نام رمان: شهر جنونزده
نام نویسنده: اعظم شاهپوری
ژانر: تراژدی- عاشقانه
ناظر: @بانوی تلالو
خلاصه: و من گرگی باران دیده، زخم خورده و خشمگین، در پی انتقامی سخت از فراریان عدالت الهی. تمام عالم و آدم تقاص پس میدهد، تقاص مرگ لحظات خوشیها و تولد سختیها را دیگر منطق بس است. من انتقام میگیرم و شاید؛ کسی در پی من است، در پی انتقامی سخت.
مقدمه: از خوابهای او دری به جنون باز میشود! نگاه حیرانش را به میلهها میدوزد، زندان بانش کو؟ اندکی تأمّل؛ صدای آواز میآید. او کیست که در خوابهایش نیز صدای آوازهای لالایی مانندش آرامشش میدهد؟
سوگلی حرمسرای تنهایی، دستی برای نوازش میخواهد! برای جبران تک تکِ روز و شبهایی که دستهای آن زنِ مادر نما، تازیانه زد به تار و پودش! دخترک رقص دستانی در موهای پر پیج و تابش به همراه آواز در پشت میلههای زندان سرد و غم زدهاش میخواهد! او صدای ستارهی روشن آفاق سیاهش را میخواهد تا تسکین دهد، امواج پرخروشِ دریای متلاطم درون ناآرامش را!
نام نویسنده: اعظم شاهپوری
ژانر: تراژدی- عاشقانه
ناظر: @بانوی تلالو
خلاصه: و من گرگی باران دیده، زخم خورده و خشمگین، در پی انتقامی سخت از فراریان عدالت الهی. تمام عالم و آدم تقاص پس میدهد، تقاص مرگ لحظات خوشیها و تولد سختیها را دیگر منطق بس است. من انتقام میگیرم و شاید؛ کسی در پی من است، در پی انتقامی سخت.
مقدمه: از خوابهای او دری به جنون باز میشود! نگاه حیرانش را به میلهها میدوزد، زندان بانش کو؟ اندکی تأمّل؛ صدای آواز میآید. او کیست که در خوابهایش نیز صدای آوازهای لالایی مانندش آرامشش میدهد؟
سوگلی حرمسرای تنهایی، دستی برای نوازش میخواهد! برای جبران تک تکِ روز و شبهایی که دستهای آن زنِ مادر نما، تازیانه زد به تار و پودش! دخترک رقص دستانی در موهای پر پیج و تابش به همراه آواز در پشت میلههای زندان سرد و غم زدهاش میخواهد! او صدای ستارهی روشن آفاق سیاهش را میخواهد تا تسکین دهد، امواج پرخروشِ دریای متلاطم درون ناآرامش را!
آخرین ویرایش توسط مدیر: