. . .

انتشاریافته فی البداهه بعد از تو | فاطمه فرخی

تالار فی‌البداهه
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
ژانر اثر
  1. عاشقانه
  2. تراژدی
سطح اثر ادبی
نقره‌ای
اثر اختصاصی
بله، این اثر اختصاصی می‌باشد و فقط در انجمن رمانیک نوشته شده است.
bad_az2_copy_d54y.png

نام اثر: بعد از تو
نویسنده: فاطمه فرخی
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه: بعد از تو دیگر جان ندارد لیلی؛ وقتی که تو رفتی، تمام شد لیلی! دیگر این قلب تاب و توانی ندارد؛ ز دوری هجران تو، حیاتی ندارد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • گل رز
  • لایک
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 8 users

فندوق کوشولو🧸🍪

رفیق رمانیکی
کاربر ثابت
شناسه کاربر
1784
تاریخ ثبت‌نام
2022-02-20
آخرین بازدید
موضوعات
138
نوشته‌ها
674
راه‌حل‌ها
2
پسندها
4,619
امتیازها
443
سن
18
محل سکونت
سرزمین رویاها

  • #11
از صبح تا نزدیک‌های غروب نگاهش کردم که گفت:
- خسته نشدی؟
لبخند محوی گوشه‌ی لبم شکوفه زد و گفتم:
- خسته کدوم بود؟
عمیق نگاهم کرد و گفت:
- هیچی! راحت باش.
موهایش رنگ شب بود و خودش رنگ روز. یک آدم عجیبی بود؛ انگار خورشید باشی و همزمان ماه هم باشی! چه‌قدر خالصانه دوستش داشتم و او چه بی‌رحمانه تنهایم گذاشت!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • گل رز
  • قلب شکسته
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 3 users

فندوق کوشولو🧸🍪

رفیق رمانیکی
کاربر ثابت
شناسه کاربر
1784
تاریخ ثبت‌نام
2022-02-20
آخرین بازدید
موضوعات
138
نوشته‌ها
674
راه‌حل‌ها
2
پسندها
4,619
امتیازها
443
سن
18
محل سکونت
سرزمین رویاها

  • #12
دوست داشتنِ تو در وجود من است! خاکش، آبش، نورش، زندگی و خیالش با عشق و تنهایی عجیب و دردِ عذاب‌آوری با هم آمیخته است.
تو هم‌چون نفسی هستی که در جانم، همان سویی هستی که در چشمم، همان تپشی هستی که در قلبم و همان فکری هستی که در سرم جریان دارد. محبوب من، به هرچه بیندیشم، به تو فکر می‌کنم و تو تمام دارایی‌ای بودی که داشتم! آری داشتم؛ مگر یادت نیست که گفته بودی از چشمان شب رنگت سقوط کرده‌ام؟ این سقوط بس شیرین و جان‌فرسا بود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • گل رز
  • قلب شکسته
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 3 users

فندوق کوشولو🧸🍪

رفیق رمانیکی
کاربر ثابت
شناسه کاربر
1784
تاریخ ثبت‌نام
2022-02-20
آخرین بازدید
موضوعات
138
نوشته‌ها
674
راه‌حل‌ها
2
پسندها
4,619
امتیازها
443
سن
18
محل سکونت
سرزمین رویاها

  • #13
وقتی نیستی و ندارمت، حتی لحظه‌ها، عقربه‌ها و عکس‌های عاشقانه‌ی دوتایی‌مان نیز سراغت را می‌گیرند. وقتی هستی دلم هیچ نمی‌خواهد و هیچ نمی‌فهمد! نمی‌دانم تو تمام من شده‌ای یا من با تو تمام خواهم شد؟! بودنت برای همیشه می‌توانست حس قشنگی به من دهد که تو با تمام خودخواهی‌ات از من دریغ کردی. آرزو دارم کاش یک‌بار دیگر برگردی و دوباره عاشقانه‌هایمان را شروع کنیم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • گل رز
  • قلب شکسته
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 3 users

فندوق کوشولو🧸🍪

رفیق رمانیکی
کاربر ثابت
شناسه کاربر
1784
تاریخ ثبت‌نام
2022-02-20
آخرین بازدید
موضوعات
138
نوشته‌ها
674
راه‌حل‌ها
2
پسندها
4,619
امتیازها
443
سن
18
محل سکونت
سرزمین رویاها

  • #14
نوشتن برای تو، وقتی ندانی که برای تو نوشته‌ام، به چه دردم می‌خورد؟!کاش بودی و می‌دیدی که چگونه از دوری تو به دفتر و قلم پناه برده‌ام و کسی نیست آغوشش را برای من باز کند و دردهایم را به جان بخرد! من به تو نیاز دارم؛ به بودن و آغوش امن و آرام‌بخشت. بیا و بار دیگر، آغوشت را به روی من باز کن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • قلب شکسته
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

فندوق کوشولو🧸🍪

رفیق رمانیکی
کاربر ثابت
شناسه کاربر
1784
تاریخ ثبت‌نام
2022-02-20
آخرین بازدید
موضوعات
138
نوشته‌ها
674
راه‌حل‌ها
2
پسندها
4,619
امتیازها
443
سن
18
محل سکونت
سرزمین رویاها

  • #15
آغوشی دارم که صاحبش تو هستی! چشمانی دارم که در چشمانت قفل است؛ نگاهی دارم که متعلق به توست و فکر و ذهنی دارم که دائم درگیر توست! ای دلبر، من تماماً درگیر تو، متعلق به تو و تماماً خواهان عشق تو هستم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • قلب شکسته
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

فندوق کوشولو🧸🍪

رفیق رمانیکی
کاربر ثابت
شناسه کاربر
1784
تاریخ ثبت‌نام
2022-02-20
آخرین بازدید
موضوعات
138
نوشته‌ها
674
راه‌حل‌ها
2
پسندها
4,619
امتیازها
443
سن
18
محل سکونت
سرزمین رویاها

  • #16
اسم این حس و حال چیست؟ همین که وقتی به تو فکر می‌کنم، از گوشه‌ی لب‌هایم لبخند چکه می‌کند! اسمش چه می‌تواند باشد؟ این کار و رفتار؛ که نشسته‌ام، تو را مو به مو مرور می‌کنم و عطر موهایت گیجم می‌کند؟ اسم این رویا و خیال چه نام دارد که تو از دور می‌آیی و انار‌های باغ شعرم، کال کال، سینه بی‌طاقت و دل‌آشوب می‌کنند؟ اسمش را چه بگذارم که تو، دوستت دارم معنی‌اش کنی؟ و به این درد جان فرسا پایان دهی دلبرکم؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • قلب شکسته
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

فندوق کوشولو🧸🍪

رفیق رمانیکی
کاربر ثابت
شناسه کاربر
1784
تاریخ ثبت‌نام
2022-02-20
آخرین بازدید
موضوعات
138
نوشته‌ها
674
راه‌حل‌ها
2
پسندها
4,619
امتیازها
443
سن
18
محل سکونت
سرزمین رویاها

  • #17
دلبر، می‌دانی که جانم برایت در می‌رود؟ پس بیا و بگذار فدایت شوم! قربان خنده‌های شیرینت و جان دهم برای آن دو چشم شب رنگت. بیا عشق بی‌رحم من! بیا که بعد از تو لیلایت دیگر جان ندارد؛ جانش به قربانت!می‌دانی، حتی رفتنت هم شیرین بود؛ یک شیرینی تلخ، مثل شکلات کاکائویی‌های مغازه‌ای که از کنارش رد شدیم و برایم خریدی! آری به همان تلخی و به همان شیرینی است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • قلب شکسته
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

فندوق کوشولو🧸🍪

رفیق رمانیکی
کاربر ثابت
شناسه کاربر
1784
تاریخ ثبت‌نام
2022-02-20
آخرین بازدید
موضوعات
138
نوشته‌ها
674
راه‌حل‌ها
2
پسندها
4,619
امتیازها
443
سن
18
محل سکونت
سرزمین رویاها

  • #18
هر چه در دلم و هر چه از احساسم بود را برایت نوشتم تا بدانی و بخوانی که من عاشقانه تو را می‌پرستم؛ حتی اگر مرا نخواهی یا خُردم کنی! من تو را حتی بعد از دعوا، بحث و درد نیز می‌خواهم!
تقدیم به تو که عاشقانه می‌پرستمت!
پایان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • قلب شکسته
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

مدیر تایپ

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
1519
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
0
نوشته‌ها
379
پسندها
1,008
امتیازها
123

  • #19


عرض سلام و خسته نباشیدی ویژه خدمت شما نویسنده‌ی عزیز!
بدین وسیله پایان تایپ اثر شما را اعلام می‌‌دارم. با آرزوی موفقیت روز افزون!

|مدیریت کتابدونی|
 
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین