خآنومِاَلف؛
بخشدار المپیاد
پرسنل مدیریت
مقامدار آزمایشی
بخشدار
تیم تبلیغات
ناظر
طراح
گوینده
- نام هنری
- ماه بالای دریاچه
- آزمایشی
- بخشدارالمپیاد+خبرنگار+گوینده+ادیتور
- شناسه کاربر
- 4240
- تاریخ ثبتنام
- 2023-02-13
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 92
- نوشتهها
- 489
- راهحلها
- 2
- پسندها
- 3,455
- امتیازها
- 238
- محل سکونت
- آغوشِاو (:
شرح و تفسیر شعر آغازین
بنام خدایی که جان آفرید -- سخن گفتن اندر زبان آفرید
به نام خدایی که زندگی بخشید و قدرت سخن گفتن را به ما داد
خداوند بخشنده دستگیر -- کریم خطا بخش پوزش پذیر
خدایی که همیشه با ماست و یاری رسان است و بخشنده و توبه پذیر است.
پرستار امرش همه چیز و کس -- بنی آدم و مرغ و مور و مگس
تحت فرمان او است همه چیز و همه کس مثل انسان و پرنده و مورچه و مگس
یکی را به سر برنهد تاج بخت -- یکی را به خاک اندر آرد زتخت
یکی را خوش بختی دهد و دیگری را از خوشبختی کنار گذارد
گلستان کند آتشی برخلیل -- گروهی برآتش برد زآب نیل
آتش را برای خلیل {ع} تبدیل به گلستان کرد و کسانی را هم در زیر آب نیل فرو برد
به درگاه لطف و بزرگیش بر -- بزرگان نهاده بزرگی ز سر
در نزد او تمام بزرگان کوچک و ناتوان هستند
جهان متفق بر الهیتش -- فرومانده از کنه ماهیتش
جهان متفق هستند بر خدایی او و دنیا ناتوان مانده از یافتن ذات او
بشر ماورای جلالش نیافت -- بصر منتهای جمالش نیافت
انسان همچو او نیابد دیدگان ناتوان در یافتن انتهای جمال او
تامل در آیینه دل کنی -- صفایی به تدریج حاصل کنی
اگر قلبا به خودت فکر کنی و خودت را خوبی بشناسی و در ویژگی های خود بیندیشی کم کم میتوانی وجودت را با صفا کنی
چون خودشناسی مقدمه ی خداشناسی است
محال است که سعدی راه صفا -- توان رفت جز بر پی مصطفی
محال است ای سعدی که راهی راست را بروی جز راه راست و حق حضرت محمد (ص)
بنام خدایی که جان آفرید -- سخن گفتن اندر زبان آفرید
به نام خدایی که زندگی بخشید و قدرت سخن گفتن را به ما داد
خداوند بخشنده دستگیر -- کریم خطا بخش پوزش پذیر
خدایی که همیشه با ماست و یاری رسان است و بخشنده و توبه پذیر است.
پرستار امرش همه چیز و کس -- بنی آدم و مرغ و مور و مگس
تحت فرمان او است همه چیز و همه کس مثل انسان و پرنده و مورچه و مگس
یکی را به سر برنهد تاج بخت -- یکی را به خاک اندر آرد زتخت
یکی را خوش بختی دهد و دیگری را از خوشبختی کنار گذارد
گلستان کند آتشی برخلیل -- گروهی برآتش برد زآب نیل
آتش را برای خلیل {ع} تبدیل به گلستان کرد و کسانی را هم در زیر آب نیل فرو برد
به درگاه لطف و بزرگیش بر -- بزرگان نهاده بزرگی ز سر
در نزد او تمام بزرگان کوچک و ناتوان هستند
جهان متفق بر الهیتش -- فرومانده از کنه ماهیتش
جهان متفق هستند بر خدایی او و دنیا ناتوان مانده از یافتن ذات او
بشر ماورای جلالش نیافت -- بصر منتهای جمالش نیافت
انسان همچو او نیابد دیدگان ناتوان در یافتن انتهای جمال او
تامل در آیینه دل کنی -- صفایی به تدریج حاصل کنی
اگر قلبا به خودت فکر کنی و خودت را خوبی بشناسی و در ویژگی های خود بیندیشی کم کم میتوانی وجودت را با صفا کنی
چون خودشناسی مقدمه ی خداشناسی است
محال است که سعدی راه صفا -- توان رفت جز بر پی مصطفی
محال است ای سعدی که راهی راست را بروی جز راه راست و حق حضرت محمد (ص)
نام موضوع : شرح و تفسیر حکایتها و اشعار گلستان سعدی
دسته : تفسیر شعر