انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
آموزش
آموزش نویسندگی
مطالب آموزش نویسندگی
ماموریت های نویسندگی
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="ewli" data-source="post: 11983" data-attributes="member: 110"><p>ماموریتِ ویژه:</p><p></p><p>"داستانِ خودت رو بنویس!"</p><p></p><p></p><p>داستانها از راههایِ مختلفی گفته میشن. توی کتابها، فیلمها، انیمیشنها، سفرنامهها و... میدونستی حتّی آدمهایِ غارنشین هم برای هم یه جورایی قصه میگفتن؟ با نقاشیهایی که روی دیوارِ غار میکندن یا حتّی با حالتِ صورتهاشون. البته ما هم هنوز از ابزارِ دومی استفاده میکنیم.</p><p></p><p>مثلاً به این صورت نگاه کن: ?</p><p>فکر میکنی داستانش چیه؟ من میگم این یه پسربچّهیِ نوجوانه که توی جمعِ دوستاش نشسته و به یه نفر که جوکِ خیلی باحالی گفته داره میخنده. یا شایدم یه دختره که عادت داره وقتی کسی جلوش میخوره زمین از خنده رودهبُر بشه. شایدم این خندهیِ عصبیِِ یه مادره با دیدن کارنامهیِ بچّهش که پُر از صفرهایِ کلهگُندهست!</p><p></p><p>بذار ببینم داستانِ این یکی صورت چی میتونه باشه: ?</p><p>گمان کنم این یه معلمِ عصبانیه که بعد از اینکه درسِ جدید رو کلّی توضیح داده با یه سؤالِ عجیب و غریب از طرفِ دانشآموزهایِ گیجِ کلاسش مواجه شده.</p><p>البته شایدم صورتِ یه مرد باشه که رفته یه کیلو گوشت بخره و با دیدن قیمتش تصمیم گرفته زین پس گیاهخوار بشه!</p><p>شایدم داستانِ یه مامانیه که کلی مهمون داره و درست توی دقیقهیِ نَود که مهمونا دارن میرسن، اومده توی اتاق و دیده بچّهها روی فرشِ اتاقِ پذیرایی شیرکاکائویِ غلیظِ ۹۰ درصد ریختن!</p><p></p><p>وای اگه من رو ول کنی تا صبح میخوام برات از این داستانها بگم!?</p><p></p><p>پس حتّی یه صورت هم میتونه داستانِ خودش رو داشتهباشه.</p><p>این صورتها رو نگاهکن:</p><p>??????</p><p>به نظر تو داستانِ اینا چی میتونه باشه؟</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="ewli, post: 11983, member: 110"] ماموریتِ ویژه: "داستانِ خودت رو بنویس!" داستانها از راههایِ مختلفی گفته میشن. توی کتابها، فیلمها، انیمیشنها، سفرنامهها و... میدونستی حتّی آدمهایِ غارنشین هم برای هم یه جورایی قصه میگفتن؟ با نقاشیهایی که روی دیوارِ غار میکندن یا حتّی با حالتِ صورتهاشون. البته ما هم هنوز از ابزارِ دومی استفاده میکنیم. مثلاً به این صورت نگاه کن: ? فکر میکنی داستانش چیه؟ من میگم این یه پسربچّهیِ نوجوانه که توی جمعِ دوستاش نشسته و به یه نفر که جوکِ خیلی باحالی گفته داره میخنده. یا شایدم یه دختره که عادت داره وقتی کسی جلوش میخوره زمین از خنده رودهبُر بشه. شایدم این خندهیِ عصبیِِ یه مادره با دیدن کارنامهیِ بچّهش که پُر از صفرهایِ کلهگُندهست! بذار ببینم داستانِ این یکی صورت چی میتونه باشه: ? گمان کنم این یه معلمِ عصبانیه که بعد از اینکه درسِ جدید رو کلّی توضیح داده با یه سؤالِ عجیب و غریب از طرفِ دانشآموزهایِ گیجِ کلاسش مواجه شده. البته شایدم صورتِ یه مرد باشه که رفته یه کیلو گوشت بخره و با دیدن قیمتش تصمیم گرفته زین پس گیاهخوار بشه! شایدم داستانِ یه مامانیه که کلی مهمون داره و درست توی دقیقهیِ نَود که مهمونا دارن میرسن، اومده توی اتاق و دیده بچّهها روی فرشِ اتاقِ پذیرایی شیرکاکائویِ غلیظِ ۹۰ درصد ریختن! وای اگه من رو ول کنی تا صبح میخوام برات از این داستانها بگم!? پس حتّی یه صورت هم میتونه داستانِ خودش رو داشتهباشه. این صورتها رو نگاهکن: ?????? به نظر تو داستانِ اینا چی میتونه باشه؟ [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
آموزش
آموزش نویسندگی
مطالب آموزش نویسندگی
ماموریت های نویسندگی
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین