. . .

تمام شده شعر تلاطم احساس| هدیه امیری نویسنده انجمن رمانیک

تالار اشعار کاربران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
ژانر اثر
  1. عاشقانه
  2. تراژدی
سطح اثر ادبی
برنزی
اثر اختصاصی
بله، این اثر اختصاصی می‌باشد و فقط در انجمن رمانیک نوشته شده است.






مجموعه شعر: تلاطم احساس


شاعر: هدیه امیری

ژانر: عاشقانه، ترژادی

قالب: شعرنو


چِه شُد کِه مَرا رَها ساختی از دِلَت؟

چِه شُد کِه چَشمانَت را بَستی بَر مَن؟

چِه شُد کِه نَماندی پایبَند بَر آن عَهد قَدیمی؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

هدیه امیری

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
نام هنری
هدیه زندگی
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
231
نوشته‌ها
2,046
راه‌حل‌ها
5
پسندها
12,361
امتیازها
452
سن
17

  • #11
ای جانا! رَفتِه‌ای و مَن هَنوز تو را می‌خوانم

وای اَز این حِس کِه تو را می‌خواهم!

دِگَرَم نیست تحمل

ای کاش می‌ماندِی جانانم!

کِه پَس اَز رَفتَن تو، مَن غَرَیب ماندَم!

تو کِه باشی، مَن دَر دِلَت عَجیب می‌ماندَم!
 

هدیه امیری

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
نام هنری
هدیه زندگی
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
231
نوشته‌ها
2,046
راه‌حل‌ها
5
پسندها
12,361
امتیازها
452
سن
17

  • #12
مَشو نومید جانانَم، که اُمیدَت را زِ ایزَد خواستگارَم!

یادَت دَر نَبودَت، اَندَک اَندَک، رِیشه‌ی جانم را می‌کِشَد.

غَمِ دوری تو، بیش اَز پیش نااُمیدَم می‌کُنَد!
 

هدیه امیری

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
نام هنری
هدیه زندگی
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
231
نوشته‌ها
2,046
راه‌حل‌ها
5
پسندها
12,361
امتیازها
452
سن
17

  • #13


نیستی و پَرسِه می‌زَنم دَرکِیهان؛

زِندِگی این ا‌َست دِگَر، گاه بوی یاس و گَهِی زَهر دارد!
 

هدیه امیری

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
نام هنری
هدیه زندگی
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
231
نوشته‌ها
2,046
راه‌حل‌ها
5
پسندها
12,361
امتیازها
452
سن
17

  • #14
ای کِه دَر یادَم هَمیشِه ماندِگاری،

ای تویی کِه جانانی!

نشود که بیایی؟

کِه تو بِیایی وَ بِمانی؛
 

هدیه امیری

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
نام هنری
هدیه زندگی
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
231
نوشته‌ها
2,046
راه‌حل‌ها
5
پسندها
12,361
امتیازها
452
سن
17

  • #15


دَر میانِ دَرد‌ها، خَبَرِی نیست این دِیوانِه را!

کِه پَس اَز تو، دِگَرَش هیچ نیست!

دَرد مَن هَم بِه کِنار، تا تو دَر جانِ منی، مَن را بِه کِنار!

کِه هَمین فِکر بِه تو هم، می‌کُشَد مَرا!
 

هدیه امیری

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
نام هنری
هدیه زندگی
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
231
نوشته‌ها
2,046
راه‌حل‌ها
5
پسندها
12,361
امتیازها
452
سن
17

  • #16
آه! شَبِ این سُودازَدِه، عَجَب شَبِ دِلگیری اَست!

دِلی کِه غَمگِین شُده، پا بِه غُلُ و زَنجیری اَست!

آه! افسوس که شب سوزاند شعر مرا

چِه سُرایَم اَز خودم؟

جُز این کِه حُوصِله‌ای نیست دِگَر!

گَر چِه غَم هَم باشَد، دگِله‌ای نیست دِگَر!
 

هدیه امیری

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
نام هنری
هدیه زندگی
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
231
نوشته‌ها
2,046
راه‌حل‌ها
5
پسندها
12,361
امتیازها
452
سن
17

  • #17


راهِ نَفَسَم کو، کُجاست؟

آه! خَستِه‌اَم؛ چِنان آسان کِه جانی نیست مَرا!

گَرچِه خَستِه‌اَم؛ لیک مَن هَم بَندِه‌اَم!

زِ خُدا چِه می‌خواهَم، خُدا؟

زِ فِراقِ تو خَزان می‌مانَم!

هان! پَرستو کو، کُجاست؟

آه! او رَفتُ یادی از رُویَم نَکَرَد، بِشکَنَد این دِل چِه خُوش تَغییر کَرد!
 

هدیه امیری

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
نام هنری
هدیه زندگی
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
231
نوشته‌ها
2,046
راه‌حل‌ها
5
پسندها
12,361
امتیازها
452
سن
17

  • #18
ای جانانِ مَن!

یا بسوزانَم، یا بِده بَر باد خاکستَرَم را

یا رَهایَم کُن ِبه حالِ خود این دِلِ دیوانه‌ را!

دِگَری می‌بینَد، سَطر بِه سَطر

دِگَری می‌خوانَد، جُز بِه جُز!

آه! چِه غَم اَنگیز است، کِه گَه سَنگَمُ گَهی دِلتَنگَم!
 

هدیه امیری

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
نام هنری
هدیه زندگی
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
231
نوشته‌ها
2,046
راه‌حل‌ها
5
پسندها
12,361
امتیازها
452
سن
17

  • #19
بَه! کِه چِه حالِ این دِیوانِه خوش اَست!

با نَبُودَن‌هایَت، با نَوازِش‌هایَت، خَندِه‌ی لَب پَر مِی‌کِشَد!

دَر دِلِ خَستِه‌‌ی مَن، هَرگِز نَشینَد کَس جایَت!

مَن کِه زِ غَم آزادم، هَم‌چُو شَهری آبادَم!

با دِلَم باش جانانَم، کِه دِگَر پایانم!

آرزوهایَم مَسکوتُ خَموش بَر هَمِگان،

سُکُوتَم تَلخُ جان‌فَرسا، بمانی تو هَمان بالا!

حالا و مَنَمُ یِک دِرَخت تَنها

گوشِه‌ی بی پَرتِ، ته‌مه‌های دنیا، کِه هَر دو دَر بَندِ زَمینیم!

چِه بخواهِیم، چِه نَخواهِیم!



پایان.






مجموعه شعر تَلاطمِ اِحساس به قلم هدیه قلی‌زاده

بیست و دوم اسفند ماه هزار و چهارصد

در ساعت پانزده و بیست دقیقه عصر
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
17
بازدیدها
339

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

کاربرانی که این موضوع را خوانده‌اند (مجموع کاربران: 1)

بالا پایین