. . .

متروکه مجموعه فی البداهه در این لحظه... | رمیصا پکس کاربر انجمن رمانیک

تالار فی‌البداهه
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
نام مجموعه فی البداهه: در این لحظه...

نویسنده: رمیصا پکس

سخن نویسنده: پیش می آید که گاهی یک حرف کوچک چنان روی دلت سنگینی می‌کند که مجبور به بیان آنی و آخ خدا می‌داند که جبر تا چه اندازه کمر شکن است!
 
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 15 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #2
دلبرتر از لیلی که نیست مجنون را...
تو که انتظار نداری این مجنون دیوانه‌ی کسی غیر از خودت شود؟

1399/10/23
ساعت: 03:27 بعد از ظهر
 
آخرین ویرایش:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 11 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #3
با اینکه دلیل برای گریه و غمگین شدنم زیاد است...
بی‌دلیل خوشم و بی‌بهانه دلم خندیدن می‌خواهد.
به درک این رسیده‌ام که زندگی آنقدر بلند نیست که من بتوانم گوشه و کناره‌هایش را به غم و غصه برای تار و پود فانی این جهان صرف کنم.
بی‌بهانه خوش باش...
بی‌دلیلی بخند...
نگذار زندگیت خلاصه شود در آهنگی غمگین؛ ذهنی پریشان و سیگاری در دست...

1399/9/24
ساعت 15:14
 
آخرین ویرایش:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 11 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #4
اعضای یک پیکر چه کسانی هستند؟!

همین انسان هایی که به خون یکدیگر تشنه‌اند؟!

در سکوت زندگی، نامردی همین اعضای یک پیکر غوغا به پا کرده است.

غوغایی که قادر است گوش فلک را کر کند.

پس کی شود این اعضای یک پیکر دست یاری به سوی یکدیگر بگیرند؟!

هر کدام از این اعضا خود حامل زخمی بر روی دلش است!

زخمی که دیگر عضو این پیکر به وجود آورده است.

بیزار است... بیزار است تک تک اعضای پیکرش. اعضایی که گاهی خواسته یا ناخواسته

بنی آدم را می‌رنجاند.

عجیب است به جایی رسیده‌ایم که حتی قلم قادر به قرائت قربانی هایمان نیست.

شاید ته خط زندگی باشد...

شاید هم آغاز نابودی انسان ها و انسانیت....
1399/10/27
ساعت: 18:6
 
آخرین ویرایش:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 10 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #5
عقربه های ساعت، ظالم ترین موجوداتی هستند که من تا کنون دیده‌ام. می‌دانند امشب خیالی شوم در سر می‌پرورانم و اینگونه حلزون وار حرکت می‌کنند.

خیالی شوم؟! آری! خیالی به نحسی خودکشی. به نحسی وداع روح با جسم.

دروغ چرا؟! خسته‌ام. بریده‌ام از تمام نفس هایی که در سینه عبور و مرور می‌کنند. حس آن ماهی را دارم، که خارج از آب افتاده و میخواهد هر چه زودتر نفس هایش پایان یابند.

یا شاید حس عقابی که در قفس افتاده است و مرگ را به دربند بودن ترجیح می‌دهد.

خسته ام از قفسی که پر های قلبم را به اسارت درآورده است.

قفس طلایی زندگی آنچنان هم شاهانه نبود برای من که گدای اندکی خوشی بودم.

خسته‎‌ام از زندگی...

از گذشته، گذشته‌ای که حس نفس کشیدن را از من گرفته.

خسته از اکنون، حالی که در آن حس خفگی می‌کنم.

از آینده، آینده‌ای که گمان نمی‌کنم نفسی برای رسیدن به آن داشته باشم.

دیگر روشنی هیچ چراغی در تاریکی این شب، دلبسته‌ام نمی‌کند به زندگی.

خیلی وقت است بریده‌ام. از همان زمان که باد های زندگی همچون برگی از این طرف به آن طرف پرتم کردند.

این دنیایم نابود شد، می‌خواهم آن دنیا را نیز خودم نابود کنم.

هیچ چیزی نمی‌خواهم.

زندگی که عذاب و درد را به تار و پود وجودم چشاند.

از همه چیز خسته‌ام، حتی از این خستگی که دست به گریبانم شده و قصد خفه کردنم را دارد و من...

با کمال میل نفس هایم را قربانی‌اش می‌کنم!
1399/10/27
ساعت: 19:40
 
  • لایک
  • غمگین
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 10 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #6
در این لحظه؛ آرزو کن تمام آنچه را که می‌خواهی.
سپس باور کن آرزویت را؛ باور مهمترین اصل هر حقیقتی است.
1399/11/5
ساعت: 3:36 بعد از ظهر.
 
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 9 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #7
سلام به این قلمی که افتاده بود در گوشه‌ی خاطرات و سلام به چشمانی که منتظر بود بنویسم و مهم نیست حتی اگر یک نفر باشد!
دلم تنگ بود، نه از آن تنگ شدن های زودگذر، نه! دلم به اندازه‌ی نهنگی که در تنگ ماهی گرفتار است تنگ بود!
رفع دلتنگی به گمانم باید از واجبات دین میشد!
پا میگذارد پای گلویت...
چند میزند به دامان قلبت...
التماس میکند به تمام سلول‌ها خاکستری و سفید مغزت...
و در نهایت، لبریز میکند حجم تحملت را...
جوری که دست به عهد شکنی‌ها بزنی.
به گمانم دلتنگی باید گناه کبیره میشد!
 
  • لایک
  • جذاب
  • غمگین
واکنش‌ها[ی پسندها]: 3 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
35
بازدیدها
928

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین