. . .

مذهبی عاقبت یک لحظه خودبینی

تالار داستان‌های پیامبران و امامان

شاهزاده آبی مرداد

رمانیکی نقره‌ای
محروم
شناسه کاربر
1221
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-20
آخرین بازدید
موضوعات
386
نوشته‌ها
1,988
راه‌حل‌ها
1
پسندها
8,440
امتیازها
558
محل سکونت
جزیره عشق❤️❤️

  • #1
یکی از مهم‌ترین کارهای حضرت عیسی (علیه‌السّلام) برای تبلیغ دین برنامه سیاحت و بیابانگردی بود. در یکی از این سیاحت‌ها، یکی از دوستانش که قد کوتاه بود و همواره در کنار حضرت عیسی (علیه‌السّلام) دیده می‌شد، به همراه عیسی (علیه‌السّلام) به راه افتاد، تا با هم به دریا رسیدند. عیسی با یقین خالص و راستین گفت: بسم الله، سپس بر روی آب حرکت کرد، بی آنکه غرق شود.
آن شخص قد کوتاه هم وقتی که عیسی (علیه‌السّلام) را دید که بر روی آب راه می‌رود، با یقین خالصانه گفت: بسم الله، و سپس بر روی آب به راه افتاد، بی آنکه غرق بشود، تا به عیسی (علیه‌السّلام) رسید. ولی در همین حال، «خودبینی» او را گرفت و با خود گفت: «این عیسی روح الله است که بر روی آب، گام بر می‌دارد، من نیز روی آب حرکت می‌کنم، فما فضله علی؟ بنابراین، عیسی (علیه‌السّلام) چه برتری بر من دارد؟» همان دم زیر پایش بی قرار شد و در آب فرو رفت و فریاد زد: «ای روح الله! دستم به دامنت، مرا بگیر و از غرق شدن نجات بده.»عیسی (علیه‌السّلام) دست او را گرفت و از آب بیرون کشید و به او فرمود: «ای کوتاه قد! مگر چه گفتی؟»
(که در آب فرو رفتی)کوتاه قد: گفتم، این روح الله است که بر روی آب می‌رود، من نیز بر روی آب می‌روم.
(بنابراین چه فرقی بین ما هست)، خودبینی مرا فرا گرفت (و در نتیجه به مکافاتش رسیدم).عیسی (علیه‌السّلام) فرمود: «تو خود را (بر اثر خودبینی) در مقامی که خدا آن را برای تو قرار نداده، نهادی. خداوند بر تو غضب کرد، اکنون از آن چه گفتی، توبه کن.»او توبه کرد، آن گاه به مرتبه‌ای که خدا برایش قرار داده بود، بازگشت.

منبع : آخرین خبر
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
1
بازدیدها
32

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین