مقدمه
مانند تاس زیبایی در هوا چرخید و چرخید
او چیزی نبود جز روزگار سوخته ی من
اینبار چه میشود؟
شش میآورم ؟
به دور و بر نگاهی انداختم، کمکم داشت خلوت میشد، باران میزد و سر تا پایم خیس شده بود.
مادرم گفته بود«قبل از هشت شب خانه باش»
اما، کیفم را از دستم قاپیدند، من هم که زورم بهشان نمیرسید فقط لباسهایم را پاره پوره کردم.
کلاهم را تا پایین کشیده بودم و میدویدم، دعا دعا میکردم که سرما نخورم، آخر همیشه حالم آنقدر بد میشد که مهمان بیمارستان بودم و سرمی را نوش جان میکردم.
ماشینی بوق زنان پشت سرم بود، متوجه نبودم با من است یا کسی دیگر؛ اما همان که سرم را برگرداندم دیدم آقای جیمز سوار اتومبیل گران قیمتش است، و بندهی خدا میخواسته به من کمک کند، و من چقدر قدر نشناسانه اورا با یک مزاحم خیابانی یکی کرده بودم، از خجالت لـ*ـب خشکیدهام را به دندان کشیدن و با سلامی خشک و خالی سوار شدم؛
اما او با مهربانی پنجره هارا بالا کشید و بخاری را روشن کرد، و با سخاوت تمام لبخندی مهربان مهمان لـ*ـب هایش کرد، که آن صورت پیر و چروکیدهاش را بامزهتر میکرد.
زمان که رسیدیم گفتم:
-بفرمایید داخل کمی قهوه بخوریم.
-خیر، ممنون من میل ندارم.
-ممنون زحمت دادم بهتون، سلام من رو به آلیا برسونید.
-اوه حتما خانم جوان خدانگهدار.
-خدا نگهدار.
***
-اه، مادر غر نزن دیگر مگر دست من بوده؟
من گفتم آره بیایید کیفم را بدزدید درسته؟
سری به تاسفم تکان داد و گفت:
-این قهوه را بخور کمی سرحال شوی و سردردت خوب شود. فقط امیدوارم سرما نخوری.
با بیخیالی سرم را تکان دادم و پتو را بیشتر به دور خود پیچاندم، سرم را به پشتی مبل تکان دادم و موهای قرمز فام فرفریام را از جلو صورتم کنار زدم.
قهوه را بوییدم، و با آرامش طعم تلخش را مزه مزه کردم.
کودک که بودم از طعمش متنفر بودم؛ اما حال دیگر برایم اهمیت نداشت، در واقع دیگر طعم تلخ و شیرین برایم تفاوتی نداشتند.
مانند دنیا که برایش مهم نیست که چه کسی را فرمانروا میکند و در دل چه کسی غم مینشاند.
خمیازهای کشیدم و با خیال آسوده ماگ پر از قهوه را روی میز گذاشتم پتو را بیشتر به دور خود پیچیدم و کنار بخاری به خوابی عمیق فرو رفتم.
در آبی زلال دست و پا میزدم ناگهان تمام آب به رنگ خون شد و من در آب غرق شدم هر چه تلاش میکردم از آن خون غلیض نجات بیابم ممکن نبود.
خیس عـ*ـرق بودم خواب بود دیگر؟! چه خوابهای مزخرفی اصلا هر چه مزخرف است در دنیا مانند آهن ربا جزبم میکند.