- شناسه کاربر
- 110
- تاریخ ثبتنام
- 2020-10-25
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 31
- نوشتهها
- 159
- پسندها
- 524
- امتیازها
- 163
- محل سکونت
- یِ جای آرروم..-^
چگونه یک کتاب را نقد کنیم؟
آنچه از نقد در نظر اول به ذهن متبادر می شود، ایراد و اشکال گرفتن از یک کار یا اثر علمی و هنری است، اما در واقع نقد نه ایراد و خرده گیری است نه اشکال تراشی، بلکه علم ارزیابی و سنجش میزان اعتبار علمی یک اثر است که مانند سایر رشتههای علمی، قواعد و اصول خاص خود را دارد که به آن «روششناسی نقد » گفته میشود (1). امروزه نقد در تمامی عرصههای علمی، هنری و ادبی وجود دارد و با پیشرفت روزافزون علوم از دیدگاههای مختلف به آن نگریسته میشود، مانند نقد از دیدگاه هرمنوتیک، مدرنیسم، پست مدرنیسم و غیره، لذا آگاهی از اصول نقد علاوه بر اینکه به ما کمک میکند تا از خردهگیریهای غیراصولی و بعضاً به دور از اخلاق علمی درباره آثار دیگران برحذر باشیم سبب میشود که به دیدی کارشناسانه مسلح شویم، آنگاه درباره آثار دیگران قضاوت کنیم و امیدوار باشیم که با انتقاد اصولی و ضابطهمند است که میتوان زمینه توسعه علمی جامعه را فراهم آورد و روزنههای جدیدی به روی علم و تحقیق گشود. با توجه به چنین رویکردی است که مقاله حاضر میکوشد به نحوی موجز نقد را در سه جنبه نقد بیرونی، نقد درونی و تحلیل محتوا مورد بررسی قرار دهد. البته مراد ما از نقد، نقد آثاری است که در قالب نوشتاری پدید می آیند و اصطلاحاً به آن متن می گویند، مانند کتاب ، رمان و یا هر اثر نوشتاری دیگر.
مقدمه:
واژه نقد و نقد کردن در قدیم به معنای تعیین عیار سکه طلا و تشخیص سکه واقعی از سکه قلب بوده است، اما در تداول امروز در یک مفهوم کلی به معنای قضاوت و ارزیابی درباره اعمال، افکار و آثار دیگران است و آنچه بیشتر از نقد به طور اخص مدنظر است سنجش و ارزشیابی دقیق و علمی درباره آثار و دستاوردهای علمی نویسندگان، هنرمندان و دانشمندان در تمامی حوزههای دانش بشری است. به کمک نقد است که یک اثر اعتبار مییابد و نقاط ضعف و قوت آن عیان و موجب اصلاح مداوم الگوهای دانش بشری میشود. به عنوان مثال نقدهای فرانسیس بیکن در قرن هفدهم بر منطق قیاسی ارسطو سبب نسخ آن و استقرار منطق جدید استقرایی شد، لذا اهمیت نقد در انقلابات علمی انکارناپذیر است. اما نقد نیز چون سایر رشتههای علمی اصول و قواعد خاص خود را دارد؛ اطلاع و بصیرت از این اصول به همراه تجربه و برخورداری از ذهنی پویا و نقاد به ما کمک میکند تا گزارشی نقادانه و سازنده از یک اثر به دست دهیم و اما اصول مذکور:
نگاه ناقد به یک اثر باید همچون نگاه کارآگاه به یک صحنه پلیسی باشد تا بتواند ارتباط منطقی بین اجزای یک اثر را کشف و تحلیل کند. نقد یک حمله و دفاع است؛ حمله به نقاط ضعف و دفاع از نقاط قوت. چه درحمله و چه در دفاع وجدان علمی و وجدان انسانی باید حاکم باشد و قلم و شخصیت در وادی غیرعلمی حرکت نکند. هر امری را باید با دلایل بپذیریم یا رد کنیم، هرچند که ممکن است برای دیگران مکدرکننده باشد، اما وجدان ناقد اقتضایی جز حقیقتگویی ندارد.
اصولاً اساس یک اثر یا کار خوب در ایجاد ارتباط است؛ ارتباط بین اجزای مختلف یک اثر و هرچه این ارتباط منطقیتر و منسجم تر باشد ارزش و اعتبار اثر نیز بیشتر است. اجزای این فضای ارتباطی شامل 1- مولف، 2- خواننده، 3- بافت و زمینه های اجتماعی، فرهنگی، سیـاس*ـی و اقتصادی تولید اثر و 4- متن اثر است
الف- عناصر بیرونی نقد:
1- مولف یا تولید کننده اثر: برای اینکه بتوان نسبت به برخی از برداشتها و ایدههای مطرح شده در متن با دقت بیشتری اظهارنظر نمود ضروری است که تصویری از شخصیت نویسنده در اختیار داشته باشیم تا بتوانیم پرسش هایی را که درباره مولف مطرح می شود پاسخگو باشیم. پرسش هایی از این دست؛ آیا مولف از نظر علمی در سطحی قرار دارد که اثر را تولید کند، گرایش های سیـاس*ـی، فکری و اقتصادی مولف چیست و موقعیت علمی مولف در محافل آکادمیک به چه میزان است؟
2- برنامه پژوهشی یا گفتمان پژوهشی (research programme) یعنی اثر درچه فضای گفتمانی و تحت عنوان چه برنامه پژوهشی _فضای حاکم بر پژوهش_ ایجاد شده است، فضایی که ممکن است تحقیق در همه موارد تحت تاثیر آن باشد و با تغییر گفتمان هم عوض شود. از این نظر باید بر شرایط زمانی و مکانی تولید یک اثر یا پیام تاکید کرد که آن را اصطلاحاً تاریخیت اثر می گویند که برمبنای آن هر اثر و نظریه ریشه در خاک، لحظه های معینی از تاریخ دارد و با جنبه های دیگر حیات اجتماعی و فرهنگی آن لحظه در توازی و تفاهم است. هیچ متنی معنای مطلقی ندارد معنای هر متنی عرضی است از فرهنگ حاکم در زمان قرائت که حتی زبان فضا را هم تغییر می دهد، مانند فضای گفتمانی زمان جنگ، دوران سازندگی و دوران اصلاحات.
3- انتشارات: سیستمی که اثر را نشر داده است، در ارزیابی ما نسبت به منبع جایگاهی خاص دارد زیرا مشخص کردن نوع انتشارات بسیار مهم است که آیا حقوقی است، سیـاس*ـی است ، دولتی یا نیمه دولتی است زیرا هیچ انتشاراتی نمی پذیرد که اثری به زیان او منتشر شود. شاید بهترین مثال در این خصوص کتابهای فارسی است که در قرن نوزدهم تحت تاثیر فضای استعماری در بمبئی و کلکته هند منتشر میشدند.
4- خواننده: منظور آن است که این اثر برای چه کسی نوشته شده است و چه طیفی از خوانندگان را دربرمی گیرد؛ آیا برای طیف طرفدار یا مخالف نوشته شده است، برای مخاطبین حزبی و گروهی تالیف شده است یا اینکه عموم مردم را مخاطب قرار داده است، به عنوان مثال سیاست نامه خواجه نظام الملک طوسی برای طیف طبقه حاکم نوشته شده است. طیف شناسی خوانندگان از نکات مهم و اساسی نقد بیرونی محسوب می شود.
5- ناقد: ناقد کیست و نقد خود قبل از انتقاد بسیار مهم است. ضروری است که ناقد به موضوع اشراف داشته باشد و حداقل هم عرض مولف باشد، به زبان اثر تسلط داشته باشد، از قدرت تحلیل و استنتاج بالایی برخوردار باشد و مشخص کند که آیا همه اثر را نقد می کند یا بخشی از آن را.
آنچه از نقد در نظر اول به ذهن متبادر می شود، ایراد و اشکال گرفتن از یک کار یا اثر علمی و هنری است، اما در واقع نقد نه ایراد و خرده گیری است نه اشکال تراشی، بلکه علم ارزیابی و سنجش میزان اعتبار علمی یک اثر است که مانند سایر رشتههای علمی، قواعد و اصول خاص خود را دارد که به آن «روششناسی نقد » گفته میشود (1). امروزه نقد در تمامی عرصههای علمی، هنری و ادبی وجود دارد و با پیشرفت روزافزون علوم از دیدگاههای مختلف به آن نگریسته میشود، مانند نقد از دیدگاه هرمنوتیک، مدرنیسم، پست مدرنیسم و غیره، لذا آگاهی از اصول نقد علاوه بر اینکه به ما کمک میکند تا از خردهگیریهای غیراصولی و بعضاً به دور از اخلاق علمی درباره آثار دیگران برحذر باشیم سبب میشود که به دیدی کارشناسانه مسلح شویم، آنگاه درباره آثار دیگران قضاوت کنیم و امیدوار باشیم که با انتقاد اصولی و ضابطهمند است که میتوان زمینه توسعه علمی جامعه را فراهم آورد و روزنههای جدیدی به روی علم و تحقیق گشود. با توجه به چنین رویکردی است که مقاله حاضر میکوشد به نحوی موجز نقد را در سه جنبه نقد بیرونی، نقد درونی و تحلیل محتوا مورد بررسی قرار دهد. البته مراد ما از نقد، نقد آثاری است که در قالب نوشتاری پدید می آیند و اصطلاحاً به آن متن می گویند، مانند کتاب ، رمان و یا هر اثر نوشتاری دیگر.
مقدمه:
واژه نقد و نقد کردن در قدیم به معنای تعیین عیار سکه طلا و تشخیص سکه واقعی از سکه قلب بوده است، اما در تداول امروز در یک مفهوم کلی به معنای قضاوت و ارزیابی درباره اعمال، افکار و آثار دیگران است و آنچه بیشتر از نقد به طور اخص مدنظر است سنجش و ارزشیابی دقیق و علمی درباره آثار و دستاوردهای علمی نویسندگان، هنرمندان و دانشمندان در تمامی حوزههای دانش بشری است. به کمک نقد است که یک اثر اعتبار مییابد و نقاط ضعف و قوت آن عیان و موجب اصلاح مداوم الگوهای دانش بشری میشود. به عنوان مثال نقدهای فرانسیس بیکن در قرن هفدهم بر منطق قیاسی ارسطو سبب نسخ آن و استقرار منطق جدید استقرایی شد، لذا اهمیت نقد در انقلابات علمی انکارناپذیر است. اما نقد نیز چون سایر رشتههای علمی اصول و قواعد خاص خود را دارد؛ اطلاع و بصیرت از این اصول به همراه تجربه و برخورداری از ذهنی پویا و نقاد به ما کمک میکند تا گزارشی نقادانه و سازنده از یک اثر به دست دهیم و اما اصول مذکور:
نگاه ناقد به یک اثر باید همچون نگاه کارآگاه به یک صحنه پلیسی باشد تا بتواند ارتباط منطقی بین اجزای یک اثر را کشف و تحلیل کند. نقد یک حمله و دفاع است؛ حمله به نقاط ضعف و دفاع از نقاط قوت. چه درحمله و چه در دفاع وجدان علمی و وجدان انسانی باید حاکم باشد و قلم و شخصیت در وادی غیرعلمی حرکت نکند. هر امری را باید با دلایل بپذیریم یا رد کنیم، هرچند که ممکن است برای دیگران مکدرکننده باشد، اما وجدان ناقد اقتضایی جز حقیقتگویی ندارد.
اصولاً اساس یک اثر یا کار خوب در ایجاد ارتباط است؛ ارتباط بین اجزای مختلف یک اثر و هرچه این ارتباط منطقیتر و منسجم تر باشد ارزش و اعتبار اثر نیز بیشتر است. اجزای این فضای ارتباطی شامل 1- مولف، 2- خواننده، 3- بافت و زمینه های اجتماعی، فرهنگی، سیـاس*ـی و اقتصادی تولید اثر و 4- متن اثر است
الف- عناصر بیرونی نقد:
1- مولف یا تولید کننده اثر: برای اینکه بتوان نسبت به برخی از برداشتها و ایدههای مطرح شده در متن با دقت بیشتری اظهارنظر نمود ضروری است که تصویری از شخصیت نویسنده در اختیار داشته باشیم تا بتوانیم پرسش هایی را که درباره مولف مطرح می شود پاسخگو باشیم. پرسش هایی از این دست؛ آیا مولف از نظر علمی در سطحی قرار دارد که اثر را تولید کند، گرایش های سیـاس*ـی، فکری و اقتصادی مولف چیست و موقعیت علمی مولف در محافل آکادمیک به چه میزان است؟
2- برنامه پژوهشی یا گفتمان پژوهشی (research programme) یعنی اثر درچه فضای گفتمانی و تحت عنوان چه برنامه پژوهشی _فضای حاکم بر پژوهش_ ایجاد شده است، فضایی که ممکن است تحقیق در همه موارد تحت تاثیر آن باشد و با تغییر گفتمان هم عوض شود. از این نظر باید بر شرایط زمانی و مکانی تولید یک اثر یا پیام تاکید کرد که آن را اصطلاحاً تاریخیت اثر می گویند که برمبنای آن هر اثر و نظریه ریشه در خاک، لحظه های معینی از تاریخ دارد و با جنبه های دیگر حیات اجتماعی و فرهنگی آن لحظه در توازی و تفاهم است. هیچ متنی معنای مطلقی ندارد معنای هر متنی عرضی است از فرهنگ حاکم در زمان قرائت که حتی زبان فضا را هم تغییر می دهد، مانند فضای گفتمانی زمان جنگ، دوران سازندگی و دوران اصلاحات.
3- انتشارات: سیستمی که اثر را نشر داده است، در ارزیابی ما نسبت به منبع جایگاهی خاص دارد زیرا مشخص کردن نوع انتشارات بسیار مهم است که آیا حقوقی است، سیـاس*ـی است ، دولتی یا نیمه دولتی است زیرا هیچ انتشاراتی نمی پذیرد که اثری به زیان او منتشر شود. شاید بهترین مثال در این خصوص کتابهای فارسی است که در قرن نوزدهم تحت تاثیر فضای استعماری در بمبئی و کلکته هند منتشر میشدند.
4- خواننده: منظور آن است که این اثر برای چه کسی نوشته شده است و چه طیفی از خوانندگان را دربرمی گیرد؛ آیا برای طیف طرفدار یا مخالف نوشته شده است، برای مخاطبین حزبی و گروهی تالیف شده است یا اینکه عموم مردم را مخاطب قرار داده است، به عنوان مثال سیاست نامه خواجه نظام الملک طوسی برای طیف طبقه حاکم نوشته شده است. طیف شناسی خوانندگان از نکات مهم و اساسی نقد بیرونی محسوب می شود.
5- ناقد: ناقد کیست و نقد خود قبل از انتقاد بسیار مهم است. ضروری است که ناقد به موضوع اشراف داشته باشد و حداقل هم عرض مولف باشد، به زبان اثر تسلط داشته باشد، از قدرت تحلیل و استنتاج بالایی برخوردار باشد و مشخص کند که آیا همه اثر را نقد می کند یا بخشی از آن را.
نام موضوع : |قوانین جامع نقد کردن|
دسته : آموزش نقد نویسی