. . .

نقد و بررسی معرفی و نقد رمان آغوش خیالی| زهرا کاربر انجمن رمانیک

تالار نقد خوانندگان آثار

elh_am

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
7
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-25
آخرین بازدید
موضوعات
51
نوشته‌ها
469
راه‌حل‌ها
10
پسندها
2,010
امتیازها
207
محل سکونت
یه جای خوب!

  • #1


نام رمان: آغوش خیالی
ژانر: عاشقانه
نویسنده: زهرا سرابی

خلاصه
دلم تنگ است؛ برای کسی که نمی‌شود او را خواست، نمی‌شود او را داشت، فقط می‌شود سخت برای او دلتنگ شد؛ و در حسرت آغوشش سوخت.
من دختری هستم از تبار لیلی، پس محکومم به عاشقی از جنس جنون.
و تو ای جانان من؛ وقتی که مجنون می‌شوی لیلی شدن را کم می‌آورم.
آوای دلت را با کدامین ساز عاشقی می‌شود نواخت؟
بند بند وجودم تار می‌شود، دلم به لرزه می افتد،
لیلی شده ام؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
هنرجو
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
260
نوشته‌ها
2,792
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,243
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #2
به نام خدا
نقد رمان آغوش خیالی
منتقد؛ @Lady Dracula


اسم؛ باید بگم که اسم رمان شما کاملا درست به جا و مناسبت انتخاب شده بود؛ از تبار لیلی. عاشقی مانند لیلی، دختری که از پشت پنجره عاشق شد و دیوانه‌وار قلبش برای کسی تپید. او واقعا لیلی ای بود که بیش از حد عاشق بود! نام بسیار مناسب بود؛ با رمان و ژانر همخوانی داشت.

ژانر؛ خب ژانر شما فقط عاشقانه بود که از ابتدای رمان تا انتهایش درکش کردم فهمیدمش و حسش کردم و بی شک تمام خوانندگان رمان هم احساسش کردند.

خلاصه؛ خلاصه جذاب و خاصی داشتید و به صورت غیرمستقیم بیشتر موضوع و اصل موضوع را بیان کرد. خلاصه جذاب بود و احساسات را برمی‌انگیخت و خواننده را برای خواندن ترغیب می‌کرد و کنجکاو کننده بود. که این چه عشقی است که فقط سوختن دارد و رسیدن ندارد؟

مقدمه ؛ خب مقدمه شما هم بسیار احساساتی و عالی بود. بسیار خوب نوشته بودید و گویی واقعا نوشته یک عاشق بود. احساس می‌کردم شاید خود نویسنده عشق را تجربه کرده که توانسته چنین عالی عشق را به نمایش بگذارد.

شروع؛ شروع جذاب و زیبا بود. ترغیب کننده بود. با خود می‌گفتم جرا پشت پنچره ایستاده؟ این چگونه عشقی است؟ زیبا بود اما خیلی سریع سر اصل مطلب رفتید. شاید باید کمی مکث می‌کردید و مقدمه چینی می‌کردید سپس اصل مطلب را شروع می‌کردید.

توصیفات؛ راجب توصییف چهره افراد بایم بگویم شما توانسته بودید به خوبی چهره عشق یاس را و خود یاس را توصیف کنید. به صورت کلی به چهره نقش اصلی ها توجه کردید اما اگر اندکی به افراد دیگر هم توجه کنید تا دید نسبی از انها داشته باشیم بهتر هم می شود . مشکلی نداشتید در این زمینه.

فضاسازی؛ خب در این زمینه کاملا ضعیف بودید. اصلا فضا رو توصیف نکردید. هیچ دیدی نسبت به فضا و محیط وجود ندارد نه خانه نه بیرون نه مغازه.........
در این مورد باید زیادی تلاش کنید


رمان فاقد جلد بود

سیر رمان؛ رمان شما نه سیر تندی داشت و نه کند. البته در بیان موضوع رمان سیر معتدلی داشتید. در بیان تووصیفات سیر تندی داشتید


شخصیت پردازی؛ با شخصیت یاس و آرام و متین و خجالتی بودنش کاملا آشنا شدم البته با پرو بودن ارمیا هم خوب آشنا شدیم. بسیار عالی بودید. شخصیت را خوب توصیف کردید. لذت بردم.

دیالوگ مونولوگ؛ خب در مونولوگ های شما چیز پررنگ احساسات بود و بسیار زیبا و خوب بود. مشکلی در مونولوگ نداشتید و می توان گفت زیبا بود. دیالوگ های خاصی نداشید و چندان سخنی رد و بدل نمی‌شد. اما بد هم نبود. در هردو مورد متوسط بودید که می توانید بهتر از این هم باشید

باورپذیری؛ درواقع باور اینکه یک دختر سال ها از پشت پنجره عاشق یک پسر لات باشد که هر روز یک دوست دختر وارد خانه اش می کند...برایم سخت است. اینکه حتی یک بار هم آن پسر را ندیده بود و با اون سخن نگفته بود و حال عاشق چنین پسری شده از هم از پشت پنجره واقعا سخت است باورش.

رمان شما به صورت کلی دارای یک هدف ثابت بود. هدف ایا رسیدن به عشق بود یا فراموشش؟ نمی دانم. اما هیچ پارت بی هدفی نداشتید همه حول یک هدف بزرگ می چرخیدند.

حالت کلی؛ باید بگویم در فضاسازی به شدت ضعیف بودید. دیالوگ زیاد جذاب نبود اگر بهترش کندی عالی می شود. احساسات پررنگ و عالی بودند. فضا توصیف هم نشود زیاد مهم نیست یک دید کلی بدهید خوب است . سبک قلم شما انطور نیست که به فضا اشاره کند زیاد. باورپذیری رمان را باید بالاتر ببرید . راستش چنین عشقی عجیب است...ایده کلی رمان خیلی جذاب نبود اما خب می شود گفت از عشق های دیگر متفاوت بود....یک عشق فقط پشت پنجره..اما آزار دهنده هم بود. عاشق چنین فردی شدن آزار دهنده بود.
در موارد نگارش اشتباهات خیلی زیادی داشتید. خیلی جاها (می) (ترین تر) (ها) با نیم فاصله جدا نشده بود. دیالوگ نویسی غلط بود. تکرار کلمات داشتید مثل وااااااا نباید تکرار شود.


موفق باشید و قلماتن پربار

باتشکر| مدیر منتقدان🌹
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

رهایش

رمانیکی حامی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
615
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-04
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
612
راه‌حل‌ها
3
پسندها
2,094
امتیازها
383
محل سکونت
قلب دریا
وب سایت
romanik.ir

  • #3
@Mrs Zahra
@Ares

عنوان: کلیشه‌ای بود چون با آغوش کلا کلمه ای که زیاد استفاده میشه همچنین خیالی

موضوع کلی کلیشه ای بود مثل همه رمانا پسر عمو عاشق دخترعمو هستش و دخترعمو عاشق پسر همسایه
پسر همسایه با دیدن دختر عاشق میشه و...
بهتر بود حداقل بعضی از قسمتای کلیشه‌ای مثل پسر عمو رو حذف می کردید

چرا توصیف مکان و زمان نداشتید؟!
خونه چه شکلی بود؟!
ساعت چند بود؟!
کدوم ماه بود؟!
بوتیک چه شکلی بود؟!
دانشگاه چه شکلی بود؟!

توصیف ظواهر هم نداشتید:
ارمیا چه شکلی؟!
حالتاش چطوری؟!
یاس و خانواده‌اش چه شکلی‌ان
خانواده ارمیا چی و...

می‌توانستید قبل دیالوگ‌ها توضیحاتی بدید مثلاً بنویسید

مثل همیشه موقع عصبانیت دستش را روی صورتش گذاشت و چشمانش را فشار داد و با صدایی لرزان.....

ببینید میشه قبل دیالوگ مونولوگ گذاشت که این کار صورت نگرفته بود



قلمتون مانا
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین