زمینه
۱۰۷ سال پیش از شروع
داستان، ظهور غولهایی انسانمانند که آنها را تایتان (به ژاپنی: 巨人، Kyojin) مینامند بشریت را وادار به زندگی در درون دیوارهایی بلند کرد. این دیوارها به صورت سه دایره هم مرکز هستند و به ترتیب با نامهای ماریا (ウォール・マリア، Wōru Maria)، رز (ウォール・ローゼ، Wōru Rōze) و شینا (ウォール・シーナ، Wōru Shīna) شناخته میشوند. صد سال است که انسانها درون این دیوارها با آرامش زندگی کردهاند تا اینکه ناگهان روزی، غولی ۶۰ متری (بلندتر از دیوار ماریا) دیوار ماریا را سوراخ کرده و راه را برای ورود تایتانهای دیگر فراهم میکند. با سقوط دیوار ماریا، بشریت بیشتر زمینهای کشاورزی و شهرها و مردمش را از دست داده و دچار قحطی میشود.
انسانها در این صد سال اطلاعات چندانی دربارهٔ غولها، منشأ پیدایش یا چگونگی تولیدمثل آنها بدست نیاوردهاند. غولها معمولاً بین ۳ تا ۱۵ متر بلند هستند، لباس نمیپوشند، اندام تولیدمثل ندارند و علاقه زیادی به خوردن انسانها دارند. آنها پوست محکمی دارند و فقط با آلیاژ خاصی میتوان روی آنها خراش ایجاد کرد و به راحتی زخمها و حتی بریده شدن سر و اعضای بدن خود را بازیابی میکنند و تنها نقطه ضعفشان پشت گردنشان است. این کار آنها باعث اختراع ابزار تحرک همهجانبه (立体機動装置، Rittai Kidō Sōchi) به دست انسانها شده که انسانها را قادر به مبارزه کردن در فضایی سه بعدی در مقابل تایتانها میکند.
خلاصه داستان
داستان، حول اِرن یِگِر (Eren Jaeger)، خواهرخوانده اش میکاسا اَکِرمَن (Mikasa Ackerman) و دوست این دو با نام آرمین آرلرت (Armin Arlert) میگذرد. پس از سقوط دیوار ماریا و شهر شیگانشینا (Shiganshina)توسط تایتانها، مادر اِرن به دست یک تایتان کشته میشود و او قسم میخورد که انتقام مادرش را از تایتانها بگیرد. او به همراه دوستانش به دسته دیدهبانی(Scout Regiment) ملحق میشوند تا تایتانها را از بین ببرند.
فصل اول
داستان از منطقه شیگانشینا در دیوار ماریا شروع میشود. ارن یِگِر به همراه پدرش گریشا یِگِر، مادرش کارلا یِگِر و خواهرخوانده اش میکاسا آکرمن در آرامش زندگی میکند. اما همه چیز با پیدا شدن یک تایتان غول آسا (colossal titan) به هم میریزد. غولی که اندازهاش ۶۰ متر است (۱۰ متر بلندتر از دیوار) و با پای خود دروازه شیگانشینا را نابود میکند. با نابود شدن دروازه، تایتانهای خالص(Pure titans) به داخل منطقه شیگانشینا حمله ور میشوند. در پی این حمله مادر ارن به دست تایتانی خندان (The laughing titan) خورده میشود. درهمان حال که مردم درحال فرار از شیگانشینا به دیوار رز بودند، تایتانی زره پوش(Armored titan) پدیدار میشود و دیوار ماریا را سوراخ میکند بعد ناپدید میشود و دیوار ماریا سقوط میکند. بعد از این اتفاقها ارن قسم میخورد که انتقام مادرش و همه انسانها را از تایتانها بگیرد. او میخواهد به دسته شناسایی برای کشتن تایتانها ملحق شود و دوستانش هم در این راه او را همراهی میکنند.
فصل دوم
در منطقه استوهس(Stohess) آرمین با توجه به حضور تایتانهایی در دیوارها، این نظریه را بیان کرد که احتمالاً دیوارها از کریستالهای سخت تایتانها ساخته شده باشند. در همین حال، هانجی نیز تحقیقاتش بر روی تکهای از کریستال تایتان مؤنث (آنی لئون هارت) و تکهای از دیوار شروع کرده بود و نظریه آرمین توسط او تأیید شد. افراد دسته ۱۰۴ام که به هنگ اکتشاف پیوسته بودند، در سالن غذاخوری بودند که ساشا براوس متوجه حضور تایتانها در استوهس شد. افراد این نیرو به همراه چند تن از کاپیتانها برای جنگیدن با تایتان به پیش میرفتند که ناگهان با سرعت بیش از حد تایتانها مواجه شدند. میکه، برترین کاپیتان پس از لیوای آکرمن برای حمله به تایتانها پیش قدم شد تا بقیه اعضا وقت کافی برای اطلاعرسانی به دیگر روستاها را داشته باشند. وی پس از کشتن ۵ تایتان تصمیم گرفت به گروه ملحق شود. اما با تایتانی با شکل ظاهری میمون روبرو شد که اسبش را به طرفش پرتاب کرد و باعث شد میکه گیر یک تایتان بیفتد تایتان میمون با زبان انسان به تایتان دیگر دستور داد تا میکه را زمین بگذارد و زمانی که ابزار مانورش را گرفت، دوباره با زبان انسانها دستور داد تا او را بخورند. در همین حین کانی اسپرینگر، یکی از اعضای دسته ۱۰۴ام به روستایش رسید و در آنجا با خانههای ویران شده روبرو شد. او به سمت خانهاش رفت تا سراغ پدر و مادرش را بگیرد که با بدن تایتانی با دست و پاهایی نحیف که توان حرکت کردن نداشتند، روبرو شد. تایتان تا حدی شبیه به مادر کانی بود! گروه جستجو بیان کردند که با توجه به نبودن ردی از خون، احتمالاً افراد روستا فرار کرده باشند. کانی با قبول کردن این موضوع به راهش ادامه داد.