«بسم تعالی»
نام اثر: نای مرا موهای تو بر دار کشیدن
ژانر: عاشقانه، جنایی، درام
نویسنده: رها آداباقری
ناظر: @Sahartagizade
خلاصه:
به راستی پروایی در به دار کشیدن آمال و آرزوهای خود تنها راهیست که هرگز در این لایزالی دنیای خاکستری به خدا نمیرسد. وقتی نهایت زورت را میزنی تا تکبهتک تارهای زندگانی نوبرانهات را روی نوت بنوازی. گاهی داستانی برگرفته از خواستن و نرسیدن و همچنان خواستن و پشت پا زدن به رنجهای رنگ و رو رفته است و میگوید که در روزگار امروزت، جوری در عین پروایی بیپروا باش و بِایست؛ جوری قوی و آمادهی نبرد عاشقانهٔ سرنوشت باش که کسی فکرش را هم نکند، دیروز؛ چندین بار، زخمی شدهای و زمین خوردهای.
مقدمه:
نه، نمیتوانم فراموشت کنم؛
زخمهای من، بیحضور تو از تسکین سر باز میزنند.
بالهای من، تکهتکه فرو میریزند.
برههای مسیح را میبینم که به دنبالم میدوند و نشان فلوت تو را میپرسند.
نه، نمیتوانم فراموشت کنم؛
خیابانها بیحضور تو راههای آشکار جهنماند.
تو همچون پرندهی معصومی که راهش را در باغ حیاط زندانی گم کرده است.
تاریکی به رسم خود آدم را محو میکند و به رسم خود از یادت میبرد.
برای گذشتن از این تاریکی است؛
آتش بر تن کردهام امشب،
بسوی تو بال میزنم... .
شمس لنگرودی
نام اثر: نای مرا موهای تو بر دار کشیدن
ژانر: عاشقانه، جنایی، درام
نویسنده: رها آداباقری
ناظر: @Sahartagizade
خلاصه:
به راستی پروایی در به دار کشیدن آمال و آرزوهای خود تنها راهیست که هرگز در این لایزالی دنیای خاکستری به خدا نمیرسد. وقتی نهایت زورت را میزنی تا تکبهتک تارهای زندگانی نوبرانهات را روی نوت بنوازی. گاهی داستانی برگرفته از خواستن و نرسیدن و همچنان خواستن و پشت پا زدن به رنجهای رنگ و رو رفته است و میگوید که در روزگار امروزت، جوری در عین پروایی بیپروا باش و بِایست؛ جوری قوی و آمادهی نبرد عاشقانهٔ سرنوشت باش که کسی فکرش را هم نکند، دیروز؛ چندین بار، زخمی شدهای و زمین خوردهای.
مقدمه:
نه، نمیتوانم فراموشت کنم؛
زخمهای من، بیحضور تو از تسکین سر باز میزنند.
بالهای من، تکهتکه فرو میریزند.
برههای مسیح را میبینم که به دنبالم میدوند و نشان فلوت تو را میپرسند.
نه، نمیتوانم فراموشت کنم؛
خیابانها بیحضور تو راههای آشکار جهنماند.
تو همچون پرندهی معصومی که راهش را در باغ حیاط زندانی گم کرده است.
تاریکی به رسم خود آدم را محو میکند و به رسم خود از یادت میبرد.
برای گذشتن از این تاریکی است؛
آتش بر تن کردهام امشب،
بسوی تو بال میزنم... .
شمس لنگرودی
آخرین ویرایش توسط مدیر: