معرفی معرفی انیمه Spy x Family

[Like crazy<3]

داستان Spy x Family درباره ماموری با اسمِ رمز Twilight است که برای جاسوسی مجبور است که یک خانواده تشکیل دهد. او به کشور Ostania فرستاده می‌شود تا بتواند به Donavan Desmond رهبر حزب ملی Ostania نزدیک شود و از او و حزبش و اهداف آنها، برای Westalian جاسوسی کند. اما مشکل اینجاست که تنها اطلاعاتی که از این شخص دارند این است که فرزندان این خوانواده همگی به مدرسه‌ای خصوصی و سطح بالا فرستاده می‌شوند. پس Twilight باید تشکیل خانواده بدهد و سعی کند از طریق فرزندی که تحت مراقبتش است به خانواده‌ی Desmond نزدیک شود. داستانی هیجانی و جاسوسی که با کمدی ترکیب شده و شما را از همان ابتدا و ثانیه اول مجذوب خود می‌کند.
اصولاً انیمه‌ها تفاوت فاحشی با آثار سینمایی و سریالی دارند. مثل اینکه اکشن‌های سینمای هند و آن بزرگ‌نمایی‌‌های آنچنانیِ هندی‌ها از کاراکترها را با خون و تکه‌پاره کردن بدن انسان‌ها و حیوانات در آثار رده‌ سنیِ R امریکایی مخلوط کنید، در انیمه زنی چکی می‌زند که مردی سه دور، دور خودش می‌چرخد و خون از بینی‌اش فواره می‌زند، اما بجای آنکه قیافه‌ی Pokerface به خود بگیرید و مانند فیلم‌های هندی این صحنه را قضاوت کنید، از کمدی بودن آن و شرایطی که باعث شده این زن به مرد چک بزند و چرخیدن مرد به دور خودش و پرت شدنش به صد متر آنطرف‌تر، ناخودآگاه می‌خندید. علت این امر در چیست؟ علاوه براینکه این حرکت از فیلم‌های هندی هم غلو شده‌تر است و دیدن خون می‌تواند ما را آزرده خاطر کند، چرا ما انیمه را دوست داریم؟

انیمه‌ی Spy x Family نیز دارای همین صحنه‌ها و غلو‌ها و در عین حال فواره کردن خون و انفجار و قتل و حرکات مهیرالعقول است. اما طنز اثر شما را بر لبه‌ی تیغ نگه می‌دارد، انیمیشن Family Guy نیز پر است از خون و خونریزی و دِل و روده بیرون ریختن و طنز مذهبی ولی کمدی سیاه Seth McFarlen به قدری تیز و برنده است که امکان ندارد از آن جان سالم به در ببرید، طنزی که حتی خود ما ایرانی‌ها را هم در Family Guy با تیغِ تیزش زخمی می‌کند. آری Spy x Family نه هیولا دارد، نه تایتان‌های عجیب و غریب، نه قرار است قهرمانی از یک‌وَر دنیا به سَر دیگرش برود و جهانی را نجات دهد. Spy x Family، ریا، دورویی، دروغ‌گویی، تقلب، دودَره‌بازی و این خصلت‌های کاملاً انسانی را دارد که همه‌ی ما آنها را تجربه کرده‌ایم و شاید (امیدوارم اینطور نباشد) این موارد را در زندگی به کار برده‌ایم. اما به جای درامی خشک و سراسر خشن، Spy x Family کمدی درامی دلنشین، احساسی و دوست‌داشتنی و به قول آنیا دختر بچه‌ی انیمه Kawai (همان Cute در انگلیسی و ناز در فارسی) را تحویل ما می‌دهد.

 

[Like crazy<3]

جاسوس قصه‌ی ما Twilight همانطور که در اول نقد ذکر کردم برای جاسوسی به کشور Ostania فرستاده می‌شود ولی اینبار باید تشکیل خانواده بدهد تا بتواند اهداف محوله را به ثمر برساند. او باید فرزندش را به مدرسه‌ای خصوصی بفرستد تا از این طریق به Desmondها نزدیک شود، چیزی که برای یک جاسوس مانند Twilight که فوق‌العاده حرفه‌ایست نباید مشکل باشد، زیرا در دروغ‌گویی و ریا و دورویی استاد است و شیطان را درس می‌دهد. او تا حالا ازدواج نکرده است پس فرزندی ندارد و به یتیم خانه می‌رود تا فرزندی را به سرپرستی قبول کند. او به دنبال بچه‌ای با سن‌ و سال اول ابتدایی و باهوش می‌گردد. آنیا را سرپرست یتیم خانه که از این دخترک بیزار گشته به Twilight معرفی می‌کند تا از شَر دخترک خلاص شود.

آنیا در آزمایشگاه پرورش یافته و در زمینه‌ی تلپاتیک دارای مهارت‌های بالایی است. او که می‌فهمد Twilight به دنبال بچه‌ای باهوش است جدول روزنامه را به طور کامل در چند ثانیه حل می‌کند ولی به لطف ذهن‌خوانی کردن از Twilight! که جلوتر سوال‌های جدول را در ذهنش پاسخ می‌داد. آنیا که از همان ابتدا می‌فهمد که Twilight جاسوس است، شیفته‌ی او می‌شود زیرا کارتون مورد علاقه‌اش نیز دارای تِم جاسوسی است و او خیال می‌کند Twilight قرار است دنیا را از خطری بزرگ نجات دهد.
نجات دهد.