- شناسه کاربر
- 3794
- تاریخ ثبتنام
- 2022-12-31
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 175
- نوشتهها
- 712
- پسندها
- 4,399
- امتیازها
- 338
- سن
- 20
- محل سکونت
- قبرستون، سودا محمدیಥ‿ಥ
تو را با غیر می بینم صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
شبان آهسته میگریم که شاید کم شود دردم
تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید
چه سود از شرح این دیوانگی ها بی قراری ها
تو مه بی مهری و حرف منت باور نمی آید
ز دست و پای دل بر گیر این زنجیر جور ای یار
که این دیوانه گر عاقل شود دیگر نمی آید
فراق از عمر من می کاهد ای نامهربان رحمی
خدا را از چه بر من رحمت ای کافر نمی آید
شبان آهسته میگریم که شاید کم شود دردم
تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید
چه سود از شرح این دیوانگی ها بی قراری ها
تو مه بی مهری و حرف منت باور نمی آید
ز دست و پای دل بر گیر این زنجیر جور ای یار
که این دیوانه گر عاقل شود دیگر نمی آید
فراق از عمر من می کاهد ای نامهربان رحمی
خدا را از چه بر من رحمت ای کافر نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
شبان آهسته میگریم که شاید کم شود دردم
تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید
چه سود از شرح این دیوانگی ها بی قراری ها
تو مه بی مهری و حرف منت باور نمی آید
ز دست و پای دل بر گیر این زنجیر جور ای یار
که این دیوانه گر عاقل شود دیگر نمی آید
فراق از عمر من می کاهد ای نامهربان رحمی
خدا را از چه بر من رحمت ای کافر نمی آید
شبان آهسته میگریم که شاید کم شود دردم
تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید
چه سود از شرح این دیوانگی ها بی قراری ها
تو مه بی مهری و حرف منت باور نمی آید
ز دست و پای دل بر گیر این زنجیر جور ای یار
که این دیوانه گر عاقل شود دیگر نمی آید
فراق از عمر من می کاهد ای نامهربان رحمی
خدا را از چه بر من رحمت ای کافر نمی آید
نام موضوع : متن آهنگ شبان آهسته میگریم | پرواز همای
دسته : متن آهنگ