به نام خدا
تاریخ: یکشنبه 21 فروردین ساعت 11 : 23 سال 1401
اسم رمان: چهار قلو به علاوه یک قلو
نویسنده:سارا سبزی
ناظر: @(*A-M-A*)
ژانر: عاشقانه، پلیسی، معمایی
خلاصه:
خواهر سُخَنیست که چندین و چندین معنی دلربا دارد. با هر بار به زبان آوردنش چندین و چندین ها خاطره به یاد می آوریم.
خواهر به معنی؛مادر دوم بودن،مهربان دنیا بودن،راز نگه دار خواهر بودن،مثل کوه پشتت ایستادن،مثل یک مرد قدم برداشتن!!
خواهر تو کیستی که با به یاد آوردنت قلبم زیر و رو میشود.
حالا روایت گر زندگی میشوم که مادر پدری ندارند. برادری هم ندارند.
فقط و فقط چند خواهر کنار هم یا دور از هم زندگی چیست که نمیشود فهمید فردایت زندگی خواهی کرد یا مرگ در انتظار توست زندگی دخترانی را خواهم گفت که هر کدام زجری کشیده اند. ولی باز هم پای هم ایستاده اند. ولی!!! ولی یک چیز درست نیست. چرا احساسم میگوید دخترکی بین این خواهران هست که زجر هایش با بقیه فرق دارد؟
دختری که دل بزرگی دارد که بعد از این همه غم و غصه ی زندگی باز هم دوام اورده و رو پاهایش ایستاده است. با یک اشتباه جدا افتاده
با یک اشتباه نفرت را در دلش پر کرده است. با یک اشتباه فکرش را با انتقام پر کرده است
برای خواهرانش هر کاری میکرد. درست است که کوچک است. از خواهرانش کوچکتر ولی برای خواهرانش و بخواطر خواهرانش مادر شد،
سنگ صبور شد، غم خوار شد، راز نگه دار شد
پس خودش چه؟زندگیش چه؟ آیندش چه؟
با این همه سیاهی، ولی باز هم چیزی در دلش روشن هست که آیندش بعد از تاریکی روشنی را هم خواهد دید. آیندش چه؟با این همه سیاهی، ولی باز هم چیزی در دلش روشن هست که آیندش بعد از تاریکی روشنی را هم خواهد دید!!
تاریخ: یکشنبه 21 فروردین ساعت 11 : 23 سال 1401
اسم رمان: چهار قلو به علاوه یک قلو
نویسنده:سارا سبزی
ناظر: @(*A-M-A*)
ژانر: عاشقانه، پلیسی، معمایی
خلاصه:
خواهر سُخَنیست که چندین و چندین معنی دلربا دارد. با هر بار به زبان آوردنش چندین و چندین ها خاطره به یاد می آوریم.
خواهر به معنی؛مادر دوم بودن،مهربان دنیا بودن،راز نگه دار خواهر بودن،مثل کوه پشتت ایستادن،مثل یک مرد قدم برداشتن!!
خواهر تو کیستی که با به یاد آوردنت قلبم زیر و رو میشود.
حالا روایت گر زندگی میشوم که مادر پدری ندارند. برادری هم ندارند.
فقط و فقط چند خواهر کنار هم یا دور از هم زندگی چیست که نمیشود فهمید فردایت زندگی خواهی کرد یا مرگ در انتظار توست زندگی دخترانی را خواهم گفت که هر کدام زجری کشیده اند. ولی باز هم پای هم ایستاده اند. ولی!!! ولی یک چیز درست نیست. چرا احساسم میگوید دخترکی بین این خواهران هست که زجر هایش با بقیه فرق دارد؟
دختری که دل بزرگی دارد که بعد از این همه غم و غصه ی زندگی باز هم دوام اورده و رو پاهایش ایستاده است. با یک اشتباه جدا افتاده
با یک اشتباه نفرت را در دلش پر کرده است. با یک اشتباه فکرش را با انتقام پر کرده است
برای خواهرانش هر کاری میکرد. درست است که کوچک است. از خواهرانش کوچکتر ولی برای خواهرانش و بخواطر خواهرانش مادر شد،
سنگ صبور شد، غم خوار شد، راز نگه دار شد
پس خودش چه؟زندگیش چه؟ آیندش چه؟
با این همه سیاهی، ولی باز هم چیزی در دلش روشن هست که آیندش بعد از تاریکی روشنی را هم خواهد دید. آیندش چه؟با این همه سیاهی، ولی باز هم چیزی در دلش روشن هست که آیندش بعد از تاریکی روشنی را هم خواهد دید!!
آخرین ویرایش توسط مدیر: