. . .

آموزش ساختار در اماتیکا

تالار مطالب آموزش نویسندگی

marzii75

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4262
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-16
آخرین بازدید
موضوعات
17
نوشته‌ها
50
پسندها
56
امتیازها
53

  • #1
آشنایی با جنبه‌های مختلف رمان

اصطلاحاتی برای نوشتن رمان وجود دارد که آشنایی با آن‌ها به شما کمک می‌کند تا چارچوبی قوی برای نوشتن پیدا کنید. چارچوبی که می‌تواند به رمان شکل استاندارد بدهد، متن را در مسیر نگه دارد و از رفتن ذهن شما به بیراهه جلوگیری کند. در اینجا مهم‌ترین اصطلاحات را باهم مرور می‌کنیم:

طرح رمان

طرح یعنی حوادث و اتفاقات داستان را طوری کنار هم قرار دهید که به‌خوبی باهم چفت‌وبست داشته باشند و باعث ایجاد احساس کنجکاوی، اشتیاق یا هر احساسی شوند که خواننده را به ادامۀ خواندن تشویق می‌کند.

طرح فقط این نیست که بگویید فلان اتفاق در داستان افتاد. باید به چرایی این اتفاقات هم اشاره‌ کنید. همین‌طور باید گیرایی و کشش داستان هم در طرح آورده شود تا مشخص شود چرا خواننده ممکن است نتواند این رمان را زمین بگذارد.

پس باید کشمکشی در داستان وارد کنید تا جذابیت لازم را برای خواننده ایجاد کنید. کشمکش می‌تواند هر چیز جذابی باشد مثل:



درگیری شخصیت داستان با خودش یا دیگران
درگیری شخصیت داستان با طبیعت
یک معمای بزرگ و وسوسه‌انگیز
دوراهی و بلاتکلیفی.
موضوعی که معمولاً در مورد طرح داستان مطرح می‌شود این است که آیا باید قبل از نوشتن رمان، طرح آن را بنویسیم و بعد به‌صورت جدی به سراغ نوشتن داستان برویم؟

در این زمینه اتفاق‌نظر وجود ندارد.

بعضی از داستان‌نویسان به نوشتن طرح قبل از نوشتن متن اعتقادی ندارند. به نظر آن‌ها نوشتن طرح دست و پای خلاقیت را می‌بندد و نمی‌گذارد ذهن آزادانه حوادث و شخصیت‌ها را خلق کند.

از طرفی بعضی از داستان‌نویسان دیگر معتقدند داشتن طرح داستانی کمک می‌کند تا داستان هر چه‌ بهتر پیش برود و با روشن بودن مسیر، داستانی خواناتر و شفاف‌تر تولید خواهد شد.

اما عده‌ای بین این دو گروه ایستاده‌اند. آن‌ها معتقدند می‌شود یک طرح ابتدایی برای نوشتن رمان نوشت اما این طرح باید کاملاً انعطاف‌پذیر باشد یعنی وقتی پیش می‌روید و حوادث را به هر دلیلی در ذهن تغییر می‌دهید، طرح اولیه نباید مانعی برای رمان ایجاد کند.

درواقع این گروه معتقدند که طرح مثل سنگ بنای اولیه برای ساختمان داستان است و قرار نیست تا انتهای کار، ما را محدود کند بلکه بهانه‌ای برای شروع به ما می‌دهد.

ری برادبری می‌گوید: «طرح همان جای پای شخصیت‌های اثر شماست که در روز برفی برای رسیدن به مقصدی باورنکردنی از خود به‌جا می‌گذارند. طرح پس از نوشتن رمان به وجود می‌آید نه قبل از آن. طرح نمی‌تواند قبل از به وجود آمدن حادثه وجود داشته باشد. نمی‌تواند مکانیکی باشد بلکه باید کاملاً پویا باشد.»

درهرصورت باید این را بدانید که اغلب اوقات همه‌چیز دقیقاً مطابق با طرحی که از قبل نوشته‌اید پیش نخواهد رفت. این خاصیت خلاقیت است و نباید از این بابت به خودتان خرده بگیر‌ید.

اما اگر قبل از نوشتن رمان هیچ‌گونه طرحی هم نداشته باشید ممکن است به مشکل بخورید؛ مثلاً سوژه‌ای به ذهنتان می‌رسد که به نظرتان بسیار هیجان‌انگیز و جالب است. شروع به نوشتن می‌کنید و چند فصل پیش می‌روید؛ اما هیجان اولیه فروکش می‌کند و دیگر چیزی برای نوشتن در ذهنتان وجود ندارد.

در این مواقع حس می‌کنید داستان سرگردان است و حس کسی را خواهید داشت که وسط یک بیابان بزرگ گم شده است. اسکات بل در حمایت از نوشتن طرح اولیه، از ساختمانی مثال می‌زند که به دلیل نداشتن فونداسیون خوب، بعد از چند سال فروریخت. او می‌گوید برای رمانی بدون طرح اولیه هم دیر یا زود این اتفاق خواهد افتاد.

ممکن است شما به هر دلیلی طرفدار یکی از این دو گروه باشید. درهرصورت برایتان توصیه‌ای داریم:

نوشتن رمان بدون پیش‌طرح:

توصیه می‌کنیم هر روز زمان مشخص و حجم مشخصی از محتوا را تعیین کنید؛ مثلاً با خودتان قرار بگذارید روزی سه ساعت یا سه صفحه بنویسید.
هرروز قبل از نوشتن متن جدید، به متن روز قبل سر بزنید و روند آن را خوب دنبال کنید.
حداقل یک روز در هفته طرح رمان را روی کاغذ بیاورید و برای خود شفاف کنید.

نوشتن رمان با طرح ابتدایی:

برای طراحی رمان می‌توانید از چند روش مختلف استفاده کنید:

روش اول: کارت نویسی

خیلی از نویسنده‌های بزرگ دنیا از کارت نویسی برای نوشتن رمان و داستان‌های مختلف استفاده می‌کنند. به این شکل که هر ایده، صحنه یا سوژه‌ای خاص را روی کارتی می‌نویسند. این کارت‌ها را به‌مرورزمان جمع‌آوری می‌کنند و وقتی می‌خواهند رمان را بنویسند، آن‌ها را به ترتیب می‌چینند تا ارتباطی منطقی بینشان برقرار کنند.

می‌توانید از کارت‌های مختلف برای شکل‌دهی به قسمت‌های مختلف رمان استفاده کنید مثل:

می‌توانید از کارت‌هایی با رنگ‌های مختلف استفاده کنید؛ مثلاً کارت‌های شخصیت را نارنجی و کارت‌های صحنه را آبی در نظر بگیرید. وقتی تعداد ایده‌ها زیاد شد، دیگر برای پیدا کردن آن‌ها و چیدمان کارت‌ها سرگردان نخواهید شد.

روش دوم: روایت کردن بخش‌های مهم

می‌توانید یک سری از مهم‌ترین نقاطی را که در داستان می‌خواهید به آن‌ها برسید مشخص کنید. احتمالاً بعداً می‌توانید بین این نقاط با صحنه‌پردازی و شخصیت‌سازی ارتباط برقرار کنید. پس در ابتدا فقط از این نقاط مهم داستان بنویسید.

آن‌ها را به شکل روایی بنویسید یعنی توضیحی مختصر از آن‌ها ارائه دهید تا ذهنتان نسبت به چیزی که قرار است خلق شود روشن شود.

روش سوم: نوشتن بخش‌های سه‌گانۀ ارسطویی

در ابتدا نیاز نیست همۀ راه برایتان روشن باشد اما بهتر است با یک نظم کلی به خط داستان فکر کنید. برای اینکه به چنین نظمی در ذهن برسید لازم است سه بخش شروع، میانه و پایان داستان را مشخص کنید.

بهتر است برای هر یک از این بخش‌های سه‌گانه توضیحاتی بنویسید و بگویید که در هر بخش مهم‌ترین اتفاقات و حوادث چه چیزهایی هستند.

ساختار رمان
ساده‌ترین و البته کاربردی‌ترین ساختاری که می‌توانیم برای نوشتن انواع داستان‌ها استفاده کنیم، ساختار سه مرحله‌ای ارسطویی است.

البته که خود این سه قسمت مجدد تجزیه می‌شوند و گاهی آن را ساختار پنج‌قسمتی هم می‌دانند چون بخش میانه را مجدداً به شروع، میانه و پایان تقسیم‌بندی می‌کنند.

اصلاً این ساختار را دست‌کم نگیرید. تفاوت بین یک رمان آبکی و یک رمان درجه‌یک را می‌شود به‌سادگی از روی همین ساختار تشخیص داد. حالا ببینیم این قسمت‌ها چطور عمل می‌کنند:

شروع:

در قسمت مقدمه یا افتتاحیه، معرفی آدم‌ها، ارتباط بین آن‌ها؛ زمان و مکان و فضا و حال و هوای متن شکل می‌گیرد.

میانه:

در بدنۀ رمان، رویارویی‌ها، درگیری‌ها، اوج‌گیری داستان، گره خوردن‌ها، طرح سؤالات یا تعلیق، تغییرات اساسی در شخصیت‌ها یا متحول ‌شدن حوادث رخ می‌دهد.

پایان:

در قسمت پایانی اوج‌گیری بخشی از داستان و گره‌گشایی، حل شدن مسائل داستان و پاسخ دادن به سؤالات کلی و به سرانجام رساندن داستان شکل می‌گیرد.

ساختار دراماتیکا

به نظر بعضی از رمان‌نویس‌ها، ساختار هشت مرحله‌ای دراماتیکا که آن را فیلیپس و هانتلی ابداع کرده‌اند یکی از بهترین ساختارها برای نوشتن داستان است. این مراحل هشت‌گانه عبارت‌اند از:

ساختار دراماتیکا در رمان‌نویسی
ردیف مهم‌ترین اجزای ساختار
۱ هدف شخصیت داستان چیست؟
۲ عواقب نرسیدن به هدف چیست؟
۳ ملزومات رسیدن به هدف کدام است؟
۴ مخاطرات راه چه چیزهایی هستند؟
۵ هزینه‌هایی که شخصیت باید بپردازد چه چیزهایی می‌تواند باشد؟
۶ پاداش‌های ضمنی برای حرکت به سمت هدف چیست؟
۷ اتفاق‌های لازم برای رسیدن به هدف چیست؟
۸ پیش‌شرط‌های رسیدن به هدف چیست؟

ایوان مارشال در کتابش «دربارۀ رمان‌نویسی» به این موضوع اشاره می‌کند که شما برای نوشتن هر داستانی به یک بحران نیاز دارید. این بحران باید سه ویژگی داشته باشد:

متناسب با قالب داستان باشد.
باید زندگی شخصیت اصلی داستان را به هم بریزد.
باید مخاطب را کنجکاو کند.
اما کار نوشتن فقط با بحران امکان‌پذیر نمی‌شود. باید شخصیت اصلی هدفی را دنبال کند و برای رسیدن به آن هدف، ماجراهایی را پشت سر بگذارد.

دقت کنید که منظور از بحران بیشتر گره‌افکنی در داستان است. شما باید گرهی در داستان ایجاد کنید و خواننده را به دیدن نحوۀ باز شدن این گره دعوت کنید.

حالا ممکن است این بحران درونی یا بیرونی باشد.

یعنی ممکن است شخصیت اصلی داستان درگیری‌های ذهنی و شخصیتی داشته باشد یا اینکه برای رسیدن به هدفی، با شخصیت‌های مختلف داستان درگیری پیدا کند.

پس می‌شود همۀ این موارد را در طرح مارشال، به پنج قسمت تقسیم کرد.

فارغ از اینکه از چه ساختاری برای نوشتن رمان استفاده می‌کنید می‌توانید بفهمید که برای پیش بردن هر چه‌بهتر داستان باید چند مورد را رعایت کنید:

باید نظم و ترتیب موضوعات و حوادث مختلف رمان را رعایت کنید.
هدفی از نوشتن تعیین کنید و بدانید اصلاً حوادث داستان برای رسیدن به چه هدفی صورت می‌گیرد.
در راه رسیدن به هدف باید گره‌افکنی کنید و چیزی را تعریف کنید که نظم موجود را به هم بریزد.
مشکل‌گشایی و گره‌افکنی را باید به روشی هنرمندانه انجام دهید تا داستان درنهایت به پایانی معنادار برسد.
 
آخرین ویرایش:

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,755
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,067
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #2

آموزش آموزش نوشتن رمان

تالار آموزش
اول قبلی2 از 3بعدی آخر
لغو اشتراک
•••


marzii75

رمانیکی تازه وارد​


مقام‌دار آزمایشی

بازرس
آزمایشی
بازرس
108.gif


آشنایی با جنبه‌های مختلف رمان

اصطلاحاتی برای نوشتن رمان وجود دارد که آشنایی با آن‌ها به شما کمک می‌کند تا چارچوبی قوی برای نوشتن پیدا کنید. چارچوبی که می‌تواند به رمان شکل استاندارد بدهد، متن را در مسیر نگه دارد و از رفتن ذهن شما به بیراهه جلوگیری کند. در اینجا مهم‌ترین اصطلاحات را باهم مرور می‌کنیم:

طرح رمان

طرح یعنی حوادث و اتفاقات داستان را طوری کنار هم قرار دهید که به‌خوبی باهم چفت‌وبست داشته باشند و باعث ایجاد احساس کنجکاوی، اشتیاق یا هر احساسی شوند که خواننده را به ادامۀ خواندن تشویق می‌کند.

طرح فقط این نیست که بگویید فلان اتفاق در داستان افتاد. باید به چرایی این اتفاقات هم اشاره‌ کنید. همین‌طور باید گیرایی و کشش داستان هم در طرح آورده شود تا مشخص شود چرا خواننده ممکن است نتواند این رمان را زمین بگذارد.

پس باید کشمکشی در داستان وارد کنید تا جذابیت لازم را برای خواننده ایجاد کنید. کشمکش می‌تواند هر چیز جذابی باشد مثل:



درگیری شخصیت داستان با خودش یا دیگران
درگیری شخصیت داستان با طبیعت
یک معمای بزرگ و وسوسه‌انگیز
دوراهی و بلاتکلیفی.
موضوعی که معمولاً در مورد طرح داستان مطرح می‌شود این است که آیا باید قبل از نوشتن رمان، طرح آن را بنویسیم و بعد به‌صورت جدی به سراغ نوشتن داستان برویم؟

در این زمینه اتفاق‌نظر وجود ندارد.

بعضی از داستان‌نویسان به نوشتن طرح قبل از نوشتن متن اعتقادی ندارند. به نظر آن‌ها نوشتن طرح دست و پای خلاقیت را می‌بندد و نمی‌گذارد ذهن آزادانه حوادث و شخصیت‌ها را خلق کند.

از طرفی بعضی از داستان‌نویسان دیگر معتقدند داشتن طرح داستانی کمک می‌کند تا داستان هر چه‌ بهتر پیش برود و با روشن بودن مسیر، داستانی خواناتر و شفاف‌تر تولید خواهد شد.

اما عده‌ای بین این دو گروه ایستاده‌اند. آن‌ها معتقدند می‌شود یک طرح ابتدایی برای نوشتن رمان نوشت اما این طرح باید کاملاً انعطاف‌پذیر باشد یعنی وقتی پیش می‌روید و حوادث را به هر دلیلی در ذهن تغییر می‌دهید، طرح اولیه نباید مانعی برای رمان ایجاد کند.

درواقع این گروه معتقدند که طرح مثل سنگ بنای اولیه برای ساختمان داستان است و قرار نیست تا انتهای کار، ما را محدود کند بلکه بهانه‌ای برای شروع به ما می‌دهد.

ری برادبری می‌گوید: «طرح همان جای پای شخصیت‌های اثر شماست که در روز برفی برای رسیدن به مقصدی باورنکردنی از خود به‌جا می‌گذارند. طرح پس از نوشتن رمان به وجود می‌آید نه قبل از آن. طرح نمی‌تواند قبل از به وجود آمدن حادثه وجود داشته باشد. نمی‌تواند مکانیکی باشد بلکه باید کاملاً پویا باشد.»

درهرصورت باید این را بدانید که اغلب اوقات همه‌چیز دقیقاً مطابق با طرحی که از قبل نوشته‌اید پیش نخواهد رفت. این خاصیت خلاقیت است و نباید از این بابت به خودتان خرده بگیر‌ید.

اما اگر قبل از نوشتن رمان هیچ‌گونه طرحی هم نداشته باشید ممکن است به مشکل بخورید؛ مثلاً سوژه‌ای به ذهنتان می‌رسد که به نظرتان بسیار هیجان‌انگیز و جالب است. شروع به نوشتن می‌کنید و چند فصل پیش می‌روید؛ اما هیجان اولیه فروکش می‌کند و دیگر چیزی برای نوشتن در ذهنتان وجود ندارد.

در این مواقع حس می‌کنید داستان سرگردان است و حس کسی را خواهید داشت که وسط یک بیابان بزرگ گم شده است. اسکات بل در حمایت از نوشتن طرح اولیه، از ساختمانی مثال می‌زند که به دلیل نداشتن فونداسیون خوب، بعد از چند سال فروریخت. او می‌گوید برای رمانی بدون طرح اولیه هم دیر یا زود این اتفاق خواهد افتاد.

ممکن است شما به هر دلیلی طرفدار یکی از این دو گروه باشید. درهرصورت برایتان توصیه‌ای داریم:

نوشتن رمان بدون پیش‌طرح:

توصیه می‌کنیم هر روز زمان مشخص و حجم مشخصی از محتوا را تعیین کنید؛ مثلاً با خودتان قرار بگذارید روزی سه ساعت یا سه صفحه بنویسید.
هرروز قبل از نوشتن متن جدید، به متن روز قبل سر بزنید و روند آن را خوب دنبال کنید.
حداقل یک روز در هفته طرح رمان را روی کاغذ بیاورید و برای خود شفاف کنید.


نقل‌قول پاسخ به marzii75
گزارش •••


marzii75

رمانیکی تازه وارد​


مقام‌دار آزمایشی

بازرس
آزمایشی
بازرس
108.gif


نوشتن رمان با طرح ابتدایی:

برای طراحی رمان می‌توانید از چند روش مختلف استفاده کنید:

روش اول: کارت نویسی

خیلی از نویسنده‌های بزرگ دنیا از کارت نویسی برای نوشتن رمان و داستان‌های مختلف استفاده می‌کنند. به این شکل که هر ایده، صحنه یا سوژه‌ای خاص را روی کارتی می‌نویسند. این کارت‌ها را به‌مرورزمان جمع‌آوری می‌کنند و وقتی می‌خواهند رمان را بنویسند، آن‌ها را به ترتیب می‌چینند تا ارتباطی منطقی بینشان برقرار کنند.

می‌توانید از کارت‌های مختلف برای شکل‌دهی به قسمت‌های مختلف رمان استفاده کنید مثل:

می‌توانید از کارت‌هایی با رنگ‌های مختلف استفاده کنید؛ مثلاً کارت‌های شخصیت را نارنجی و کارت‌های صحنه را آبی در نظر بگیرید. وقتی تعداد ایده‌ها زیاد شد، دیگر برای پیدا کردن آن‌ها و چیدمان کارت‌ها سرگردان نخواهید شد.

روش دوم: روایت کردن بخش‌های مهم

می‌توانید یک سری از مهم‌ترین نقاطی را که در داستان می‌خواهید به آن‌ها برسید مشخص کنید. احتمالاً بعداً می‌توانید بین این نقاط با صحنه‌پردازی و شخصیت‌سازی ارتباط برقرار کنید. پس در ابتدا فقط از این نقاط مهم داستان بنویسید.

آن‌ها را به شکل روایی بنویسید یعنی توضیحی مختصر از آن‌ها ارائه دهید تا ذهنتان نسبت به چیزی که قرار است خلق شود روشن شود.

روش سوم: نوشتن بخش‌های سه‌گانۀ ارسطویی

در ابتدا نیاز نیست همۀ راه برایتان روشن باشد اما بهتر است با یک نظم کلی به خط داستان فکر کنید. برای اینکه به چنین نظمی در ذهن برسید لازم است سه بخش شروع، میانه و پایان داستان را مشخص کنید.

بهتر است برای هر یک از این بخش‌های سه‌گانه توضیحاتی بنویسید و بگویید که در هر بخش مهم‌ترین اتفاقات و حوادث چه چیزهایی هستند.


نقل‌قول پاسخ به marzii75
گزارش •••


marzii75

رمانیکی تازه وارد​


مقام‌دار آزمایشی

بازرس
آزمایشی
بازرس
108.gif


ساختار رمان
ساده‌ترین و البته کاربردی‌ترین ساختاری که می‌توانیم برای نوشتن انواع داستان‌ها استفاده کنیم، ساختار سه مرحله‌ای ارسطویی است.

البته که خود این سه قسمت مجدد تجزیه می‌شوند و گاهی آن را ساختار پنج‌قسمتی هم می‌دانند چون بخش میانه را مجدداً به شروع، میانه و پایان تقسیم‌بندی می‌کنند.

اصلاً این ساختار را دست‌کم نگیرید. تفاوت بین یک رمان آبکی و یک رمان درجه‌یک را می‌شود به‌سادگی از روی همین ساختار تشخیص داد. حالا ببینیم این قسمت‌ها چطور عمل می‌کنند:

شروع:

در قسمت مقدمه یا افتتاحیه، معرفی آدم‌ها، ارتباط بین آن‌ها؛ زمان و مکان و فضا و حال و هوای متن شکل می‌گیرد.

میانه:

در بدنۀ رمان، رویارویی‌ها، درگیری‌ها، اوج‌گیری داستان، گره خوردن‌ها، طرح سؤالات یا تعلیق، تغییرات اساسی در شخصیت‌ها یا متحول ‌شدن حوادث رخ می‌دهد.

پایان:

در قسمت پایانی اوج‌گیری بخشی از داستان و گره‌گشایی، حل شدن مسائل داستان و پاسخ دادن به سؤالات کلی و به سرانجام رساندن داستان شکل می‌گیرد.


نقل‌قول پاسخ به marzii75
گزارش •••


marzii75

رمانیکی تازه وارد​


مقام‌دار آزمایشی

بازرس
آزمایشی
بازرس
108.gif


ساختار دراماتیکا

به نظر بعضی از رمان‌نویس‌ها، ساختار هشت مرحله‌ای دراماتیکا که آن را فیلیپس و هانتلی ابداع کرده‌اند یکی از بهترین ساختارها برای نوشتن داستان است. این مراحل هشت‌گانه عبارت‌اند از:

ساختار دراماتیکا در رمان‌نویسی
ردیف مهم‌ترین اجزای ساختار
۱ هدف شخصیت داستان چیست؟
۲ عواقب نرسیدن به هدف چیست؟
۳ ملزومات رسیدن به هدف کدام است؟
۴ مخاطرات راه چه چیزهایی هستند؟
۵ هزینه‌هایی که شخصیت باید بپردازد چه چیزهایی می‌تواند باشد؟
۶ پاداش‌های ضمنی برای حرکت به سمت هدف چیست؟
۷ اتفاق‌های لازم برای رسیدن به هدف چیست؟
۸ پیش‌شرط‌های رسیدن به هدف چیست؟

ایوان مارشال در کتابش «دربارۀ رمان‌نویسی» به این موضوع اشاره می‌کند که شما برای نوشتن هر داستانی به یک بحران نیاز دارید. این بحران باید سه ویژگی داشته باشد:

متناسب با قالب داستان باشد.
باید زندگی شخصیت اصلی داستان را به هم بریزد.
باید مخاطب را کنجکاو کند.
اما کار نوشتن فقط با بحران امکان‌پذیر نمی‌شود. باید شخصیت اصلی هدفی را دنبال کند و برای رسیدن به آن هدف، ماجراهایی را پشت سر بگذارد.

دقت کنید که منظور از بحران بیشتر گره‌افکنی در داستان است. شما باید گرهی در داستان ایجاد کنید و خواننده را به دیدن نحوۀ باز شدن این گره دعوت کنید.

حالا ممکن است این بحران درونی یا بیرونی باشد.

یعنی ممکن است شخصیت اصلی داستان درگیری‌های ذهنی و شخصیتی داشته باشد یا اینکه برای رسیدن به هدفی، با شخصیت‌های مختلف داستان درگیری پیدا کند.

پس می‌شود همۀ این موارد را در طرح مارشال، به پنج قسمت تقسیم کرد.

فارغ از اینکه از چه ساختاری برای نوشتن رمان استفاده می‌کنید می‌توانید بفهمید که برای پیش بردن هر چه‌بهتر داستان باید چند مورد را رعایت کنید:

باید نظم و ترتیب موضوعات و حوادث مختلف رمان را رعایت کنید.
هدفی از نوشتن تعیین کنید و بدانید اصلاً حوادث داستان برای رسیدن به چه هدفی صورت می‌گیرد.
در راه رسیدن به هدف باید گره‌افکنی کنید و چیزی را تعریف کنید که نظم موجود را به هم بریزد.
مشکل‌گشایی و گره‌افکنی را باید به روشی هنرمندانه انجام دهید تا داستان درنهایت به پایانی معنادار برسد.
یه سری متن اضافه هست این ها رو اصلاح کنید
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
0
بازدیدها
1K

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین