اندازه‌ی رنگ و شکل مبل! توصیفات مکان باید به اندازه‌ای باشد که شکلِ آن در ذهن خواننده مجسم شود. شخصیت پردازی‌ها خوب صورت گرفته بودند ولی روی لباس و ظاهر شخصیت‌ها تمرکز نشده بود.
«با دیدن دمپایی‌های انگشتی سامیار،» مثلا در این بخش می‌توانست رنگِ آن دمپایی نیز به توصیفات اضافه شود.
توصیف حالات برخی قسمت‌ها خوب، برخی قسمت‌ها جای کار داشتند؛
به طور مثال:
سامیار با لحن نگرانی گفت
همین لحنِ نگران را بهتر بود نویسنده ویژگی و حالتِ آن را بیان کند؛ مثلا بگوید "سامیار با لحنی لرزان که خبر از نگرانیِ خفته در قلبش می‌داد..." یا در بخشِ "تلخندی زد و بی‌حال گفت" بی‌حالی را می‌توان با صدای تحلیل رفته جایگزین کرد؛ " تلخندی بر لبانش نقش گرفت و صدای تحلیل رفته‌اش به زور در گوشم فرو رفت" و و و مثال زیاد بود و نمی‌شد همه را در این چند خط خلاصه کرد.


سیر رمان:
سیر رمان سریع نبود؛ اما اتفاقات پشت هم می‌افتادند و باعث گیج شدنِ خواننده می‌شد. در کل سیر مناسبی برای رمان میشد اگر بین اتفاقات، مدتی به پردازش احساسات اختصاص داده و فرصت هضم اتفاقات پشت هم به خواننده داده می‌شد.

دیالوگ مونولوگ:
دیالوگ و مونولوگ با حجم‌های مناسب کنار هم محتوای داستان رو به تصویر کشیده بودند. دیالوگ و مونولوگ طلایی و حاوی بار معنایی و ادبیِ بالا، به چشم نمی‌خورد که از ارزش متن می‌کاست؛ بهتر است متن‌های زیبای ادبی یا احساسی، در متن دیالوگ و مونولوگ جای داده شود و ارزش آن را به طرز چشم‌گیری تغییر دهد.


هدف سازی:
هر پارت با هدف نوشته شده و همه‌ی رمان از هدفی واحد پیروی می‌کند؛ اصلاً نوشتن داستانی بدون هدف ممکن نیست! با توجه به ژانر معمایی موجود در رمان، هر پارت با هدف معما گذاریِ جدید یا حل معمایی از قلم نویسنده خارج شده بود.

زوایه دید و بافت:
زاویه دید شوم شخص بود و این نکته قوتی به حساب می‌رود، چون اگر قرار بود به طور پیوسته راویِ داستان در حال تغییر باشد، قطعا داستات خسته کننده می‌شد. فقط اگر کمی با جزئیات بیشتر جابجایی مکان یا زمان داشته باشیم بهتر است؛ چون برخی قسمت‌ها واقعا خواننده گیج میشد که الان در چه مکانی و با چه شخصیتی داستان نوشته شده است.
بافت رمان، ادبیِ ساده بوده و از کلمات سخت و نامفهوم استفاده نشده بود؛ البته که استفاده از آرایه‌ها و کلمات ادبی به جذابیت داستان چندین برابر اضافه خواهد کرد، اما نوشتن این گونه نیز موردی ندارد.


باورپذیری:
تا به این قسمت از داستان، مشکلی در این قسمت دیده نشد.

اشکالات نگارشی:
این بخش در نقد، بیش‌تر به مشکلاتِ برجسته اشاره می‌کند که خواندن رمان را دچار مشکل کند و نباید به طور جزئی وارد بحث آن شد؛ اما در این بخش مشکلی به چشم نخورد که خوانش رمان را دچار مشکل کند. علائم نگارشی به خوبی رعایت شده بود که به نحوه‌ی صحیح خواندن رمان کمک نیز می‌کرد.

ایده پردازی:
با توجه به ژانر معمایی نمی‌توان به طور دقیق در این باره صحبت کرد، اما تا به این بخش از داستان، اتفاق جدیدی به چشم نخورد، ایده یا داستان جدیدی نیز به چشمِ خواننده نمی‌آمد.
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین