رمان: زلف یار (جلد اول)
نویسنده: آلباتروس
ژانر: عاشقانه
خلاصه
خسته و درمانده شاخه منحوس دیگر را به امید اینکه آخرین مانعش باشد، پس زد؛ ولی از دیدن شاخ و برگهای دیگری که در هم تنیده شده بودند، آه از نهادش بلند شد.
این راه پس کی تمام میشد؟ چهقدر باید میدوید؟ دیگر توان حرکت نداشت.
زانوانش سست شد، خواست روی زمین بیوفتد که محکم به شاخه مقابلش چنگ زد. نباید تسلیم میشد. از این میدان به در نمیشد نه تا وقتی که حلزونش را بیابد. مطمئن بود اینک در صدفش است. بایستی او را از خواب بیدار میکرد، نمیتوانست بدون حلزونش دوام بیاورد.
نویسنده: آلباتروس
ژانر: عاشقانه
خلاصه
خسته و درمانده شاخه منحوس دیگر را به امید اینکه آخرین مانعش باشد، پس زد؛ ولی از دیدن شاخ و برگهای دیگری که در هم تنیده شده بودند، آه از نهادش بلند شد.
این راه پس کی تمام میشد؟ چهقدر باید میدوید؟ دیگر توان حرکت نداشت.
زانوانش سست شد، خواست روی زمین بیوفتد که محکم به شاخه مقابلش چنگ زد. نباید تسلیم میشد. از این میدان به در نمیشد نه تا وقتی که حلزونش را بیابد. مطمئن بود اینک در صدفش است. بایستی او را از خواب بیدار میکرد، نمیتوانست بدون حلزونش دوام بیاورد.
آخرین ویرایش: