. . .

نقد و بررسی معرفی و نقد رمان آیتِک | بادیگارد

تالار نقد خوانندگان آثار

elh_am

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
7
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-25
آخرین بازدید
موضوعات
51
نوشته‌ها
469
راه‌حل‌ها
10
پسندها
2,010
امتیازها
207
محل سکونت
یه جای خوب!

  • #1


نام رمان: آیتِک
ژانر: تراژدی، عاشقانه
نویسنده: بادیگارد
ناظر: @S O-O M
هدف: مینویسم که عشق همیشه هم قشنگ نیست!
خلاصه:
عشق را آموختند؛
از قلب هایشان که در همان یک نگاه بهم پیوند خورد،
در همین یک نگاه، زندگی زیباتر شد.
در همان یک نگاه، عشق زنده شد.
آموختند؛
از چشم هایشان که در هیاهوی شهر در پی یکدیگرد بودند،
در پی دلدادگی،
در پی رسیدن،
در پی بودن،
در پی ماندن...
آموختند؛
از دست های گره خوردشان که آغوش عشقشان بود.
آموختند عشق همیشه هم قشنگ نیست.
گاه به همان سادگی که شکوفه زده، به همان سادگی هم پژمرده می شود.
لحظه هایی باید فراموش کرد؛
رسیدن را
ماندن را....
چرا که زندگی، ساز مخالف می نوازد برای روزهایی عاشقی که می شود روز های بی قراری...
آن دو آموختند؛ عشق یعنی نرسیدن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

elh_am

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
7
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-25
آخرین بازدید
موضوعات
51
نوشته‌ها
469
راه‌حل‌ها
10
پسندها
2,010
امتیازها
207
محل سکونت
یه جای خوب!

  • #2

لینک رمان
 

tor_anj.kh

مدیرکل بازنشسته
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
24
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-27
آخرین بازدید
موضوعات
331
نوشته‌ها
3,359
راه‌حل‌ها
110
پسندها
30,522
امتیازها
718
محل سکونت
صدف مخروبه

  • #3
آیتک بهترین اسمیه که میتونی انتخاب کنی چون خیلی قشنگه و برام گنگه

از نظر ژانر، قشنگ ژانر رو میرسونه و دوسش دارم

خلاصه ی رمانت، گنگ توصیف کرده و به قشنگی تونسته هدفتو بگه

شروع رمانت خیلی خوبه؛ توصیف کوتاه و مختصری از شخصیت اولت میده. یه امادگی ذهنی ایجاد میکنه.

قلمت، یکم سنگینه و این سنگینی خیلی خوشایندش میکنه

میدونی، توی لحظه به لحظش چهرا ات رو تصور میکنم حالاتت و کارات لحظه به لحظه تداعی میشن برام

الهام

محو رمانت شدم... خیلی قشنگه خیلی زیاد
 

رها.قاف

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
292
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-13
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
19
پسندها
239
امتیازها
118
سن
24
محل سکونت
شیراز

  • #4
هلو به الهامم من اومدم با یه نقد کوچولو. کلا شش پارت برای اینکه بخوایم درباره ی یه رمان قضاوت کنیم خیلی خیلی کمه اما خوب یه سری نکات هست که دقیقا در همین بدو شروع رمان باید بررسی بشن.
شروع رمان مثل یک قلاب می مونه و شما به عنوان یه نویسنده باید بتونی مخاطبتو عین یه ماهی به دام بندازی و تا آخر رمان نگهش داری، وگرنه خیلی راحت از دستت سر می خوره! در کل شروع انجمن رمان نویسی رمانیک فضای کاملا غیرکلیشه ای و جدید به من ارائه داد. نه پا شدن از خواب بود، نه دانشگاهش دیر شده بود و نه حتی شخص اول رمان شهرنشین بود و این یعنی یک نقطه ی قوت!
شروع رمان عموما باید با یک توصیف گیرا باشه و شروع با دیالوگ یک کار اشتباهه، که شما شروعت به جا و درست بود. مخاطب رو آروم آروم وارد فضای ذهنیت کردی و با توصیف اون رو به دنیای رمانت راه دادی.
ورود به یک دنیای یک دختر روستایی برای من به شخصه اونقدری جذابه که بگم قلابت منو گرفته و نگه داشته. و از اینجا به بعد چیزهایی که میگم یا براساس دانشم از کتابهای ادبیات دوران دبیرستان هست یا کتابهای آموزش نویسندگی، و صرفا یک پیشنهاد هستن. (یکی دوتا اشکال نگارشی و دستوری هم هست که ربطی به کلیت داستانت نداره :) )
به نظرم توصیف بهترین راه برای فضاسازی ذهنی هست، توصیفاتت خوبه اما اگر بیشتر بشه ، تصویر ذهنی رو برای ما واضح تر کردی.
جمله هایی که در ابتدای هر پارت نوشتی فضای ذهنی من رو پرت می کنه و باعث پرش فکری میشه. چون اگر بخوام به صورت قالب کلی یک رمان بهش نگاه کنیم تو، در هر ده خط یک جمله ی نسبتا مرتبط به داستان، اما نه 100 درصد مرتبط گفتی. پس اگر این جملات در ابتدای سرفصلها بیان موضوعاتت منسجم تر میشن.
ما در دنیای نوشتن اجازه نداریم دیالوگها رو پشت سرهم به این شکل بیاریم:

-نه!

-کجا رفته؟

-رفته سرِ زمین. فکر کنم وقت درو کردن محصولات رسیده باشه!

-آق بیکه و سارا خونه ان؟

-نه!

شما می تونی با استفاده از روشهای مختلف دیالوگ ها رو جدا کنی و در میانشون به مخاطب یادآوری کنی که گوینده کیه. روشهایی مثل توصیف حالات صورت، واکنش طرف مقابل به دیالوگ گوینده و...
چندین جا استفاده ی مکرر از ضمیر رو داشتی که اون رو هم می تونی با حذف به قرینه به حداقل کاهش بدی. مثلا:
مادرم، خواهرم و پدرم به دیدن من آمدند. ---- مادر، خواهر و پدرم به دیدن من آمدند.
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین